گفت و گو با دکتر شاه میرزایی درباره شاخص ارزیابی اندیشکده ها
دکتر علیرضا شاه میرزایی در گفت و گو با جامعه اندیشکده ها، میزان پوشش دادن مسائل مهم کشور را مهمترین شاخص ارزیابی اندیشکده ها میداند.
دکتر علیرضا شاه میرزایی که معاونت سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی را بر عهده دارد، به مرور فضای حاکم بر اندیشکده های کشور پرداخته است. وی در گفت و گو با جامعه اندیشکده ها شاخص سه مرحله ای ارزیابی اندیشکده ها را شرح میدهد و کیفیت و اثربخشی اندیشکده ها را موکول به خروجی هایی میداند که سه معیار اساسی را کسب کرده باشند: «پرداختن به مسائل اولویت دار»، «گرفتن بازخورد و واکنش از مخاطب یا جامعه هدف» و «اثرگذاری بر افکار عمومی و تاثیر بر انتخاب و تصمیم های جامعه». شاه میرزایی که جایزه اندیشه ورزی و سیاست سازی را داوری کرده است، برای جایزه بعدی نیز توصیه هایی دارد.
به نظر شما مهمترین تحولات فضای اندیشکده ها در چند سال اخیر چه بوده است؟
افزایش تعداد موسسات، اتفاق خوب این سال هاست. اواسط دهه هفتاد اولین مجموعه اندیشکده ای را تحت عنوان مرکز مطالعات تکنولوژی در دانشگاه شریف تاسیس و در سایر دانشگاه ها مثل امیرکبیر و علم و صنعت تکثیر کردیم. این مجموعه منجر به ایجاد شبکه پژوهشی تحلیل گران تکنولوژی شد که ایتان از دل آن بیرون آمد. زمانیکه ایتان تاسیس شد، به زحمت مجموعه ای مشابه پیدا میکردیم. برخی مجموعه ها مثلا در صنایع دفاعی یا مرکز همکاری های فناوری که آن زمان تحت عنوان دفتر بررسی های علمی و صنعتی در ریاست جمهوری شناخته میشد، وجود داشت و اسامی متعددی مثل تینک تنک، کانون تفکر یا اتاق فکر گفته میشد اما عنوان اندیشکده برای آنها به کار نمیرفت.
پس از تاسیس ایتان، نخستین باری که ما سعی کردیم موسسات مشابه خودمان را شناسایی کنیم، سال ۸۲ بود که رهبری بحث جنش نرم افزاری را مطرح کردند. ما از هر جایی که میدانستیم در این زمینه کار کرده، خواستیم که نامه ای هماهنگ به رهبری تقدیم و برای فعالیت در این حوزه اعلام آمادگی کنیم. این نامه به امضای ۱۲ یا ۱۴ انجمن یا موسسه رسید که غالبا انجمن های علمی بودند، مثلا انجمن صنایع دریایی یا بنیاد توسعه فردا، که نقش اندیشکده داشتند. چراکه سالانه همایش برگزار میکردند یا نشریاتی در حوزه سیاست گذاری داشتند. البته انجمن هایی هم بودند که اندیشکده محسوب نمیشدند، مثلا انجمن بیوتکنولوژی.
در مجموع با تعدد اندیشکده مواجیهم. اما از طرفی در برخی تصمیمات کلان کشوری مشاهده میکنیم که کار اندیشکده ای انجام نشده است یا اندیشکده ها در آن زمینه ضعیف عمل کردهاند. یعنی اندیشکده ها هنوز روی برخی مسائل اساسی کار نکردهاند.
درباره سابقه شکل گیری ایتان و مجوعه های قبل و بعد از آن صحبت کردید. اگر ممکن است یک جریان شناسی از وضع موجود هم داشته باشید. تقسیم بندی اندیشکده ها را به چه صورت میدانید؟
زمانیکه کار ایتان یا مرکز مطالعات تکنولوژی شروع شد، کلمه تکنولوژی معنایی وسیعتر از معنای فعلی داشت و یک دسته بندی کلی داشتیم؛ اول مراکزی در دانشگاه داشتیم که صرفا کار سیاسی میکردند مثل انجمن اسلامی یا بسیج و گروههایی هم فقط فعالیت مذهبی میکردند مثل هیئت ها یا گروه جلوه های عشق. گروه های علمی هم داشتیم که در زمینه های علم فیزیک و شیمی و غیره فعالیت میکردند. یک گروه مطالعات فرهنگی هم داشتیم که میتوان گفت مقداری کار اندیشکده ای میکرد، ولی چون در حوزه فرهنگ بود، به شعر و ادبیات و فلسفه متمایل بود و خیلی به مسائل روز و سیاست سازی نمیپرداخت. بنابراین مطالعات تکنولوژی، یعنی هر موضوعی که به نحوی به حوزه تخصصی و ضمنا به مسائل روز کشور مربوط است و این شامل بحثهای اقتصادی و مدیریتی هم میشود، وجود نداشت. از اولین کارهای ما، دوره مدیریت تکنولوژی بود و به بحث های اقتصادی و حتی جامعه شناختی که مربوط به این حوزه است میپرداختیم. البته بعدها اسم ایتان عوض شد و به اندیشکده های ایران یا کانون های تفکر ایران تغییر یافت.
اگر این دسته بندی را در نظر بگیرید، که البته بعضی از آنها هم خارج از موضوع بحث هستند، یک دسته هم آنهایی هستند که اسم خودشان را اندیشکده گذاشتهاند ولی کارکردشان در حد رسانه هاست و سطحی به مسائل میپردازند و بیشتر هم زمان انتخابات پیدا میشوند و مشخص است که قصد تقویت جریان خودشان را دارند. اما من اندیشکده را به آنی اطلاق میکنم که در مسئله ای عمیق میشود، نه صرفا برای انجام یک کار علمی بلکه برای حل مشکل کشور. کار دقیق هم میکند و به مقاله چاپ کردن بسنده نمیکند و با رسانه، لابی یا رایزنی میخواهد حرفش را به کرسی بنشاند. اگر بخواهیم چنین مجموعه هایی را تقسیم بندی کنیم، میتوانیم بگوییم آنهایی که وابسته به دولت هستند و آنهایی که وابسته به نهادهای غیردولتی هستند.
اندیشکده باید استخوان بندی داشته باشد و به آمدن و رفتن دولت ها کاری نداشته باشد. مثلا بسیاری فکر میکنند بحث مسکن مهر از دولت نهم بوده، درحالیکه از ۸۲ شروع شده بود و کار مطالعه شدهای بود.
از نظر شما چه عواملی در تعیین دستورکارهای اندیشکده ها باید مهم تلقی شود؟
اندیشکده ها باید درباره هر مسئله مهمی و نه صرفا اولویت های کشور، کار کرده باشند؛ تا به منبع و مرجع کسب اطلاعات برای رسانه ها در موضوعات مهم تبدیل شوند. روسیه، چین و ترکیه، جزء اولویتهای اکنون ما هستند. به طور مثال اگر «رابطه ایران و ترکیه» در اینترنت جستجو شد، با توجه به رقابت های امروزمان با ترکیه، آیا باید به جنگهایمان با عثمانی وزن دهیم یا به گونهای دیگر تعامل کنیم؟
درواقع در حوزه های متوسط (از حیث اهمیت و اولویت) حداقل یک اندیشکده و در موضوعات اولویت دار حتما چندین اندیشکده با حجم بالا و با رعایت اولویت کار کرده باشند. به این معنی که هر چه اولویت مسئله بالاتر باشد، کار بیشتری هم روی آن انجام شود؛ تا حدی که در پنج موضوع اول در اقتصاد و سیاست، مشکلات اجتماعی و غیره، نهتنها نتایج قابل توجهی در جستجوها به دست بیاید، بلکه از طریق رسانه برای عموم جامعه نیز جاافتاده باشد. به طوری که جامعه برای انتخاب و تصمیم بتواند از اطلاعات و خروجی های رسانه ایِ کارهای اندیشکده ای استفاده کند و در برهههایی مثل انتخابات ها اثر کار اندیشکده ها دیده شود و درصد زیادی از معیارهای انتخاب مردم تحت تاثیر خروجی اندیشکده ها باشد. یعنی اولویت ها را اندیشکده ها برای مردم تبیین کرده باشند و تحت تاثیر شعارهای نامزدهای انتخاباتی نباشد.
به نظر شما با چه شاخص های کلانی میتوان میزان کیفیت و کارایی اندیشکده ها را سنجید؟
میزان پوشش دادن مسائل مهم کشور، مهمترین شاخص است. مثلا اگر صد موضوع مهم اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی کشور را فهرست کنیم، بررسی شود هر اندیشکده به چند درصد از این موضوعات پرداخته و خروجی قابل اعتنایی در این حوزه ها ارائه کرده است.
و این میتواند کیفیت و اثربخشی را نشان دهد؟
این شاخص از نظر میزان پوشش موضوعات مطرح است. در ایتان خروجی هر کدام از گروهها را بر اساس حاصلضرب سه عدد بررسی میکردیم؛ اولین عدد مربوط به سطح کلان یا بخشی بودن موضوع بود. عدد دوم به سطح مخاطبین مربوط بود. یعنی مربوط به فرد، جامعه، رسانه، رهبری، ریاستجمهوری یا مجلس است؟ و برای رسانه درجه بالایی قائل بودیم، چراکه اگر جامعه را درگیر میکرد، بالاترین میزان مخاطب را درگیر کرده بود. عدد سوم در این معیارسنجی نیز به عکسالعمل مخاطب بستگی داشت. و بررسی میکردیم که آیا مسئولی حاضر به پاسخگویی یا شرکت در جلسات آن گروه شده یا حتی اقدام به شکایت کرده است؟
حاصلضرب این سه مورد را میزان اثربخشی میگفتیم؛ اول اینکه پوشش بدهد، دوم اینکه اولویت ها رعایت شود و سوم میزان اثرگذاری به این معنا که مخاطبان عکسالعمل نشان دهند.
یکی از شاخص های شما کار رسانه ای بود. در این رابطه دو رویکرد وجود دارد؛ رویکرد نخست بر مطرح کردن موضوع بدون برجسته شدن اندیشکده تاکید دارد و رویکرد دوم به تصریح نام و عنوان اندیشکده قائل است. به نظر شما اثرگذاری هر رویکرد در چه شرایطی بیشتر است؟
هر دو رویکرد، جایگاه خود را دارد و به نظر من باید از هر دو روش استفاده شود؛ چراکه اندیشکده از طرفی باید به برندینگش توجه کند و خودش را به جامعه بشناساند تا بعدا بتواند مرجعیت داشته باشد، و از طرف دیگر باید به میزان تاثیرگذاری توجه کند و اگر لازم است با چراغ خاموش حرکت کند.
در بحث برندینگ و شناخته شدن اندیشکده ها هم میتوان دو موضع را مطرح کرد؛ تمرکز بر برندینگ اندیشکده ها به عنوان یک کل یا برندینگ اندیشکده ها به طور مجزا. در پیگیری و حل مسائل کشور به نظر شما کدام موضع از اثرگذاری بیشتری برخوردار است؟
هر دو موضع موثر است. مثلا ممکن است یک بیمارستان خاص در ذهن مردم با توجه به ویژگی هایی که دارد تصویر خوبی داشته باشد، پس بین بیمارستان ها رقابتی هست؛ از طرفی وزارت بهداشت و نظام پزشکی هم به طور متمرکز یک تصویر خوب و درست از توانمندی های این حوزه به جامعه ارائه بدهند. هویت جمعی در حین وجود رقابت باید باشد.
هر کدام از اندیشکده ها همانطور که میتوانند باعث تقویت این هویت جمعی شوند، میتوانند تضعیف آن را نیز موجب شوند. این جمع چه ویژگیرهایی باید داشته باشد که باعث تضعیف همدیگر و آن هویت جمعی نشوند؟
اگر راهکار قانونی مدنظرتان است، در قانون اصناف ممکن است راهکارهایی وجود داشته باشد؛ ولی آیا میشود صنف تشکیل داد؟ قانون اصناف این اجازه را دارد که اگر تخلفی شد، پلمپ کند. اما شاید نیاز به پلمپ نباشد، بلکه نیاز به افشاگری باشد. مثلا اندیشکده هایی را که از خارج ارتزاق میشوند و به عنوان روابط عمومی یک سازمان خاص عمل میکنند یا از سازمانی خاص پول میگیرند که مبلغش باشند، بشود افشا کرد. چون اینها برند همه را خراب میکنند. قدر و اندازه اندیشکده ها این نیست و باید تقویت شوند.
تصور شما از فضای فعلی کل اندیشکده ها و ابعادش چه قدر است؟
اگر تعداد اندیشکده هایی که شما تا الان شناسایی کردهاید به ۴۰ – ۵۰ عدد رسیده است، به ده برابر این تعداد نیاز داریم. اکنون باید حداقل ۴۰۰ اندیشکده داشته باشیم. اگر تعداد نیروهای فعال فعلی مثلا ۳۰۰ نفر هستند، باید ۳۰۰۰ نفر برسند.
برای جایزه سال بعد و بهتر شدن روند جایزه چه توصیهای دارید؟
سال پیش گام بزرگ و رو به جلویی برداشته شد. توصیه من این است که سراغ مجموعه های غیردولتی بروید. چون دولتی ها سیاسی عمل میکنند. همچنین باید روند جایزه را جدیتر پیش برد؛ هم از حیث سازوکار و هم از لحاظ مبلغ جایزه.