تدوین راهبردحاشیه نشینی و مناطق محرومسند مشاوره ایمسائل اجتماعی

موانع نهادسازی در حاشیه شهر

ریشه‌ یابی موانع عدم شکل‌ گیری نهاد در حاشیه‌ شهر و ارائه راهکارهای مربوطه

امتیاز شورای علمی

تشکیل نهادهای اجتماعی از این حیث که می ‌توانند یک نیاز جمعی را مرتفع نمایند، از اهمیت خاصی برخوردار است. لازمه ایجاد و تداوم نهادهای اجتماعی، وجود سابقه تاریخی است. با این حال، در تاریخ کشور وحدت روحی برای شکل‌ گیری این نوع نهادها وجود نداشته است. در حاشیه شهرها، به دلیل وضعیت اقتصادی نامساعد، نمی ‌توان به وجود همبستگی اجتماعی و سرمایه اجتماعی امیدی داشت. نبود ظرفیت لازم برای مشارکت مردم نیز مزید بر علت شده است. از طرفی دیگر، مداخله سازمان‌ های مختلف و انسداد سیاسی، زمینه برای ایجاد چنین نهادی را نامناسب می ‌کند.

ضرورت و اهداف پژوهش

بحث از نهاد همواره متشکل از مباحثی پیچیده و ملاحظاتی خاص است که امروزه بر پایه نظریه‌ های کلاسیک صورت نوینی یافته است. نهاد اجتماعی را می ‌توان شامل دسته گسترده ‌ای از وقایع عینی دانست که خصوصیت مشترک و درهم ‌تنیده یافته‌اند. اولین و اصلی‌ترین خاصیت نهاد در تاریخی بودن آن است. به عبارتی دیگر، سوژه جمعی که قابلیت تداوم و استقامت نهادینه شدن را دارد، مجموعه ‌ای از هنجارها را تولید می‌ نماید که به سازمان‌ ها، رسوم و قواعد عینی ختم می‌ گردد، و این فرایند پیرامون حل یک نیاز جمعی شکل گرفته است. وجود نهاد اجتماعی که نیازهای اجتماعی حاشیه شهر را پوشش دهد یک ضرورت است که در ایران نسبت به آن بی ‌توجهی شده است. در این پژوهش تلاش می‌ گردد که به واقعیت عدم شکل ‌گیری نهاد در حاشیه شهر پرداخته شود.

ریشه‌ یابی عدم شکل ‌گیری نهاد در حاشیه‌ شهر

موانع نهادگرایی اجتماعی در حاشیه شهر تنها مختص حاشیه شهر نیست و در کل جامعه باید به دنبال آن بود؛ اگرچه فقدان آن در حاشیه شهر صورت خاص خویش را دارد. به طور کلی، موانع تشکیل نهاد اجتماعی در حاشیه شهر را می‌توان در چهار دسته بیان کرد:

موانع تاریخی-فرهنگی

عدم وجود وحدت روحی در واقعیت تاریخی ایران، سبب عدم شکل ‌گیری و تداوم نهادهای اجتماعی گسترده و مستمر در ایران گردیده است. در واقع، نظام فرهنگی با ویژگی تاریخی متداوم در ایران تشکیل نشده است و وحدت فرهنگی، اشتراک ارزشی و وحدت رویه وجود ندارد. در نتیجه نظام ارزشی لازم در حاشیه شهر شکل نمی ‌گیرد و در رابطه با جامعه و طبقه متوسط نیز این عامل مؤثر است.

موانع اجتماعی

 این موانع دارای دو بعد است: عدم شکل‌ گیری تقسیم‌کار پیچیده و سپس فقدان ظرفیت لازم در منطقه جهت مشارکت اجتماعی. تقسیم‌ کار ساده سبب می ‌گردد تا تنوع و قدرت طبقات اجتماعی حاضر در منطقه معدود باشد. گروه‌ های مختلف با وضع اقتصادی مشابه، امکان تحول به سمت تقسیم‌ کار پیچیده و از میان آن، حرکت به سمت دنیای جدید را پیدا نمی ‌کنند. در وضعیت تقسیم ‌کار ساده، همبستگی اجتماعی، سرمایه اجتماعی لازم و گروه مرجع وجود ندارد. به همین دلیل ساکنین این مناطق نسبت به مشارکت در بهبود شرایط اجتماعی منطقه تمایلی نشان نمی ‌دهند. از طرفی دیگر، سازوکار مناسب برای حضور اجتماعی ساکنین در این مناطق، نه از سوی دولت و نه جامعه فراهم نشده است. لذا سطح مشارکت اجتماعی ساکنین در این مناطق بسیار پایین است.

موانع سیاسی

این عامل دارای دو بعد انسداد سیاسی و کمبود منابع مالی است. بحث از کمبود منابع مالی به این خاطر در ذیل موانع سیاسی آورده شده است که بر اقتصاد سیاسی دولت و عدم امکان تخصیص منابع مالی لازم به حاشیه شهر دلالت دارد. لذا امکان ایجاد زیرساخت لازم به منظور توانمندسازی و شکل‌ گیری بستر مناسب برای نهادسازی در حاشیه شهر میسر نمی ‌گردد و سبب توسعه فقر در مناطق حاشیه شهر می ‌شود (به مثابه چرخه بازتولیدشونده فقر و عدم امکان تحول آن). منظور از انسداد سیاسی، انعطاف‌ پذیری اندک ساختار نهادی رسمی در قبال مطالبات مردمی و حرکت ‌های جمعی است. دخالت نهادهای حاکمیتی در منطقه اجازه ظهور و جواز حضور نهادهای برآمده از جامعه و مردم منطقه را نمی ‌دهد و خود در مقام کنترل همه جنبه ‌های منطقه است. همین امر درنهایت منجر به بی ‌اعتمادی سیاسی مردم می ‌گردد.

موانع اقتصادی

این عامل دارای دو بعد مسکن و عدم توسعه اقتصادی است. مسئله فقر گسترده و روزافزون در حاشیه شهر سبب می ‌گردد تا مردم حاشیه شهر امکان تخصیص زمان به امور جمعی را نداشته باشند. چراکه زمان مردم صرف تامین نیازهای اساسی به منظور بقا است. مسکن حاشیه شهر که عمدتا غیررسمی و غیرقانونی است، همیشه ساکنین را در معرض خطر تخریب و تصلب مسکن آنان مواجه می ‌سازد. لذا مسکن غیرقابل اطمینان، امکان تعلق اشخاص به مسکن و محله خویش را سلب می ‌نماید و عملا عاملی موثر بر عدم شکل‌ گیری نهاد در حاشیه شهر است.

ارائه راهبرد

راهبردهای کلی برای تحول ساختاری، به منظور تسهیل شرایط لازم برای نهادسازی، در سه حوزه امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی و فرهنگ‌ سازی ارائه می‌ شود:

امنیت سیاسی: لازم است که وحدت رویه با سازمان ‌های مربوطه مداخله ‌گر در مناطق حاشیه ‌نشین ایجاد گردد. وحدت رویه و مدیریت متمرکز از موازی ‌کاری میان سازمان‌ های متنوع مداخله‌ گر جلوگیری می ‌کند. در این راستا، دریافت تضمین از مقامات بالای حکومتی جهت تحکیم وحدت رویه ضروری است. سپس در ادامه لازم است که راهکارها جهت طراحی نهادی مورد تائید سیاستگذاران قرار گیرد. همچنین به منظور اطمینان و تحکیم سیاستگذاری لازم است که سند بالادستی بر مبنای راهبرد و راهکارهای طرح تدوین و تائید گردد.

امنیت اقتصادی: شرط لازم مادی در شکل ‌گیری نهادسازی در حاشیه شهرهای ایران، امنیت اقتصادی است. امنیت اقتصادی در کاهش فقر و توانمندسازی منطقه مؤثر است. باید توجه داشت که تزریق سرمایه مستقیم به خانوارها و مداخله ‌گری اجتماعی نمی ‌تواند به توانمندسازی منطقه کمک کند. در واقع، بحث توانمندسازی در حوزه زیرساختی و توانمند نمودن خانوارها به منظور کسب درامد است. در چنین شرایطی است که منطقه با خودسازندگی مواجه می ‌گردد و می‌ تواند چرخه فقر را در بازه زمانی مناسبی بشکند.

فرهنگ ‌سازی: برای فرهنگ سازی باید از باب و ابزار تسهیلگری استفاده گردد. در این راستا، استفاده از ابزار تسهیلگری با هدف آگاهی دادن به ساکنین و گردهمایی ایشان در طول کار جمعی برای رفع نیاز محله صورت می‌گیرد. ارتقای روحیه کار جمعی و مشارکت می ‌تواند عامل موثری در جهت حرکت ساکنین به سمت ایجاد الگوهای پایدار نهادسازی گردد. لازم به ذکر است که تامین نیاز ساکنین هدف این نهادها است. لذا اولویت نهادسازی در تامین نیازی است که ساکنین یک محل نسبت به آن احساس ضرورت می‌ کنند. هدف تسهیلگر تنها هدایت اشخاص و راهنمایی ایشان است. در این خصوص، پایگاه‌ هایی مانند مسجد یا مکان ‌هایی بدون عنوان دولتی و مذهبی می ‌تواند در راستای تشویق و حرکت دادن ساکنین مناطق به منظور کار جمعی اختصاص یابد.

جمع ‌بندی

تشکیل نهادهای اجتماعی در مناطق حاشیه ‌ای شهرها با موانع بسیاری روبرو است. این موانع در چهار حوزه شامل تاریخی-فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، ایجاد وحدت رویه با سازمان ‌های مداخله ‌گر به منظور ایجاد امنیت سیاسی، توانمندسازی منطقه به منظور ایجاد امنیت اقتصادی، و استفاده از ابزارهای تسهیلگری برای هدایت افراد به منظور فرهنگ ‌سازی در این رابطه مطرح می‌ شوند.

این مطالعه در اندیشکده پایا و توسط محمدحسین گل‌پرور طوسی در سال ۹۵ انجام شده است.

امتیاز کاربر ۰ (۰ رای)

اندیشکده پایا

اندیشکده‌ «پایا» با رسالت پیشرفت، سازندگی و آبادانی (توسعه‌ پایدار متوازن) منطقه‌ای ایران اسلامی به ‌همت جوانان دغدغه‌مند، در سال ۱۳۹۵ بنیان‌گذاری شد ورود به صفحه انديشکده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا