سند تحلیل مسئلهفرهنگ و رسانهگردشگری و ورزشمطالعه تطبیقی

تعاونی ها و باشگاه های فوتبال در ایران

بررسی تجربیات بین المللی کشورهای منتخب و توصیه های سیاستی به منظور رشد تعاونی ها در امر باشگاه داری ایران

در طول ۱۲ سال اخیر بارها باشگاه های پرسپولیس و استقلال برای خصوصی سازی مورد بحث قرار گرفته اند. اگرچه بزرگ بودن دولت و گستردگی سطح دخالت آن در بسیاری از فعالیت های مرتبط با ورزش یک معضل است، اما این خصوصی سازی همچنان انجام نشده است. داشتن بدهی بالا، و پرونده های مالی متعدد این دو باشگاه موجب این نافرجامی شده اند. این در حالی است که امروزه الگوی تعاونی در باشگاه های فوتبال در جهان استفاده می شود و انتظار می رود که بتواند به خصوصی سازی این دو باشگاه کمک کند. در حال حاضر، باشگاه های معروف بارسلونا و رئال مادرید با استفاده از الگوی تعاونی و توسط مردم اداره می شوند. در آلمان نیز برخی از باشگاه ها از این الگو استفاده می کنند.

ضرورت و اهداف پژوهش

مسئله خصوصی سازی دو باشگاه پرطرفدار تهرانی، استقلال و پرسپولیس، یکی از بحث برانگیزترین اتفاقات حال حاضر فوتبال ایران است. این دو باشگاه روی هم رفته نزدیک به ۳۸۰ میلیارد تومان بدهی دارند. همچنین سوء مدیریت در این دو باشگاه سبب ایجاد پرونده های مالی متعدد در فیفا و cas (دادگاه حکمیت ورزش) شده است. مسئله خصوصی سازی نیز پس از ۱۲ سال پیگیری سه دولت دهم، یازدهم و دوازدهم همچنان بی نتیجه مانده است. ازجمله عمده ترین مشکلات مربوط به ناتوانی در امر خصوصی سازی این دو باشگاه مواردی چون سودده نبودن آن ها و بدهی های کلانشان هستند. همین امر موجب شده است که واگذاری آن ها در بورس و فروش به یک مالک دارای اهلیت دشوار شود. از همین رو، رئیس اتاق تعاون ایران قالب تعاونی سهامی عام را قالب مناسبی برای واگذاری سهام این باشگاه ها می داند. تأسیس تعاونی سهامی عام می تواند فصل جدیدی را در روند گسترش سهم تعاونی ها در اقتصاد کشور به همراه داشته باشد. این پژوهش سعی در پاسخگویی به دو سؤال مهم دارد. اول اینکه آیا الگوی تعاونی می تواند راه حلی برای معضل باشگاه داری این دو باشگاه پرطرفدار باشد؟ و دوم موانع تحقق الگو و مدل تعاونی برای باشگاه داری استقلال و پرسپولیس در چیست؟ پاسخ به پرسش ها می تواند منجر به ارائه یک مدل مطلوب برای فوتبال ایران شود.

تجربیات بین المللی

در میان باشگاه های فوتبال جهان، الگوی تعاونی به صورت کم وبیش مورداستفاده قرارگرفته است. باشگاه هایی چون بارسلونا و بایرن مونیخ نمونه های موفق الگوهای تعاونی هستند. مخالفت مردم با فرایندهای خصوصی سازی فوتبال در انگلستان موجب شد تا باشگاه داری به صورت تعاونی، مجدداً در افکار عمومی مطرح شود. در این پژوهش الگوهای تعاونی به کار گرفته شده در فوتبال برخی کشورها بررسی شد:

اسپانیا

در میان باشگاه های اسپانیایی، تنها چهار تیم رئال مادرید، بارسلونا، اتلتیکو بیلبائو و اوساسونا توسط مردم اداره می شوند. باشگاه بارسلونا دارای ۱۴۴ هزار نفر عضو رأی دهنده است که به آن ها «سوسیوس» به معنی شریک و عضو گفته می شود. اعضای دیگر باشگاه که «صخره ها» نام دارند که با وجود پرداخت حق عضویت و حمایت از باشگاه، حق رأی دادن ندارند و عموما خارجی ها هستند. در واقع، مجموعه ای افراد ثروتمند و علاقه مند به تیم بارسلونا حامیان مالی این تیم هستند. باشگاه رئال مادرید نیز متشکل از همین اعضا است. در هر دو باشگاه یک هیئت نمایندگان از سوی هواداران انتخاب می شوند.

آلمان

در آلمان تمامی تیم های فوتبال از لحاظ مالکیت و نحوه اداره باشگاه شبیه به تعاونی ها فعالیت می کنند. شرط حضور تیم ها در دسته اول و دوم لیگ آلمان این است که حداقل ۵۱ درصد سهامشان توسط مردم خریداری شود. سرمایه گذاران بزرگ تنها قادر به خرید محدود سهام هستند. قانون «۱+۵۰» بندی از مقررات سازمان لیگ آلمان است که در اکتبر ۱۹۹۸ تصویب شد. این قانون راه را برای ورود سرمایه به باشگاه های این کشور که نیاز مبرمی به سرمایه گذاری در بازسازی بنیادین زیرساخت های خود داشتند، باز کرد. قبل از تصویب این قانون باشگاه ها در آلمان به شکل سازمان های غیرانتفاعی اداره می شدند و مالکیت خصوصی ممکن نبود. اما این قانون این اجازه را به باشگاه ها داد تا به صورت شرکت های سهامی خاص مدیریت شوند. قانون «۱+۵۰» طوری سازوکار را تعریف کرد که باشگاه همچنان ۵۰ درصد به  علاوه یک سهم خود را در اختیار داشته باشد و هیچ گاه یک سرمایه گذار نتواند سهامدار عمده باشگاه شود. بدین ترتیب اکثریت حق رأی نیز همچنان در اختیار اعضای باشگاه می ماند. استدلال اصلی این قانون این است که باشگاه ها نهادهای اقتصادی نیستند که نیاز داشته باشد تا به صورت مستقیم وارد بازار شوند. به تعبیری، حق رأی هواداران برای انتخابات باشگاه های آلمانی حتماً باید حداقل ۱+۵۰ باشد و هیچ فرد یا بنگاه تجاری نمی تواند سهام را به گونه ای خریداری کند که حق رأی اکثریت را در اختیار داشته باشد و اکثریت حق رأی تنها در اختیار هواداران است. البته این قانون در آلمان برای تیم های لیگ دسته سوم اجرا نمی شود. همچنین باشگاه هایی که بیش از ۲۰ سال قبل از وضع این قانون، سرمایه گذار ثابت یک تیم بودند، از این قانون مستثنا شده اند.

آسیا

 در آسیا، تنها دو کشور کره جنوبی و هندوستان باشگاه فوتبال تحت اداره مردم دارد (هرکدام فقط یک باشگاه فوتبال). Travancore Royal FC در هند و Seoul United FC در کره جنوبی که دومی کاملاً مثل یک تعاونی اداره می شود. به جز هند و کره جنوبی، تعدادی تیم باشگاهی در اندونزی و دو باشگاه در ژاپن نیز از مدل سوسیوس بارسلونا در امور باشگاه داری و مالکیت خود پیروی می کنند که هیچ کدام باشگاه های شناخته شده ای محسوب نمی شوند.

توصیه های سیاستی به منظور رشد تعاونی ها در امر باشگاه داری ایران

به طورکلی، تنها تعداد بسیاری کمی از باشگاه های دنیا به شکل کامل  مانند یک تعاونی اداره می شوند که عموما باشگاه های ناشناخته ای هستند. حال چنانچه بخواهیم با تجربه از الگوی اسپانیا و آلمان در ایران عمل کنیم، راه حل های زیر برای شروع بحث قابل  تأمل به نظر می رسد:

  • یکی از راه های پیشنهادی، ایجاد زمینه های لازم برای اتحادیه های مالک هوادار به منظور مشارکت هواداران و توسعه کنشگری آنان در مشارکت پیرامون مدیریت باشگاه است. بدین  صورت که اتحادیه از هواداران یک باشگاه به وجود آید و هواداران حق عضویت سالیانه پرداخت نمایند. همچنین در انتخاب مدیر و مدیران باشگاه نقش مستقیم ایفا کنند. بدیهی است حق عضویت نمی تواند تنها منبع مالی باشگاه باشد. پرداخت حق عضویت توسط هواداران تنها برخی هزینه های مدیریتی و حمایتی از اتحادیه هواداران را پوشش می دهد. این قابلیت برای باشگاه های پرهوادار وجود دارد که مدیران منصوب از طریق ظرفیت هواداری باشگاه مثل فروش بلیت استادیوم، فروش پیراهن تیم و سایر اقلام مرتبط با نام تجاری باشگاه و یا از طریق درآمدهای حاصل از حق پخش می تواند هزینه های باشگاه را تأمین کنند. لازم به ذکر است که الگوی اول تنها برای باشگاه های پرهوادار مثل استقلال و پرسپولیس و تراکتورسازی توصیه می شود.
  • تصویب قانون متناسب با نحوه مالکیت باشگاه ها (به طور مثال قانون ۱+۵۰) و الزام باشگاه ها به عرضه سهام که بایستی توسط فدراسیون فوتبال ایران وضع شود. در این راستا، مانند آلمان می توان باشگاه هایی که پیش تر توسط بخش خصوصی خریداری شده اند، استثنا شوند. این الگو نیز برای باشگاه های دسته دوم و سوم ایران توصیه نمی شود؛ مگر آن که باشگاهی در این رابطه داوطلب باشد. مدل باشگاه داری آلمانی می تواند تهدیدات مربوط به اعتراضات امنیتی نسبت به نحوه باشگاه داری در باشگاه پرطرفدار تهران را نیز کاهش دهد. البته الگوی اول تجربه موفق تری است.

جمع بندی

مسئله خصوصی سازی دو باشگاه پرطرفدار تهرانی، استقلال و پرسپولیس، یکی از بحث برانگیزترین اتفاقات حال حاضر فوتبال ایران است. این مسئله باگذشت ۱۲ سال و گذر از دولت های دهم، یازدهم و دوازدهم هنوز بی نتیجه مانده است. از جمله عمده ترین مشکلات مربوط به ناتوانی در امر خصوصی سازی این دو باشگاه مواردی چون سودده نبودن آن ها و بدهی های کلانشان هستند. به نظر می رسد که قالب تعاونی سهامی عام می تواند قالب مناسبی برای واگذاری سهام این باشگاه ها باشد. تجربیات بین المللی الگوهای متفاوتی را در این زمینه به کار گرفته اند. استفاده از الگوی اتحادیه های هوادار-مالک در اسپانیا و قانون «۱+۵۰» آلمان و مشارکت توأمان بخش خصوصی و هواداران در اداره باشگاه ها نمونه ای از الگوهای موفق به کار گرفته شده در کشورهای اروپایی هستند. با توجه به این الگوهای موفق این پژوهش پیشنهاداتی را برای باشگاه داری تعاونی در ایران ارائه می کند. ایجاد زمینه های لازم برای اتحادیه های مالک هوادار و تصویب قانون متناسب پیرامون نحوه مالکیت باشگاه ها پیشنهادهای این پژوهش در این زمینه هستند.

این مطالعه در اندیشکده تعاون و توسعه توسط حنیف عموزاده در سال ۱۴۰۰ انجام شده است.

امتیاز کاربر ۰ (۰ رای)

اندیشکده تعاون و توسعه

حوزه تعاون آنچنان مغفول و مورد بی مهری محافل دانشگاهی واقع شده است که خلا تولید محتوا در این زمینه بیشتر از سایر عرصه های سیاست گذاری اجتماعی و اقتصادی حس می شود.

حنیف عموزاده

دکتری سیاستگذاری عمومی - دانشگاه تهران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا