تحلیل اقتصادی و ژئوپلتیکی صادرات گاز طبیعی و ال.ان.جی کشور
انتخاب رویکرد مناسب برای صادرات گاز طبیعی بر اساس مولفه های اقتصادی و ژئوپلتیک
صادرات گاز طبیعی در حجم بالا، به دو روش «خط لوله» و «LNG» (گاز طبیعی مایعشده) امکانپذیر است. در صورتی که اولویت گاز مازاد کشور، صادرات آن باشد، بررسی های اقتصادی و ژئوپلتیک نشان میدهد که صادرات از طریق خط لوله به بازار کشورهای منطقه (کشورهای حاشیه خلیج فارس، پاکستان، هند، ترکیه) نسبت به سایر گزینهها مزیت دارد. بازار منطقه به دلیل پایین بودن هزینه های انتقال خط لوله صرفه اقتصادی دارد. از جنبه ژئوپلتیک نیز، تمرکز بر این بازار میتواند ایران را به هاب انرژی منطقه تبدیل کند و قدرت منطقه ای ایران را مستحکمتر سازد.
ضرورت و اهداف پژوهش
ایران در جایگاه نخست دارندگان گاز طبیعی جهان قرار دارد. گاز طبیعی سومین منبع انرژی دنیا و پرمصرفترین حامل انرژی در ایران است. مطابق برخی برآوردها، میزان تولید گاز کشور در سالهای آینده در مقایسه با مصرف گاز در داخل بیشتر خواهدبود و در سالهای آینده، کشور با مسئله وجود مازاد گاز روبهرو خواهدشد. در این شرایط صادرات گاز مازاد میتواند در دستور کار قرار گیرد. اما انتخاب روش صادراتی مناسب همواره محل چالش مسئولین و کارشناسان حوزه انرژی کشور بودهاست. در این پژوهش با فرض اینکه اولا در سالهای آینده مازاد گاز وجود خواهدداشت و ثانیا مازاد گاز باید صادر شود، انتخاب روش صادراتی مناسب مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
بازارها و روش های صادراتی گاز برای ایران
بررسی بازارهای گاز در جهان نشان میدهد که بازارهای محتمل برای صادرات گاز ایران، سه مورد زیر است:
- کشورهای منطقه: کشورهای حوزه خلیج فارس (امارات، عمان، بحرین، کویت و عراق)، هند، پاکستان و ترکیه
- کشورهای اروپایی: عمدتا انگلیس، هلند
- کشورهای شرق آسیا: چین، ژاپن، کره جنوبی، تایوان
برای صادرات گاز روشهای گوناگونی وجود دارد. اما در حجم های نسبتا بالا، صادرات تنها به دو روش «خط لوله» و «LNG» (ال.ان.جی: گاز طبیعی مایع شده) مقرون به صرفه است. سایر روشهای انتقال گاز در حجمهای بسیار پایین اقتصادی هستند. بنابراین برای تعیین رویکرد صادراتی گاز باید از بین ۳ بازار و ۲ روش انتخاب صورت گیرد.
انتخاب رویکرد صادراتی مناسب برای گاز با استفاده از تحلیل اقتصادی و ژئوپلتیکی
برای انتخاب رویکرد مناسب برای صادرات گاز، این موضوع ابتدا از جنبه اقتصادی و با توجه به استراتژی تخصیص بهینه منابع گازی مورد تحلیل قرار میگیرد. در مرحله بعد، این مسئله از جنبه ژئوپلتیکی و اثرگذاری بر معادلات سیاسی منطقه و جهان و وضعیت قدرت منطقهای ایران بررسی میگردد.
-
مقایسه صادرات گاز به روش خط لوله و ال.ان.جی بر اساس تحلیل اقتصادی
در مسافت های کوتاه، هزینه انتقال گاز به روش خط لوله کمتر از ال.ان.جی است. زیرا سرمایه اولیه برای احداث خط لوله کمتر از سرمایهگذاری مورد نیاز برای احداث ال.ان.جی است. اما هر چه مسافت انتقال طولانیتر شود، هزینههای خط لوله بیشتر میشود. به طوری که در مسافتهای طولانی هزینه صادرات به روش خط لوله بسیار بیشتر از ال.ان.جی خواهدبود. از آنجا که ال.ان.جی با کشتی منتقل میشود، در مسافت های طولانی نرخ افزایش هزینه کمتری نسبت به خط لوله دارد.
در یک مسافت خاص، هزینه انتقال گاز به هر دو روش با هم برابر خواهد شد. این مسافت را «نقطه سربه سر اقتصادی» مینامند. بر اساس محاسبات، این نقطه در فاصله ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کیلومتری از کشور قرار دارد. بنابراین برای صادرات به مسافت های کمتر از این فاصله، خط لوله و برای مسافت های بیشتر از آن ال.ان.جی دارای توجیه اقتصادی خواهدبود.
