یادداشت سیاستی

چین و مسئله مذاکرات صلح افغانستان

موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، واکنش چین در مذاکرات آمریکا - طالبان و افغانستان - طالبان را در راستای تلاش برای ایجاد تصویری صلح طلب از چین، تحلیل کرده است.

مسئله مذاکرات صلح میان آمریکا و گروه طالبان و در ادامه آن مذاکرات میان دولت افغانستان با این گروه که در کشور قطر در جریان است، فارغ از موفقیت یا عدم موفقیت اجرا و البته پایبندی طرفین به هرگونه توافق، برای همسایگان و کشورهای پیرامونی این کشور از جمله برای چین، موضوعی حائز اهمیت است.

چین به عنوان قدرتی بزرگ و با دستورکارها و ابتکارات مشخص در حوزه سیاست خارجی و اقتصادی و البته در قبال محیط پیرامونی و همسایگان، مذاکرات صلح افغانستان را با حساسیت خاصی دنبال می‌کند و این مسئله برای این کشور اهمیت بسزایی دارد. اما مروری بر مواضع رسمی چین در قبال مذاکرات صلح چه میان آمریکا و گروه طالبان و چه میان دولت افغانستان با این گروه، می‌تواند نگاه چین به فرآیند صلح را روشن کند.

با آغاز رسمی مجدد مذاکرات میان آمریکا و گروه طالبان در اسفند  ۱۳۹۸(اواخر فوریه و اوایل مارس ۲۰۲۰) در کشور قطر و رسیدن طرفین به توافق، ژائو لیجیان سخنگوی وزارت خارجه چین اعلام کرد این کشور از این اقدام استقبال و از این مذکرات حمایت خواهد کرد. ژائو در این باره گفت «ما از توافق نامه میان امریکا و طالبان استقبال می‌کنیم و معتقدیم که این اقدام در راستای رسیدن به راه حل نهایی سیاسی مسئله افغانستان از اهمیتی مثبت برخوردار است».

ژائو افزود مذاکرات مصالحه و آشتی ملی در افغانستان باید تحت مالکیت و رهبری افغان‌ها باشد و نه شرایط تحمیل شده از طرف نیروهای خارجی. او ادامه داد «چین معتقد است که نیروهای خارجی مستقر در افغانستان باید به روشی منظم و مسئولانه از این کشور خارج شوند. به طوری که از ایجاد خلا امنیتی جلوگیری کرده و هیچ فرصتی برای سازمان‌های تروریستی در راستای تقویت و سازمان دهی مجدد باقی نگذارد».

وانگ ایی وزیر خارجه چین در سپتامبر سال ۲۰۲۰ همزمان با آغاز مذاکرات موسوم به گفت‌وگوهای بین افغانی در پیامی ویدئویی خطاب به اعضای این کنفرانس اعلام کرد مردم و دولت افغانستان و تعهد آنها برای حفظ ثبات نقشی حائز اهمیت در رسیدن به صلحی جامع و پایدار داشته و دارد. او تاکید کرد مذاکرات صلح باید تحت مالکیت و رهبری افغان‌ها باشد.

وانگ با ذکر این نکته که این روند ممکن است بر سر راه خود با چالش هایی مواجه شود، طرفین را به صبر دعوت کرد. وانگ در مورد خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نیز گفت خروج نیروهای خارجی از این کشور باید منظم و بر بنیاد شرایط باشد. چین نیز به عنوان یک همسایه خوب برای افغانستان نقش خود را به عنوان یک میانجی و تسهیل گر صلح ادامه خواهد داد. ضمن آنکه جامعه جهانی را نیز دعوت کرد تا به روند سیاسی صلح کمک کنند.

احتیاط چین در بازیگری بین المللی

مرور و نگاهی کوتاه بر این دو موضع گیری از جانب دو مقام چینی نشان می‌دهد نگاه و رویکردی که این کشور در قبال مذاکرات صلح چه میان آمریکا و گروه طالبان و چه در قبال مذاکرات بین افغانی دنبال می‌کند در پیش گرفتن رویکردی محتاطانه است که تلاش دارد در سطح عمومی خود را به عنوان یک بازیگر مسئولیت پذیر بین المللی نشان دهد. این رویکرد مبتنی بر متغیرهای مختلف است. از جمله:

۱.تاکید بر مسئولیت اولیه دولت و مردم افغانستان برای رسیدن به صلح جامع و پایدار از جانب چین که اعتقاد دارد فرآیند صلح باید تحت مالکیت و رهبری افغان ها باشد و دولت‌های خارجی نیز نباید شرایط خود را بر طرف های افغان تحمیل کنند، نشئت گرفته از سیاست کلی چین درباره عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام به حاکمیت آنهاست. چین اعتقاد دارد اگر قرار بر حل و فصل سیاسی بحران در داخل یک کشور خاص باشد، در وهله اول این وظیفه برعهده دولت و مردم و نهادهای سیاسی کشور موردنظر است. از نگاه چین مداخله خارجی تنها سبب پیچیده شدن شرایط حاکم بر کشور موردنظر می‌شود. در این چارچوب و سیاست کلی به نظر می‌رسد اعلام این موضع از طرف چین در قبال مذاکرات صلح افغانستان خارج از این قاعده نمی‌تواند تعریف شود.

۲.تاکید بر خروج نیروهای خارجی از افغانستان از جانب چین آن هم به‌ صورت مسئولانه، منظم و بر پایه یکسری شرایط نشان می‌دهد که چین مایل به خروج ناگهانی آنها از این کشور حداقل به ‌صورت کوتاه مدت و تا زمانی که چشم ‌اندازی روشن در قبال مذاکرات صلح وجود نداشته باشد نیست. خروج ناگهانی نیروهای خارجی از این کشور سبب پیچیده شدن شرایط امنیتی حاکم بر این کشور می‌شود و همانطور که از صحبت‌های مقامات چینی و موضع آنها مشخص است، خروج نیروهای آمریکا باید طوری صورت بگیرد که از بروز یک خلاء امنیتی در این کشور و ایجاد فرصت برای سازمان‌های تروریستی برای سازماندهی مجدد جلوگیری کند.

در این باره ذکر این نکته ضروری است که حضور نیروهای غربی در همسایگی چین و نگاه پکن به این مسئله به ‌نظر نمی‌رسد نگاهی سیاه و سفید و یا صفر و صدی باشد. در واقع چین تلاش دارد نه خود را طرفدار خروج تمام و کمال خروج آمریکا نشان دهد و نه طرفدار باقی ماندن این نیروها در این کشور.

واقعیت این است که در بستر زمانی حال حاضر یعنی تشدید رقابت راهبردی میان آمریکا و چین و البته تغییر اولویت‌های راهبردی آمریکا از مبارزه با تروریسم به سمت رقابت قدرت‌ های بزرگ، خروج تمام و کمال آمریکا از افغانستان عموما معطوف به این مسئله است که آمریکا تمرکز خود را هر چه بیشتر از قبل بر روی چین و از نظر جغرافیایی بر شرق آسیا قرار دهد. در این چارچوب می‌توان این استنباط خوش‌بینانه را داشت که باقی ماندن و مشغول بودن نیروهای آمریکایی در چارچوب ماموریت ‌های امنیتی هرچند به‌ صورتی محدود در این کشور هم می‌تواند تمرکز آمریکا را بر شرق آسیا تا حدودی کم کند و هم اینکه در راستای ماموریت مبارزه با سازمان‌ های تروریستی در این کشور از بروز آشوب و بی‌ثباتی که می‌تواند باعث سرریز شدن آن به داخل مرزهای چین شود جلوگیری کند.

نگرانی چین همانطور که از صحبت‌های این دو مقام نیز برمی‌آید مبنی بر خروج ناگهانی، ایجاد خلاء امنیتی و ایجاد فرصت برای سازمان‌های تروریستی به‌منظور سازماندهی مجدد در این چارچوب قابل تفسیر است.

تاکید بر خروج آمریکا از افغانستان

اما در عین حال باقی ماندن نیروهای خارجی از جمله آمریکایی ها لزوما یک سناریوی خوب برای چین نیست. این برداشت و این ذهنیت در میان رهبران چین وجود دارد که آمریکا در حال ایجاد یک حلقه محاصره در اطراف چین است و باقی ماندن آنها در افغانستان هر چند به ‌صورتی محدود در چارچوب تشدید رقابت با چین و فشارها بر این کشور، این توانایی و این ظرفیت را در نیروهای خود ایجاد کرده تا از افغانستان به‌ عنوان پایگاهی در جهت رصد و اشراف بر چین استفاده کند.

ادامه حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان برای تامین امنیت این کشور شاید برای چین امری مطلوب باشد، اما در عین حال می‌تواند از ایجاد یک حوزه نفوذ گسترده برای چین که تلاش دارد تا افغانستان را به ‌عنوان حلقه ‌ای واسط میان پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی طراحی کند به‌ حالت تعلیق دربیاورد.

با این حال به ‌طور مشخص در مورد مسئله مذاکرات صلح، اگر آمریکا قرار باشد بر طبق یک فرمول زمان ‌بندی شده و در چارچوب توافق با طرفین بدون آنکه خروج ناگهانی انجام دهد، تعهدات امنیتی خود را کاهش دهد، چین نیز در ادامه و در یک بستر زمان ‌بندی شده احتمال دارد تعهدات امنیتی خود را در قبال امنیت و ثبات افغانستان در قالب ایجاد پایگاهی نظامی یا افزایش کمک‌ های نظامی در قالب آموزش نیروهای افغانستان و فروش تسلیحات به آن افزایش دهد. از این منظر هم می‌تواند از منافع امنیتی و هم از منافع اقتصادی خود در صورت گسترش سرمایه‌ گذاری‌ ها در این کشور محافظت کند.

چین؛ ضامن صلح

و در پایان تاکید این دو مقام چینی بر نقش این کشور به‌ عنوان بازیگری میانجی، تسهیل‌گر و ضامن صلح در افغانستان، فارغ از مسئله آمریکا و یا خروج و باقی ماندن آن‌ها در این کشور نشان می‌دهد موضوعات مرتبط با امنیت و ثبات در این کشور و البته در ادامه آن تلاش برای باز کردن یک جای پا برای خود به‌منظور گسترش سرمایه‌گذاری‌ها در آن، برای چین موضوعی حیاتی است. در واقع فرستادن این پیام آن هم در چارچوب موضع‌ گیری در قبال مذاکرات صلح می‌تواند حاوی چند نکته باشد.

اول اینکه چین به‌ عنوان یک همسایه خوب این پیام را برای افغانستان ارسال می‌کند که می‌تواند از نقش و جایگاهی که چین در اختیار دارد برای جلب حمایت‌های بین‌المللی و جامعه جهانی بر روی این کشور حساب باز کند و از خود چهره یک بازیگر مسئولیت ‌پذیر بین ‌المللی به‌نمایش بگذارد.

دوم اینکه در میانه تنش‌ ها و رقابت‌های سیاسی و راهبردی با آمریکا تلاش دارد تا به موازات تلاش‌های واشنگتن برای صلح در افغانستان، این پیام را ارسال کند که چین نیز از ظرفیت میانجی‌ گری و ایجاد ثبات در این کشور برخوردار است و می‌تواند از جایگاه خود برای ایجاد یک ساختار چندجانبه‌گرایانه برای حل و فصل بحران امنیتی افغانستان استفاده کند. به ‌عنوان مثال تعیین و گماشتن متناوب نماینده و فرستاده ویژه چین در امور افغانستان، میزبانی بخشی از مذاکرات صلح و دعوت از رهبران طالبان برای سفر به چین در سپتامبر ۲۰۱۹ و ایجاد کانال مستقیم ارتباط با این گروه، و همچنین ایجاد ساختارهای گفت و ‌گوهای منطقه‌ای برای تسهیل رسیدن به صلح از جمله گفت ‌و گوهای سه‌ جانبه چین، پاکستان و افغانستان در چارچوب قابل تفسیر است.

در مجموع باید گفت چین در وهله اول با توجه به دغدغه‌ های امنیتی در محیط پیرامونی از جمله بی ‌ثباتی در افغانستان تلاش دارد تا ابتکارات صلح در این کشور را تشویق کرده و حتی خود نیز بخشی از مسئولیت این روند را برعهده بگیرد. ارتباط‌گیری با طرف‌های افغان و حتی با گروه طالبان در این چارچوب قرار می‌گیرد. در وهله دوم ایجاد یک پرستیژ بین ‌المللی مبنی بر اینکه که جامعه جهانی و سازمان ملل می‌توانند بر روی ظرفیت ‌های چین به‌عنوان یک قدرت بزرگ حساب باز کرده و چین نیز در طرف مقابل دیگر طرف‌های بین ‌المللی را برای حل این بحران به سمت خود جلب کند. این مسئله در بحبوحه تشدید رقابت میان چین و آمریکا از اهمیت خاصی برخوردار است. و در نهایت اینکه در صورت اجرای مفاد مذاکرات صلح و وجود یک چشم ‌انداز روشن در قبال ایجاد یک ثبات بلندمدت در افغانستان، چین خود را آماده ورود همه‌جانبه به صحنه این کشور در قالب پیشبرد پروژه ‌های سرمایه‌ گذارانه برای تقویت زیرساخت‌ های این کشور می‌بیند.

پی‌نوشت: یادداشت «چین و مسئله مذاکرات افغانستان» نوشته احسان صادقی چیمه توسط موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی معاصر تهران منتشر شده است.

یادداشت

یادداشت های سیاستی اندیشکده های ایران را در این صفحه دنبال کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا