بررسی اثرات سیاست های قیمت تضمینی بر حمایت از تولیدات داخلی
بررسی تاثیر سیاست قیمت تضمینی بر شاخص های ارزیابی وضعیت تولیدات محصولات کشاورزی
به منظور بررسی تاثیر سیاست قیمت تضمینی محصولات کشاورزی، شاخص هایی ازجمله مزیت نسبی تولید، شاخص مقیاس، شاخص کارایی، شاخص بهرهوری و شاخص مزیت صادراتی باید به طور همزمان مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرند. با محاسبه این شاخص ها برای محصولاتی نظیر گندم، جو، ذرت، برنج، پنبه، چغندرقند، کلزا، سویا و حبوبات، در طی سال های ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۲، و بررسی ارتباط این شاخص ها با سیاست قیمت تضمینی به تفکیک محصولات کشاورزی، مشخص میشود که در بیشتر موارد قیمت تضمینی مشوق سطح زیرکشت، تولید و مزیت مقیاس بوده و با مزیت کارایی، مزیت هزینه و بهرهوری ارتباط عکس داشته است.
ضرورت و اهداف پژوهش
دولت به علت عدم موفقیت در اجرای سیاستهای قیمت تثبیتی محصولات استراتژیک کشاورزی، در آبان ماه ۱۳۶۸ قانون تضمین خرید محصولات کشاورزی را به تصویب مجلس شورای اسلامی رساند. براساس این قانون، دولت ضمن خرید تضمینی محصولات استراتژیک کشاورزی موظف شد تا قبل از سال زراعی (آخر شهریورماه هر سال) حداقل قیمت تضمینی کالاهایی نظیر گندم، جو، ذرت، برنج، چغندرقند، پنبه، دانههای روغنی، چای (برگ سبز)، سیبزمینی، پیاز و حبوبات را تعیین کند. قیمت تضمینی میتواند بر افزایش سطح زیرکشت، بهبود بهرهوری تولید، بهبود مزیت نسبی تولید، بهبود ضرایب خودکفایی تولید و بهبود مزیتهای صادراتی محصولات کشاورزی مؤثر باشد؛ لذا تعیین تاثیر قیمتهای تضمینی بر شاخصهای هر یک از این حوزهها ضروری به نظر میرسد؛ تا در سیاستگذاریهای این حوزه مدنظر قرار گیرد.
بررسی وضعیت محصولات کشاورزی بر اساس شاخصهای تعیین شده
با توجه به اینکه زیربخش زراعت از دیدگاه امنیت غذایی و تأمین نیازهای اساسی از زیربخشهای مهم کشاورزی ایران است، لذا محصولات راهبردی این بخش شامل حبوبات، گندم، جو، ذرت، برنج، پنبه، چغندرقند، سویا و کلزا، مورد مطالعه قرار میگیرند. همچنین نوع کشت از لحاظ دیمی و آبی لحاظ شده است. بر اساس آمار موجود از سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۲ و بر مبنای قیمت تضمینی محصولات زراعی در طی پنج برنامه توسعه که در این سالها به اجرا درآمده، تعدادی از شاخصها از جمله مزیت نسبی تولید، انواع مزیتهای فیزیکی، شاخص خودکفایی و شاخص بهرهوری برای محصولات کشاورزی مذکور و شاخص مزیت صادرات برای حبوبات، مورد بررسی قرار میگیرند.
مزیت نسبی تولید
مزیت نسبی تولید محصولات کشاورزی با استفاده از شاخصهای هزینه منابع داخلی، نسبت هزینه به منافع اجتماعی و سود خالص اجتماعی اندازهگیری میشود. بر اساس نتایج به دست آمده، مزیت نسبی تولید محصولات دیم به جز جو، بیشتر از محصولات آبی است که میتواند ناشی از محدودیت منابع آبی در کشور و عدم نیاز محصولات دیم به منابع آبی باشد. تمام محصولات مذکور به جز پنبه، در برنامه اول توسعه از مزیت نسبی برخوردار هستند، اما از برنامه چهارم توسعه به بعد، مزیت نسبی محصولات اساسی یعنی گندم، جو، ذرت و برنج در سطح پایینی قرار گرفته است.
مزیتهای فیزیکی
شاخصهای مزیت فیزیکی شامل مزیت مقیاس و کارایی وضعیت سطح زیرکشت، عملکرد و اثر هر دو را برای محصولات مختلف نسبت به وضعیت جهانی نشان میدهد. بر این اساس، محصولات گندم، جو، چغندر و حبوبات به طور میانگین در همه برنامههای توسعه از مزیت مقیاس برخوردار بودهاند و محصولات برنج، ذرت، پنبه، سویا و کلزا نیز هیچگاه مزیت مقیاس نداشتهاند. این در حالی است که شاخص کارایی برای محصولات گندم و جو در تمامی دورهها پایین بوده است.
شاخص خودکفایی
با توجه به موقعیت حساس ایران در ژئوپلتیک خاورمیانه، افزایش ضرایب خودکفایی همواره مورد توجه کشور بوده است. با این وجود، ضریب خودکفایی تولیدات کشاورزی در مورد محصولات کشاورزی مورد مطالعه نزولی بوده است.
شاخص بهرهوری
یکی از اهداف سند چشمانداز بیست ساله و برنامههای توسعه کشور، افزایش بهرهوری در بخشهای مختلف اقتصادی است. شاخص بهرهوری بر مبنای محاسبه شاخص تورن کوئیست- تیل با درنظرگرفتن سال ۱۳۶۸ به عنوان سال پایه محاسبه شده است. نتایج حاکی از آن است که در اغلب محصولات، بهرهوری تولیدی اتفاق نیفتاده است. این بدان معنی است که بخش کشاورزی و زیربخش زراعت خسارات جدی را متحمل شده و نتوانسته است از منابع تولیدی خود در راستای تولید محصولاتی اقتصادی بهره بگیرد.
شاخص مزیت صادرات حبوبات
با توجه به اینکه صادرات فقط در بخش حبوبات صورت میگیرد، لذا این شاخص تنها برای حبوبات محاسبه گردیده است. نتایج نشان میدهد که به طور میانگین برنامه سوم توسعه نسبت به سایر برنامهها موفقتر عمل کرده است. مزیت صادراتی در بازارهای جهانی پس از برنامه سوم افت چشمگیری داشته و در برنامه چهارم و سال اول برنامه پنجم شرایط نامناسبی داشته است.
بررسی ارتباط بین قیمت تضمینی و شاخصهای محاسبه شده
افزایش قیمتهای تضمینی محصول گندم در بلندمدت منجر به کاهش مزیت هزینهای گندم آبی، بهرهوری گندم آبی و گندم دیم شده است و ادامه روند موجود منجر به هدر رفت منابع تولیدی در آینده خواهد شد. بر این اساس پیشنهاد میشود که معیارهای تعیین قیمت تضمینی گندم با شاخصهایی مانند مزیت هزینهای و بهرهوری همسو گردد. در مورد برنج، جو، ذرت و پنبه به دلیل افت مزیتهای هزینهای و بهرهوری در سالهای اخیر، حتی با افزایش قیمتهای تضمینی مزیت مقیاس تحقق نیافته است. لذا اجرای سیاستهای حمایتی در جهت افزایش کارایی منابع تولیدی، به ویژه آب، پیشنهاد میگردد. در تولید محصول چغندر قند و کلزا، مزیت هزینهای بیش از سایر شاخصها از افزایش قیمتهای تضمینی متضرر شده است و در صورت آزادسازی قیمتها، تولید چغندرقند با چالش جدی روبرو خواهد بود. در مورد تولید سویا مزیت هزینهای و مزیت کارایی از افزایش قیمتهای تضمینی متضرر خواهند شد و در نتیجه در صورت عدم سیاستگذاری مناسب در کنار سیاستهای قیمت تضمینی، مزیت کارایی این محصول در مقایسه با سایر محصولات کاهش خواهد یافت. اما در نهایت قیمتهای تضمینی بیشترین اثرات مثبت را بر حبوبات داشتهاند و با افزایش قیمتهای تضمینی باید بهبود مزیت کارایی مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد.
جمعبندی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر سیاست قیمت تضمینی (که از سال ۱۳۶۸ تاکنون به اجرا درآمده است) بر شاخصهای ارزیابی محصولات کشاورزی، انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که برای هر نوع از محصولات مورد مطالعه، سیاست قیمت تضمینی تاثیرات متفاوتی داشته است. در بیشتر موارد قیمت تضمینی مشوق سطح زیرکشت، تولید و مزیت مقیاس بوده و با مزیت کارایی، مزیت هزینه و بهرهوری ارتباط عکس داشته است. به منظور دسترسی به اهداف خودکفایی لازم است به همراه رسیدن به کارایی تولید، مزیت نسبی و بهرهوری تولیدی نیز تحقق یابد و دستیابی به خودکفایی بدون تحقق شاخصهای مورد نظر مسلما به هدررفت منابع تولیدی، به ویژه آب و زمین، خواهد انجامید. در نهایت میتوان گفت مهمترین چالشهای پیش روی افزایش قیمتهای تضمینی در زیربخش زراعی کشور، کاهش مزیتهای هزینهای، مزیت کارایی و بهرهوری تولید خواهد بود؛ که باید در کنار سیاست افزایش قیمتهای تضمینی مورد توجه قرار بگیرند.
این مطالعه توسط مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب در سال ۱۳۹۳ انجام شده است.
محصول مرتبط: