یادداشت سیاستی

مذاکرات وین؛ آغاز کارزار برای تعدیل موضع ایران

مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، عدول از سیاست حرف قطعی ایران را اشتباه می‌داند و نظارت عمیق مجلس و شفافیت تیم مذاکره کننده هسته ای را توصیه می‌کند.

دور اول نشست حضوری کمیسیون مشترک برجام با موضوع چگونگی پایبندی واشنگتن و تهران به توافق هسته ای موسوم به مذاکرات وین پایان یافت و طرفین برای ارزیابی مذاکرات صورت گرفته و نتایج اولیه مباحث مطرح شده در دو کارگروه «رفع تحریم ها و اقدامات هسته ای» به پایتخت های خود بازگشته‌اند تا برای آغاز دور دوم این نشست در روز چهارشنبه، ۲۵ فروردینماه، آماده شوند.

مهمترین مسئله دور اول مذاکرات وین اختلاف نظر درباره «رفع تحریم ها و راستی آزمایی» بود. ایران آماده پایبندی کامل به برجام است و فهرست اقدامات هسته ای آن مشخص و شفاف است ولی در طرف مقابل، آمریکا اراده سیاسی برای رفع کامل تحریم ها را نداشته و اتفاق نظر درباره فهرست اقداماتی که این کشور برای بازگشت به برجام باید انجام بدهد، وجود ندارد.

شکل‌گیری کمپین سیاسی و رسانه ای برای تعدیل سیاست حرف قطعی ایران

سیاست حرف قطعی جمهوری اسلامی ایران درباره پرونده هسته ای به چگونگی بازگشت آمریکا به برجام و پایبندی ایران به توافق هسته ای اشاره دارد. پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ ایران با استناد به ماده ۳۶ توافق هسته ای ضمن حفظ شاکله توافق، در دو مرحله برخی از تعهدات هسته ای خود را کاهش داد. حال در وضعیتی که هر دو طرف برای پایبندی به برجام ابراز تمایل کرده‌اند، جمهوری اسلامی ایران در یک تصمیم قاطع و مورد اجماع داخلی اقدام به طراحی فرآیند منطقی و مشروع بازگشت آمریکا و سپس ایران به برجام کرده است.

طبق این سیاست، به دلیل آنکه خروج از برجام توسط آمریکا صورت گرفته است، نخست این کشور باید به تعهدات خود (رفع تحریم ها) عمل کند. از سوی دیگر، با توجه به اینکه در دوره اجرای برجام در فاصله زمانی سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ آمریکا عملا از اجرای تعهد خود برای رفع عملی و موثر تحریم ها خودداری کرد و از سال ۲۰۱۸ تاکنون ضمن اعمال مجدد تحریم های هسته ای، اقدام به وضع تحریم های جدید متعددی کرده است، بازگشت آمریکا به برجام زمانی امکان‌پذیر است که این کشور همه تحریم ها را لغو کرده باشد و ایران با راستی آزمایی آن نسبت به انتفاع اقتصادی از برجام اطمینان حاصل کند.

بر این اساس، سیاست «حرف قطعی» جمهوری اسلامی ایران در مرحله پیش از بازگشت به برجام دارای سه رکن اصلی است. طبق این سیاست، به لحاظ زمانی، ابتدا آمریکا باید اقدام به رفع تحریم ها کند. به لحاظ محتوایی، رفع تحریم ها باید شامل همه تحریم ها و به ویژه سایر تحریم هایی باشد که از ابتدای دولت ترامپ به هر نحو علیه ایران وضع شده است. به لحاظ فرآیندی، ایران برای اطمینان از رفع عملی و موثر تحریم ها باید اقدام به راستی آزمایی اقدامات آمریکا کند.

ارزیابی مذاکرات وین نشان می‌دهد آمریکا و اروپا در حال طراحی و پیاده سازی روندی هستند که علیرغم تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر عدم تخطی از سیاست حرف قطعی، تیم مذاکره کننده ایران را وادار به عقب نشینی از هر سه رکن اصلی این سیاست کنند. بر اساس این طراحی، بازگشت همزمان و موازی دو طرف جایگزین بازگشت اول آمریکا به برجام می‌شود؛ ایران به جای رفع همه تحریم ها به رفع بخشی از تحریم ها رضایت بدهد و در نهایت، راستی آزمایی واقعی تبدیل به مجموعه اقدامات نمادین و صوری در یک بازه زمانی کوتاه مدت شود.

سخنان رئیس هیئت ایرانی در کمیسیون مشترک برجام پس از مذاکرات وین درباره ضرورت «رفع همه تحریم ها» پسندیده بود ولی اظهارات ایشان مبنی بر «بازگشت تک مرحله ای» به برجام و «راستی آزمایی سریع و راحت» ابهاماتی را در این خصوص ایجاد کرده است.

بررسی واکنش آمریکا و اروپا به دور اول نشست وین نیز نشان می‌دهد برآوردی در میان کشورهای غربی درحال شکل‌گیری است که ایران به نوعی بازگشت همزمان به برجام و راستی آزمایی صوری را پذیرفته و اکنون باید ایران را برای پذیرش رفع بخشی از تحریم ها تحت فشار سیاسی و رسانه ای قرار داد. به عنوان نمونه، وزارت خارجه آمریکا در واکنش به نتایج دور اول گفتگوها اعلام کرد که «اگرچه نشانه هایی از جدیت ایران برای بازگشت به برجام وجود دارد، ولی قطعا کافی نیست. اگر ایران بر موضع رفع همه تحریم ها پافشاری کند، مذاکرات به بن بست کشیده خواهد شد».

برخی نیز در داخل کشور با تاکید بر دو کلیدواژه اصلی «عدم فرصت سوزی» و «جلوگیری از مقصرسازی ایران» در حال کمک به این کارزار هستند.

آمریکا پیش از برگزاری دور دوم نشست درحال شکل‌دهی به چنین ذهنیتی است که اصرار ایران برای رفع همه تحریم ها غیرمنطقی بوده و مانع از به ثمر رسیدن مذاکرات می‌شود. در این راستا، وزارت خارجه این کشور پس از دور اول نشست وین اعلام کرد که «موضع قاطع آمریکا این است که در صورت بازگشت ایران به برجام ما تنها تحریم هایی را رفع خواهیم کرد که ناسازگار با توافق هسته ای است. این موضوع به معنای لغو تمام تحریم ها نیست، زیرا برخی از آنها تحریم های مشروعی هستند. براساس توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ آمریکا این حق را داشته و (در صورت بازگشت به آن) خواهد داشت که در موضوعات غیرهسته ای نظیر تروریسم، برنامه موشکی، حقوق بشر و… ایران را تحریم کند.

در برابر عملیات روانی آمریکا برای تعدیل رویکرد ایران در فرآیند بازگشت به برجام توجه به سه نکته زیر ضروری است:

۱. پافشاری ایران بر رویکرد «رفع همه تحریم ها» برخالف دیدگاه آمریکا ناشی از یک «رویکرد تمامیت خواهانه» نیست ۱ .پافشاری ایران بر رویکرد »رفع همه تحریمها« برخالف دیدگاه آمریکا ناشی از یک »رویکرد تمامیتخواهانه« ، بلکه حاصل تجربه اجرای برجام در طول پنج سال گذشته و تغییر ماهیت تحریم های آمریکاست.

از نگاه آمریکا، ایران باید به تمام اقدامات خود عمل کند و در ازای آن به اجرای حداقلی تعهدات آمریکا راضی شود. با این حال، در شرایط کنونی پذیرش پیشنهاد آمریکا مبنی بر لغو تحریم های ناسازگار با برجام و تخطی از سیاست لغو همه تحریم ها دو پیامد زیانبار دارد.

نخست، بعد از خروج آمریکا از برجام تحریم های هسته ای و غیرهسته ای با یکدیگر ترکیب شده‌اند و به راحتی نمی‌توان تحریم هسته ای را از تحریم های غیرهسته ای تفکیک کرد. از این جهت همانگونه که وزیر خارجه ایران در توئیت خود تاکید کرده است تمام تحریم های دوره ترامپ مغایر با برجام است.

دوم، پذیرش تمایز میان تحریم های هسته ای و غیرهسته ای از سوی ایران به معنای حفظ بخشی از تحریم ها و ایجاد بستری برای استمرار اعمال تحریم علیه ایران پس از بازگشت احتمالی دو طرف به برجام خواهد بود. آمریکا تلاش دارد تا در بازگشت به برجام زیرساخت های اعمال فشار علیه ایران را با هدف مهار برنامه منطقه ای و موشکی حفظ کرده و کاخ سفید و کنگره قابلیت وضع تحریم های جدید پس از بازگشت به برجام را داشته باشد.

عدم مخالفت با این رویکرد آمریکا در مرحله کنونی حتی در صورت بازگشت دو طرف به برجام نه تنها مانع از انتفاع اقتصادی ایران از توافق هسته ای خواهد شد، بلکه به زیان ایران نیز خواهد بود. در طول سال های اخیر، آمریکا بخش های حیاتی اقتصاد ایران را با عناوین غیرهسته ای تحت تحریم قرار داده است. به صورت مشخص، در حال حاضر بیش از ۳۰۰ فرد و نهاد ایرانی از جمله بانک مرکزی، شرکت ملی نفت، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، شرکت ملی صنایع پتروشیمی، بانک های خصوصی و… ذیل تحریم های به اصطلاح تروریستی قرار دارد.

۲. انتخابات ریاست جمهوری ایران و ضرب‌الاجل توافق موقت میان ایران و آژانس بین المللی انرژی هسته ای در خردادماه سال جاری، توجیه درستی برای تعجیل در مذاکرات نیست. گذشت زمان نباید عاملی برای تحت فشار قرار دادن ایران برای تخطی از سیاست حرف قطعی باشد، بلکه این موضوع چالشی است که آمریکا باید برای حل آن چاره اندیشی کند.

اتمام بازه زمانی توافق موقت با آژانس مسئله ایران نیست. ایران افزون بر بازه زمانی دوماهه قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها» یک فرصت سه ماهه دیگر به طرف های غربی داد تا با رفع تحریم ها از توقف نظارت های پروتکلی و داوطلبانه جلوگیری کند. اکنون توپ در زمین آمریکاست و این کشور باید برای ازسرگیری بخشی از نظارت های متوقف شده اقدام به رفع تحریم کند.

۳. معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران هدف از مذاکرات وین را «نزدیک کردن مواضع طرفین از طریق مذاکره» و خواسته اصلی ایران را «رفع همه تحریم ها» اعلام کرده است. نکته قابل توجه آن است که آمریکا از طریق مذاکره غیررسمی و فضاسازی تلاش دارد تا ایران را به رفع بخشی از تحریم ها راضی کند. از این رو، نزدیک ساختن مواضع به یکدیگر نباید به معنای عقب نشینی ایران از سیاست حرف قطعی درباره تحریم ها یا پذیرش یک راه حل بینابین باشد.

به عنوان نمونه، ایران نباید با حفظ بخشی از تحریم با توجیه غیرهسته ای بودن آن موافقت کند. همچنین رفع دومرحله ای تحریم های آمریکا (رفع تحریم های مغایر با برجام در گام اول و مذاکره درباره رفع دیگر تحریم ها در گام دوم) نیز مغایر با سیاست حرف قطعی است.

جمع‌بندی

سیاست حرف قطعی جمهوری اسلامی ایران قابل چانه زنی نیست و هیچ توجیهی نمی‌تواند باعث تعدیل در ارکان این سیاست شود. مهمترین آسیب در مرحله کنونی، تعجیل در به سرانجام رسیدن مذاکرات و تاثیرپذیری از فضاسازی آمریکاست.

نکته اساسی آن است که برای جمهوری اسلامی ایران «نتیجه» مهمتر از «زمان» است. از این رو، تا پیش از اطمینان از رفع عملی و موثر همه تحریم ها و انجام یک فرآیند راستی آزمایی واقعی، بازگشت آمریکا به برجام به ضرر ایران بوده و جز ایجاد یک شوک روانی مثبت در یک دوره زمانی کوتاه مدت تاثیری در وضعیت اقتصادی ایران نخواهد داشت.

صبر ایران و تحمل فشارهای خارجی در طول سه سال گذشته به دلیل منتظر ماندن برای تغییر رئیس جمهور آمریکا نبود، بلکه ایران به دنبال تغییر رویکرد آمریکا و درک راهبردی آن از اثربخشی تحریم ها بود. دولت بایدن اگرچه فشار حداکثری را یک شکست می‌داند، این شکست را ناشی از عدم هوشمندی در رفتار دولت ترامپ و عدم بهره گیری از ظرفیت مذاکره و ایجاد اجماع با کشورهای اروپایی می‌داند.

درواقع، آمریکا همچنان به اثربخشی فشار بر ایران امیدوار است و تا زمانی که در این درک راهبردی آمریکا تغییری ایجاد نشود نه تنها مذاکره با آمریکا سودی نخواهد داشت، بلکه هیچ توافقی با این کشور پایدار نخواهد بود.

بنابراین، باید نسبت به چشم انداز گفت و گوهای جاری در مذاکرات وین حساسیت بیشتری وجود داشته باشد و مجلس شورای اسلامی با دقت افزون‌تری بر این فرآیند نظارت و از انطباق آن با قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها (به ویژه مواد ۶ و ۷ قانون) اطمینان حاصل کند. دولت و تیم مذاکره کننده نیز باید نسبت به محتوا و طرح های مذاکراتی در وین، شفاف‌تر عمل کند و همانند تجربه برجام، جامعه را با یک متن از پیش توافق شده مواجه نسازد و لذا باید اجازه دهد که نخبگان کشور از این مسیر مطلع باشند و درباره ابعاد آن توان اظهارنظر داشته باشند.

پی‌نوشت: یادداشت «ارزیابی دور اول مذاکرات برجامی وین؛ آغاز کارزار برای تعدیل موضع ایران» این متن، ارزیابی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی از دور اول مذاکرات وین است.

یادداشت

یادداشت های سیاستی اندیشکده های ایران را در این صفحه دنبال کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا