یادداشت سیاستی

طب سنتی در بوته نقد و داوری

بنیاد توسعه فردا با جمع بندی نظرات مطروحه در دو وبینار درباره طب سنتی، گزارشی از نظرات متخصصان این حوزه را در قالب یادداشتی منتشر کرده است.

مرزبندی میان علم و شبه علم بیشتر متکی به دیدگاه اثبات گرایی (پوزیتیویسم) در فلسفه علم است که اعتبار را فقط بر یافته ها و آزمون های حسی استوار می‌کند. اصطلاح شبه علم را پوپر برای دانش هایی به کار برد که قابلیت ابطال پذیری با آزمون های حسی ندارند؛ مانند فلسفه، اخلاق و موارد دیگر. گذشت زمان نشان داد که مرز میان علم و شبه علم آن چنان که در ابتدا مطرح شده بود، شفاف و دقیق نیست. ضمن آن که فرضیه های تجربی که بعدا با آزمون های مشاهده محور تقویت می‌شوند، خود متکی به مفروضات (یا اصول موضوعه) هستند که اثبات آنها از دایره علم و آزمون تجربی بیرون است. این مفروضات همیشه مشاهدات و فرضیات ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند و بنابراین آزمون های ما همگی آغشته به داده هایی بیرون از علم تجربی هستند.

با تغییر دادن این مفروضات غیرقابل اثبات، ممکن است فرضیات و در نتیجه دانش دیگری زاده شود. منتها هر دانشی برای آن که بتواند به کاربرد ایمن و سازنده برسد، باید مراحلی را طی کند؛ از جمله آن که مستندسازی شود، چارچوب نظری و محدوده آن مشخص شود و به آزمون درآید. همچنین باید در معرض نقد و داوری منصفانه خبرگان آن حیطه قرار گیرد. همانند آنچه امروز تحت عنوان «پزشکی مبتنی بر شواهد» می‌شناسیم و توانسته است از بسیاری آسیب ها، خطاها و خطرات پیشگیری کند.

البته پژوهش های نظام‌مند برای کاربرد ایمن یافته ها ضروری است، ولی ممکن است برخی تک نگاری ها، ایده های بدیع، مشاهدات موردی، حتی رویاها، به کار اکتشافات تصادفی و جهش های بزرگ در دانش بینجامد که غفلت و رد آنها، بدون آزمودنشان، می‌تواند جامعه انسانی را از دستاوردهای بعدی محروم کند. بدیهی است که این سخن به آن معنا نیست که بر اساس رویا، یا گزارش های موردی، ایده ای را به کاربرد انسانی برسانیم. بلکه سخن آن است که تایید یا رد هر سخنی، چه بر اساس آزمون های تجربی به دست آمده باشد و چه بر اساس مشاهدات شخصی و موردی، بایستی با روش علمی مورد قبول جامعه علمی باشد.

در این میان اهمیت دارد که افرادی که به آزمودن ایده ها، کار بالینی بر اساس ضوابط علمی و پژوهش و مقدم داشتن ایمنی و سلامت بیمار بر منافع شخصی خود باور دارند، راه خود را از افرادی که در پی ایجاد هیاهو، تامین منافع شخصی یا گروهی، یا تقویت تعصبات شخصی خود هستند و یکسره و بی مبنا مراجع دیگر و روش های دیگر را مردود می‌دارند، جدا کنند و بر مرزبندی علمی و اخلاقی خود از آنها تاکید کنند.

اندیشگاه سرو بر این باور است که طرح موضوعات مربوط به فلسفه علم در حوزه سلامت بسیار مبارک و پرثمر است و می‌تواند سبب نگاهی از بیرون به کار علمی و فنی ما در این حیطه و افزایش خودآگاهی شود.

همان‌طور که ملاحظه می‌شود، به نظر می‌رسد در این سطح از گفت و گو تمایز چندانی میان صاحب نظران دو وبینار طب سنتی نباشد. اما این سوال باقی است که چرا در اظهارنظرهای همین افراد در صحنه اجتماع، یا بعضا از جایگاه مسئولیت های اجرایی‌ای که دارند، اختلافات به شدت بالا می‌گیرد و لحن و ادبیات بسیار تندتری استفاده می‌شود؛ چنان که گاه حتی کار به تمسخر و طعنه زدن به دیدگاه های رقیب نیز می‌رسد؟

از دیدگاه ما، ارائه نظرات در سطح فنی (کاربرد دانش، محدودیت های آن، حتی بحث های فلسفه علم) مفید اما ناکافی است. ما برای رسیدن به بهره وری بیشتر در نظام سلامت خود، کم کردن هزینه ها و استفاده از تمام ظرفیت دانش و فناوریمان، نیاز داریم که همه این بحث ها به حیطه اجتماعی و سیاستگذاری، گسترش یابد؛ یعنی درست همان جایی که محل اختلاف و بحث‌های تند و داغ است.

اینکه مطالبات مردم (به عنوان بهره برداران نظام سلامت) چیست و چگونه می‌توان آن را در جهتی سازنده و بهینه پاسخ گفت؟ اینکه اولویت بندی و سیاستگذاری پژوهشی ما بر اساس همه عوامل دخیل در آن چطور باید باشد؟ اینکه اقتصاد دارویی متصل به طب سنتی و طب رایج به چه ترتیب و با چه نظارت ها و مقرراتی باید مدیریت شود؟ و بسیاری چالش ها و ابهام های دیگر از این جنس که امیدواریم در مباحثات بعدی مد نظر کارشناسان با دیدگاه های مختلف قرار بگیرد.

پی‌نوشت: یادداشت حاضر، مقدمه یادداشت «طب سنتی در بوته نقد و داوری؛ یک جمع‌بندی از دو وبینار» است که توسط اندیشگده سرو (سلامت روان) بنیاد توسعه فردا منتشر شده است.

یادداشت

یادداشت های سیاستی اندیشکده های ایران را در این صفحه دنبال کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا