امنیت و سیاست خارجیبررسی و تحلیلحکمرانی بخش سیاست خارجیسند دیدگاه

آشنایی زدایی از گزاره «ایران به دلیل هسته ای تحریم شد»

بررسی رابطه تحریم و فعالیت هسته ای ایران با مطالعه اسناد تحریم های آمریکا علیه ایران

در حال حاضر آمریکا با هدف افزایش فشار ناشی از تحریم ها، تحریم های یک جانبه و شدید خود را نه با معیار اقدامات هسته ای ایران، بلکه با معیار میزان اثرگذاری اقتصادی بر ایران و میزان نارضایتی اجتماعی ناشی از آن اجرا می کند. تحریم برای آمریکا یک ابزار راهبردی برای سیاست خارجی است و به دنبال تکامل این ابزار است. به این معنا که معماران تحریم علیه ایران، یک ساختمانی را مدنظر داشته اند که گام به گام آن را تکمیل کرده و هدف این بوده است تا بتوانند با ایجاد فشارهای فلج کننده تحریم، بر اقتصاد ایران تاثیر بگذارند و مقدمه ی لازم برای تغییر نگاه اجتماعی در ایران را ایجاد کنند.

ضرورت و اهداف پژوهش

یکی از گزاره های پر تکرار در موضوع تحریم ها این است که جمهوری اسلامی به دلیل فعالیت های هسته ای خود تحریم شده است. شاید این گزاره آنقدر آشنا باشد که کسی درباره درست بودن آن شک نکند؛ گزاره ای که در فضای سیاسی و نخبگانی کشور مشهور و پذیرفته شده محسوب می شود. واکاوی درستی یا نادرستی این گزاره از آن جهت اهمیت دارد که بر سیاست اتخاذ شده در مواجهه با تحریم ها اثر جدی می گذارد، همچنین بر سیاست توسعه فناوری هسته ای کشور نیز اثرگذار است. از این رو در این پژوهش با مطالعه اسناد تحریم های آمریکا علیه ایران به بررسی رابطه تحریم و فعالیت هسته ای پرداخته می شود.

بررسی اسناد تحریم های آمریکا علیه ایران

بررسی اسناد تحریم های آمریکا علیه ایران به خوبی نشان می دهد که فعالیت های هسته ای ایران یکی از عوامل موثر بوده است اما نمی توان آن را تنها عامل تحریم ها دانست. اولین تحریم های ثانویه اقتصادی علیه ایران قانون تحریم ایران (ISA) است که مربوط به سال ۱۹۹۶ میلادی بوده و در آن زمان پرونده هسته ای ایران مطرح نبوده است. این تحریم ها از آن جهت اهمیت داشت که زیر ساخت تحریم در بالادست نفت و گاز ایران را ایجاد کرده و سرمایه گذاری بازیگران غیر ایرانی – غیر آمریکایی در این بخش را هدف قرار داد. وجود قانون تحریم ایران از سال ۱۹۹۶ و تصویب های مجدد آن در سال های بعدی نشان می دهد که تحریم های وضع شده علیه ایران تنها به دلیل فعالیت های هسته ای ایران نبوده است.

فرمان اجرایی معروف دیگر ۱۳۳۸۲ است که در سال ۲۰۰۵ صادر شده و هدف آن مقابله با تامین مالی فعالیت های اشاعه دهنده سلاح های کشتار جمعی است. این فرمان اجرایی برای تنها ایران نیست اما ایران اصلی ترین مصداق آن بوده است و افراد و نهادهایی که در همان ابتدا از سوی دولت آمریکا ذیل این فرمان اجرایی نشان دار شدند، افراد و نهادهای ایرانی بودند. شاید بتوان این فرمان اجرایی را مرتبط با فعالیت های هسته ای دانست اما با دقت در متن فرمان اجرایی و تحریم های صورت گرفته ذیل آن مشخص می شود تمرکز آن بر فعالیت های موشکی و نظامی ایران بوده است و بیشتر نهادهای مرتبط با ایران که در لیست تحریم این فرمان اجرایی قرار گرفتند، نهادهای نظامی بوده اند.

در بررسی اسناد مربوط به تحریم های وضع شده از سوی کنگره آمریکا نیز وضعیت مشابهی مشاهده می شود. کنگره آمریکا در سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ چهار قانون مهم تحریمی علیه ایران وضع کرد که عبارتند از: قانون جامع تحریم ایران و کاهش سرمایه گذاری (CISADA 2010)، قانون اختیارات دفاع ملی در سال ۲۰۱۲ (تحریم بانک مرکزی و فروش نفت ایران)، قانون کاهش تهدید ایران و قانون اختیارات دفاع ملی (که یک بخش مستقلا به تحریم ایران اختصاص دارد) در سال ۲۰۱۳. در تمام قوانین فوق علت های مختلفی برای اقدام کنگره در وضع تحریم علیه ایران بیان شده است و در میان علت های بیان شده تنها یکی از دلایل فعالیت هسته ای است. در نتیجه، بررسی اسناد مرتبط با تحریم ها علیه ایران نشان می دهد که فعالیت هسته ای ایران وزن اصلی را در تحریم نداشته است و بخش کمی از تحریم ها را می توان مستقیم به دلیل فعالیت های هسته ای ایران دانست.

هدف تحریم

هدف اعمال تحریم ها علیه ایران در دوره ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ که به تحریم های فلج کننده معروف است، ایجاد بستر مساعد برای تغییر نگاه اجتماعی به سیاست های نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بود. چنانکه ریچارد نفیو در کتاب هنر تحریم خود به این موضوع اشاره می کند که “ایجاد فشار بر مردم باعث خواهد شد تا حاکمیت مجبور شود تحت تاثیر آن ها رفتار خود را عوض کند”؛ کاری که تحریم های ثانویه ریسک محور یا به تعبیری فلج کننده وظیفه انجام آن را بر عهده داشتند. این تحریم ها کل اقتصاد ایران را زیر ضربه برده و ریسک اقتصادی را برای کلیت اقتصاد افزایش دادند. با این کار ریسک همکاری های اقتصادی خارجی برای فعالان اقتصادی ایرانی بسیار افزایش یافت و در نتیجه درآمدهای ارزی ایران که مهمترین آن درآمد ناشی از فروش نفت بود، کاهش یافت. این اتفاق تعادل اقتصادی داخل ایران را بهم زد و سبب بروز مشکلات اقتصادی شد. جهش نرخ ارز و تورم مهمترین مشکلات ایجاد شده بودند که زندگی مردم را در سطوح مختلف اجتماعی دچار مشکل کردند. در نتیجه آمادگی ذهنی در مردم برای پذیرش تغییر در سیاست های نظام سیاسی ایجاد شد. در مسیری موازی، با باز شدن مسیر مذاکرات محرمانه عمان، دیدگاه نخبگان سیاسی نیز نسبت به آمریکا تغییر کرد و این برداشت در میان آن ها رواج یافت که آمریکا بازیگری مسئولیت پذیر است و اگر ایران رفتار خود را تغییر دهد، آمریکا به تعهدات خود پایبند خواهد بود و تحریم ها را رفع خواهد کرد. این نگاه در سال ۱۳۹۱ با جدیت از سوی وزارت خارجه وقت ترویج می شد.

بررسی نسبت تحریم ها

در چند سال اخیر رویکرد کمی گرایانه به بررسی تحریم ها خیلی توسعه پیدا کرده است. این رویکرد برای فهم برخی ابعاد تحریم مناسب است اما نمی تواند به خوبی تمام ابعاد تحریم و سیاست تحریمی را نمایان کند. سه نوع کنش تحریمی وجود دارد که عبارتند از کنش عادی، راهبردی و زیر ساختی. کنش عادی تحریمی شامل اکثر کنش های تحریمی آمریکا می شود که از سوی وزرات خزانه داری رخ می دهد (مانند شناسایی های اخیر در مقابل با دور زدن تحریم نفتی و پتروشیمی توسط شرکت های پوششی) و بخش زیادی از افراد و نهادهای فهرست تحریم ایران مربوط به این نوع کنش های تحریمی است. اما برخی از شناسایی ها و کنش های تحریمی اثر راهبردی دارند. نشان دار شدن بانک مرکزی ایران در سال ۱۳۹۸ به عنوان نهاد تامین مالی تروریسم و الصاق برچسب SDGT از سوی وزارت خزانه داری بر آن که سبب شد در فهرست تحریمی به روزرسانی شود نمونه ای از این نوع کنش تحریمی است. بالاترین سطح کنش های تحریمی، ایجاد زیر ساخت های تحریمی جدید است که از نمونه های آن قوانین تحریمی کنگره آمریکا است. قانون جامع تحریم ایران مصوب ۱۳۸۹، قانون تحریم بانک مرکزی و فروش نفت ایران ۱۳۹۰ و… از جمله زیر ساخت های تحریمی وضع شده علیه ایران هستند. این کنش تحریمی به دلیل ایجاد زیر ساخت جدید تحریمی اهمیت بالاتری نسبت به دو کنش تحریمی دیگر دارد.

جمع بندی

در حال حاضر آمریکا با هدف افزایش فشار ناشی از تحریم ها، تحریم های یک جانبه شدیدی را بر ایران تحمیل می کند. به صورت کلی سه نوع کنش در رابطه تحریم وجود دارد که عبارتند از کنش عادی، راهبردی و زیر ساختی. بررسی اسناد تحریم های آمریکا علیه ایران به خوبی نشان می دهد که فعالیت های هسته ای ایران یکی از عوامل موثر بوده است اما تنها عامل وضع تحریم ها علیه ایران نیست. به عنوان مثال فرمان اجرایی معروف ۱۳۳۸۲ در سال ۲۰۰۵ مقابله با هدف تامین مالی فعالیت های اشاعه دهنده سلاح های کشتار جمعی بوده وضع شد و اگرچه این فرمان اجرایی برای تنها ایران نیست اما ایران اصلی ترین مصداق آن بوده است و افراد و نهادهایی که در همان ابتدا از سوی دولت آمریکا ذیل این فرمان اجرایی نشاندار شده، افراد و نهادهای ایرانی بودند. بررسی ها نشان می دهد که هدف اصلی از تحریم ها ایجاد بستر مساعد برای تغییر نگاه اجتماعی به سیاست های نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، از طریق ایجاد فشارهای اقتصادی بر مردم، بوده است.

این مطالعه در مرکز تحلیل راهبردی و بین الملل در سال ۱۴۰۲ انجام شده است.

امتیاز کاربر ۰ (۰ رای)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا