مناظره اول؛ کلوز آپ
مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) با مرور مناظره اول انتخابات ریاست جمهوری 1400، مجموع فرآیند مناظره را به نفع همتی و رئیسی دانسته است.
مناظره ۱۵ خرداد حداقل سه مانع جدی پیش روی تحقق یک مناظره واقعی را در پیش داشت. نخست آنکه، فرم مد نظر کمیسیون تبلیغات و رسانه ملی، اساساً مناظره نبود. چه اینکه پاسخ به سؤالات مجری ربطی به مناظره ندارد. از سوی دیگر، فرصت کوتاه برای پاسخگویی به سؤالات یا اظهار نظر درباره رقبا نیز باعث میشد میداندار مناظره حرفهای زرد و بیمایه شده و تاکتیک تخریب، سیاهنمایی، اتهامزنی و هجمههای پی در پی هویت بیابد. دوم، نگاه برخی نامزدها به مناظره و آماده سازی آنها برای آن، مناظره را بیشتر به مشاجره، منازعه و جدال شبیه ساخته بود. موفقیت نامزدهایی با این سلوک در ادوار قبل، زمینهساز توجه برخی نامزدها به این منظر ناصواب است. سوم، انتظار جامعه و افکار عمومی نیز تا حد زیادی از مناظره، نقار و مشاجره است. تجربه مناظره در سه دوره گذشته انتخابات ریاستجمهوری، در شکلگیری این انتظار بیشترین تأثیر را داشته است.
مروری بر عملکرد نامزدها در مناظره نخست
ارزیابی عملکرد نامزدها در مناظره نخست، متوقف بر تخمین انتظار آنها از این مناظره است. در غیر این صورت، ارزیابی عملکرد آنها فاقد ارزش است.
سید ابراهیم رئیسی
رئیسی در قامت پیشتاز نظرسنجیها، به عنوان مهمترین نامزد انتخابات وارد مناظره شد. مهمترین هدف رئیسی در این مناظره صیانت از سبد آراء خود بود. مهمترین امتیاز رئیسی در برابر سایر نامزدها، مردمیبودن و کارنامه او در مبارزه با فساد است. رئیسی در بهرهبرداری از شخصیت ضد فساد خود موفق بود، اما در شرایط مناظره نخست، بیشتر ترجیح داد با تثبیت کاریزمای خود و فرصت بهرهمندی از مظلومیت، به حفظ سبد آراء خود بیندیشد. امری که شاید در مناظره اول عاقلانه و منطقی باشد. با این حال قرار گرفتن او در موضع رئیس قوه قضاییه، او را از کاراکتر سید محرومان در سال ۹۶، کمی دور ساخته است. هرچند قرار گرفتن او در موضع مظلومیت مجموعاً برای او مفید نخواهد بود. چه اینکه او بالاترین منصب رسمی را در میان نامزدها داراست. رئیسی برای ارائه برنامههای ایجابی و راهحلهای خود برای عبور از مشکلات تلاشی نکرد. رئیسی در پایان مناظره تلاش کرد تا علاوه بر صیانت از پایگاه رأی اصلی خود که بدنه جریان انقلاب و طبقات پایین جامعه است، با قراردادن خود در موضعی فراجناحی و البته به روز، دستی هم به سبد رأی طبقه متوسط، رأی اولیها (طرح مسأله گیمرها) و جوانان (استفاده کنندگان از شبکههای اجتماعی) بزند. رئیسی در مجموع در دفاع از خود در برابر اتهامات موفق بود، بهتر از مناظرات ۹۶ ظاهر شد و در ارائه مطلب و تحکیم شخصیت خود نسبتاً موفق بود. لحن رئیسی در ابتدای شروع به صحبت، زیر و به ظاهر بیحال و بیرمق بود که بیشتر آسیبپذیری در برابر حملات رقیب را تداعی میکرد. از حیث مدیریت زمان، چندان موفق نبود، در غالب موارد، صحبتهایش ناتمام میماند و از زبان بدن به خوبی بهره نمیگرفت. آرامش و سکون رئیسی در هنگامه پاسخگویی به اتهامات بر نفوذ کلام او میافزود و طمأنینه او در وابسته نبودن به قدرت را متجلی میساخت. نداشتن لبخند بیشتر حمل بر جدیت و اهتمام او بود با این همه، امتداد این چهره عبوس و جدی، میتواند به عدم ارتباط گیری مؤثر او با مردم منجر شود.
عبدالناصر همتی
همتی با هدف قرار دادن خود به عنوان اصلیترین رقیب رئیسی وارد مناظره شد و تا حدودی به هدف خود دست یافت. تلاش همتی در این مناظره آن بود تا قابلیتهای خود را به عنوان نامزد اصلی اصلاحطلبان نشان داده و از سوی دیگر نامزدهای دیگر را در جبهه مقابل خود تصویر کند. او با استفاده از واژه «پوششی» و «سوپر پوششی» در میانههای بحث، در خنثیسازی عملیات زاکانی علیه خود نسبتاً موفق بود. همتی در برابر رضایی نیز علیرغم ضرباتی که دریافت کرد، با ابداع واژه «گروگانگیر» جنبه منفی نظامیگری محسن رضایی را به مخاطب القا کرده و خود را کمی از فشار خارج سازد. موفقیت مهم همتی تثبیت موقعیت و مزیت خود به عنوان تک بودن در برابر پنج نامزد دیگر بود؛ امر که پایهای برای حرکات بعدی او در مناظرات آتی خواهد بود. بخش دیگر تلاش همتی، نشان دادن ظرفیت خود برای نمایندگی بخشهای ناامید از صندوق بود؛ همتی، علاوه بر این موارد، گوشه چشمی نیز به بخش زنان، رأیهای سیاه، براندازان و رأیدهندگان غیر جریانی داشت. با این همه، همتی علیرغم قرار دادن خود در جایگاه رقیب اصلی، امارههایی از یک رئیس جمهور قدرتمند را نشان نداد. تصریح او به اینکه مشکلات راهحل ندارند، مهمترین گاف همتی در این مسیر بود. او موفقترین فرد در اصلاح تصویر کنونیاش، بود. با این حال، مهمترین پاشنه آشیل همتی، انتساب او به روحانی است؛ همتی هرچند تلاش کرد تا خود را از روحانی جدا تصویر کند، اما مهمتر از انتساب شخصی، اندیشه او برای اداره کشور است که بیتردید امتداد روحانی است. به نظر میرسد مهمترین مانع همتی برای تبدیل شدن به رقیبی جدی در برابر رئیسی، همین مسأله باشد. همتی از ابتدا تا انتها با چهرهای عبوس و در هم کشیده ظاهر شد که با شخصیت معترض و تنهای او در برابر رقبا همخوانی داشت. با اینکه او در بیان جملات و مقصود خود تپق میزد، اما در استفاده از زبان بدن موفقیت بیشتری داشت. در مجموع، همتی، به بخشی از اهداف خود در مناظره اول دست یافت. جمعبندی او در آخرین دقایق مناظره و رونمایی از کمپین بشمار ده، نشان از موقعیتیابی خوب او در این مناظره دارد.
سعید جلیلی
جلیلی ۱۴۰۰، تفاوتی اساسی با جلیلی ۹۲ دارد. آنچه از جلیلی در این انتخابات دیده میشود، شخصیتی قوام یافتهتر از سال ۹۲ است. با این همه، برخی ضعفها در برقراری ارتباط با تودههای مردم و بخش خاکستری جامعه همچنان پابرجاست. جلیلی جزء معدود نامزدهایی بود که در مناظره اول، خود را به قامت رئیسجمهور نزدیک ساخت. نگاه و ورود جلیلی به مسائل قطع نظر از منظر عالمانه و انقلابی او، حکایت از نگاه جامع و راهبردی فردی آشنا به مسائل کشور و انقلاب اسلامی داشت. جلیلی البته نتوانست غلبهای بر سایر نامزدها داشته و این امتیاز مهم خود را بر مناظره دیکته کند، از این رو او نیز از قامت یک رئیسجمهور همچنان فاصله مشخصی دارد. جلیلی در عین داشتن مزیت برنامهدار بودن و بهرهمندی از نگاه کارشناسی، نتوانست آن را در حد ظرفیتش تبدیل به رأی کند؛ جلیلی قشر حزباللهی، طبقات محروم و مخالفین وضع موجود را هدف گرفته است. با این همه، جلیلی با ارائه چنین کاراکتری تنها میتواند ظرفیت چهار میلیونی سال ۹۲ خود را بازیابد، ظرفیتی که میان او و رئیسی مشترک است. او فاقد کاریزمای یک رهبر سیاسی است، امری که علاوه بر ساختار شخصیتی او تاحدی برخواسته از عنصر تواضع و عدم کبر او هم هست. از حیث مدیریت زمان موفق بود اما در بهرهمندی از زبان بدن کم توفیق؛ خنده او هنگام سخنان همتی به تصویر کشیده نشد اما واکنش همتی به او مبنی بر اینکه نخندید اینها گریه دارد، برای او هزینهزا گردید.
محسن رضایی
محسن رضایی تفاوتی با سالهای گذشته نداشت؛ او همچنان فاصلهای مشخص از یک رئیسجمهور مقتدر و مسلط عمل میکند. از سویی علائم پیری در چهره و حرکات او نمایان است و از سویی، تجربه نامزدی دورههای گذشته برای او عایدی جز راهکارهایی برای افزایش رأی آن هم به شیوههای تقلیدی را به ارمغان نداشته است. او در مناظره نخست، از ظرفیت تقابل با دولت و حضورش در انتخاباتهای قبلی به خوبی بهره جست. او همچنین بخشی از ظرفیت خود در جلب آراء قومیتی را نیز نقد کرد. مهمترین دستآورد رضایی در این مناظره، زدودن اتهام خارج بودن از جبهه انقلاب با کمک همتی بود؛ او از این طریق توانست این بخش از آراء خود را تثبیت کند. در عین حال، رضایی از فرصت تقابل قبلی با روحانی نیز برای خود امتیاز گرفت. با این همه، رضایی همچنان در جلب توجه تودههای مردم مانند گذشته ناموفق است. بخشهایی از صحبتهای رضایی پا را از نقد فراتر گذاشته و به سیاهنمایی علیه مجموعه نظام تنه میزد. امری که بیشتر از آنکه به تضعیف همتی یا اقبال به او منجر شود، از مجموعه مشارکت خواهد کاست. تلاش او برای جلب آراء اقلیتها و اقوام، ممکن است تا حدی موفق باشد، اما مسلماً در نزاع با اصول اساسی انسجام و امنیت ملی کشور ارزیابی میشود. علاوه بر این، حملات همتی علیه او، نقاط مثبت او را کم ارزش جلوه داد. عبارت «گروگانگیر» و بحث درباره شیوه تحصیل او در دانشگاه، ضربات سادهای بر آراء رضایی تلقی نمیشوند. ترمیم صورت، رضایی را غیر واقعی و لرزش دست و تپقهایش، شخصیت او را شکسته، پیر و متزلزل نشان داد. امری که مواضع درست و جملات به هنگام او را تا حدی از کار انداخته بود. به عنوان نمونه، او علیرغم اینکه میخواست اراده محکم خود برای حل مسائل کشور را به تصویر بکشد، فرتوتی متجلی در کلام و لرزش دستانش مانع از تحقق این ایده در قالب شخصیتی او میگردید.
علیرضا زاکانی
زاکانی چهرهای جدید برای عموم مردم بود. او در معرفی شخصیت ضد فساد خود موفق بود، اما نسبت نامزد پوششی تا حدی از موفقیت او کاست. زاکانی بیشتر مشغول زد و خورد با همتی بود. مهمترین بخش مورد نظر زاکانی، مخالفین وضع موجود بودند. با این حال، زاکانی با ادبیات تندتر و ضد فساد، جوانان عدالتخواه را بیشتر از سایر نامزدها متوجه خود ساخت. زاکانی بیانی رساتر داشت و از چهره و بدن خود در رساندن مقصود بهره خوبی برد. مدیریت زمان زکانی خیلی خوب بود و نگاهش به همتی در هنگام حمله به او، تسلط او بر مناظره، رقیب و مسأله را تداعی میکرد. با این حال، هرچه زاکانی در ارائه تصویر ضد فساد و توانمند خود در مناظره موفق بود، در برابر مساله پوششی بودن، منفعل شد و نتوانست استقلال خود را تثبیت کند. از این رو، سبد آراء زاکانی قبل و بعد از مناظره تغییر مهمی نخواهد کرد.
محسن مهرعلیزاده
مهرعلیزاده در تبیین خود به عنوان یک اصلاحطلب تا حدی موفق بود، اما قرار داشتن همتی در مرکز توجه اصلاحطلبان، موفقیت او را کمرنگ ساخت. مهرعلیزاده، رأیدهندگان جریانی اصلاحات، آذری زبانها و رأیهای خاکستری را هدف قرار داده بود. او در ترمیم شخصیت خنثی و بیاثر سال ۸۴ خود، تا حدی موفق بود و تلاش کرد تا با حمله مستقیم به رئیسی برای خود اعتبار بخرد. تلاشی که با تندخویی او و پاسخگویی متین رئیسی به این اتهامات، ناکام ماند. خندههای مهرعلیزاده نتوانست او را متمایز کند؛ چه اینکه او برای بهرهمندی از آن باید کمی از متنهای آمادهاش هم فاصله میگرفت تا بتواند خودش باشد. ادبیات مهرعلیزاده نتوانست با کاراکتر او همخوانی پیدا کند. مهرعلیزاده کاملاً بر اساس سناریوی دیکته شده عمل کرد؛ امری که تصنعی بودن کاراکتر او را بیشتر از گذشته تقویت کرد.
سیدامیرحسین قاضی زاده هاشمی
مزیت مهم قاضی زاده هاشمی در نسبت سایر نامزدها، بیان شیواتر و قویتر او در بیان مراد خود بود. او تلاش داشت تا خود را از زد و خوردها در امان نگه داشته و درگیر بازیهای زرد و سطحی سایر نامزدها نگردد. تلاشی که موفق نیز بود. او تلاش کرد تا با طرح موضوعاتی نظیر جوان بودن خودش یا مسأله سربازی، جوانان و افراد مواجه با مساله سربازی را به خود متوجه کند. با این حال، ناشناخته و بیهویت بودنش در صحنه، موفقیت او در هدف گیری را مخدوش ساخت. ریشِ سپید او مانع بهرهمندی او از امتیاز جوانتر بودنش گردید. قاضیزاده در سطحی پایینتر از جلیلی و رئیسی عمل میکرد و در همان سطح تلاش داشت تا نگاه غیر جناحی و کارشناسانه ارائه دهد. او با پرهیز از ورود به نزاعهای در جریان و مذمت این رفتار در دو مقطع از سخنان خود تلاش داشت به بیان ایدههایش بپردازد، اما در القای گفتمان خود به مناظره ناموفق بود. او که در میان نامزدهای اصلی جایی و نتوانست از این مناظره برای خود اعتبار و فرصتی تازه بخرد. قاضیزاده ناشناس به مناظره آمد و بدون آسیب از آن خارج شد.
جمع بندی
به نظر میرسد مناظره نخست با موفقیت نسبی همتی و رئیسی به عنوان دو نامزد اصلی پایان یافت. همتی در معرفی خود موفق بود و رئیسی در صیانت از پایگاه رأی خود به درستی عمل کرد. محسن رضایی در این مناظره موفق نبود، اما تصحیح تصویر انقلابی او در بدنه اجتماعی جریان انقلاب، دستآوردی مهم برای اوست. رضایی با ادامه این نقش آفرینی و با کاستن از میزان سیاه نماییاش از وضعیت کشور، میتواند، نیرویی اثرگذار در روزگار پس از انتخابات باشد؛ امری که از سال ۸۸ از آن فاصله گرفته است. سعید جلیلی نیز علیرغم عدم توفیق در توسعه سبد آراء خود، دستآوردی مهم داشت. او از شخصیتی منفرد، دور از جامعه و دست خالی، میتواند به یکی از شخصیتهای اثرگذار جریان انقلاب تبدیل شود.. با این همه، آراء او تا حد زیادی با آراء رئیسی مشترک است. در حقیقت هرچه بر رأی او افزوده میشود، از آراء رئیسی کاسته خواهد شد. زاکانی، به جز چند خطا در برخورد غیر اخلاقی و نادرست با رقیب، عملکرد خوبی داشت و به عنوان یار کمکی در مناظرههای بعدی نیز میتواند موفق باشد. قاضی زاده، بعید است بتواند فراتر از این عمل کند. اما مهرعلیزاده، مهرهای ارزشمند برای جریان انقلاب است. او رقیبی است که در درون و بیرون رقابت به سود شما عمل میکند. حملات او علیه رئیسی بیشتر به سود رئیسی خواهد بود و ماندن او در عرصه انتخابات میتواند آراء سیاسی و قومیتی همتی را بشکند.
پینوشت: متن حاضر، بخشی از یادداشتی است که توسط محمدامین باقری، مصطفی آقاجانی، امیرحسین عربپور، رضا فاخری و سعید نادری اصل، پژوهشگران هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع)، نگاشته شده و توسط روزنامه فرهیختگان منتشر شده است.