اما نکتهای که در تحلیل اقتصادی لازم است به آن اشارهشود این است که صادرات گاز، چه به روش خط لوله و چه به روش ال.ان.جی، سرمایه گذاری بالایی نیاز دارد؛ هزینه های انتقال آن بالاست؛ و سود کمی هم عاید کشور میکند. بنابراین اولویت گاز باید مصرف داخلی در بخشهای با ارزش افزوده بالاتر باشد، نه صادرات گاز. این نکته در صادرات به روش ال.ان.جی بیشتر خود را نشان میدهد. به طوری که در فواصل دور، اگر چه سود صادرات به روش ال.ان.جی بیشتر از خط لوله است، اما به طور کلی حاشیه سود آن پایین است و سرمایه گذاری بر روی آن چندان اقتصادی نیست.
با توجه به تحلیل فوق، بهترین بازار صادرات گاز برای ایران به لحاظ اقتصادی، بازار منطقه (با خط لوله) است که به دلیل نزدیکی جغرافیایی و پایین بودن هزینه های انتقال، سود مناسبی را عاید کشور مینماید. پس از آن بازار شرق آسیا (به روش ال.ان.جی) در رتبه دوم است که البته به علت بالا بودن هزینه های انتقال، سود کمتری دارد و در نهایت کشورهای اروپایی بازار مناسبی برای صادرات گاز ایران نیستند.
-
مقایسه صادرات گاز به روش خط لوله و ال.ان.جی بر اساس تحلیل ژئوپلتیک
به دلیل ماهیت راهبردی انرژی برای کشورها، تجارت انرژی همواره با مسائل سیاسی، امنیتی و ژئوپلتیک گره خوردهاست. از نگاه ژئوپلتیک، ال.ان.جی یک کالای قابل تجارت است که به وسیله کشتی حمل ونقل میشود و همانند نفت قابل تحریم است. بهعلاوه، افزایش صادرات ال.ان.جی موجب جهانیشدن بازار گاز و تبدیل آن به بازاری همانند نفت میشود. جهانی شدن بازار گاز به معنای متنوعشدن سبد وارداتی کشورهای واردکننده گاز و در نتیجه افزایش امنیت انرژی آنها، کاهش تضمین خرید گاز، و در نهایت کاهش قیمت گاز در بازارهای مختلف جهان است.
مطالعات و شواهد موجود نشان میدهد که آمریکا در صدد است که با هدف کمک به متحدان استراتژیک خود در اروپا و شرق آسیا و نیز حذف ایران و روسیه از مبادلات انرژی، به بازار ال.ان.جی وارد شود و این فناوری را در کشورهای دیگر توسعهدهد.
اما در مقابل، توسعه صادرات گاز از طریق خط لوله، ساختار منطقه ای بازار گاز در اطراف ایران را حفظ و تقویت میکند. از این طریق، جمهوری اسلامی ایران میتواند پیوندهای راهبردی با همسایگان و کشورهای منطقه ایجاد نماید. بدین ترتیب، ایران میتواند به هاب انرژی منطقه تبدیل شود. به این معنا که گاز مازاد در منطقه (به ویژه از ترکمنستان و آذربایجان) را خریداری کند و آن را با خط لوله به کشورهای حوزه خلیج فارس، هند، پاکستان و ترکیه بفروشد. توسعه این روابط، امنیت ملی کشور را تقویت نموده و اثرگذاری ایران بر قیمت گذاری گاز در منطقه را بالاتر میبرد.
جمعبندی
در صورتی که کشور در سالهای آینده با مازاد تولید گاز مواجهباشد و با فرض اینکه اولویت گاز مازاد، صادرات آن است، بررسیها نشان میدهد که هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ ژئوپلتیکی، صادرات گاز به روش خط لوله نسبت به ال.ان.جی برتری دارد. بر این اساس، لازم است ایران تجارت گاز از طریق خط لوله را توسعهدهد و از ورود جدی به بازار جهانی ال.ان.جی خودداری نماید. در نتیجه ایران میتواند ضمن حفظ ساختار «منطقه ای» بازار گاز جهان، و نیفتادن در دام «جهانی» شدن بازار گاز، به هاب گازی (هاب انرژی) منطقه نیز تبدیل شود و گاز مازاد در منطقه را خریداری نموده و آن را به کشورهای دیگر صادر نماید.
این مطالعه در اندیشکده سیاست گذاری صنعتی امیرکبیر با همکاری حبیب الله ظفریان و به سفارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۵ انجام شدهاست.
محصول مرتبط: