آمایش سرزمینی و توسعه استانیارزیابیحکمرانی و توسعهسند گزارش پژوهشی

ارزیابی تغییرات کاربری پوشش اراضی ایران

بررسی و تحلیل تغییرات پوشش اراضی ایران طی سال های 1933 تا 2015 در مطالعات سند ملی آمایش سرزمین

زمین منبع طبیعی بنیادی، محدود و تجدیدناپذیری است که باید به عنوان نیاز مبرم و حیاتی بشر حفظ و به نسل های آینده منتقل شود. این منبع طبیعی مستقیما تحت تاثیر فشارهای ناشی از عوامل انسانی ازجمله افزایش جمعیت و عوامل طبیعی مانند خشک‌ سالی و فرسایش بوده است. تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی نیز یکی از عوامل مهم و موثر، بر تغییرات محیط زیست جهانی می باشند. این تغییرات بر طیف گسترده ای از ویژگی های محیط زیست و منابع طبیعی مانند کیفیت آب، منابع زمینی و هوایی، فرآیندها و توابع اکوسیستم ها و تاثیرگذار است؛ بنابراین تشخیص به موقع و دقیق این نوع تغییرات، مدیریت بهتر و استفاده مناسب تر از منابع طبیعی را فراهم می کند.

ضرورت و اهداف پژوهش

سرزمین به عنوان یک پیکره واحد در طی زمان، دستخوش تغییرات بسیاری است. گاهی فعالیت های انسانی باعث تغییرات شگرف در سرزمین شده و سرزمین را به گونه ای تحت تاثیر قرار می دهند که بازگشت به وضعیت طبیعی به سختی در آن امکان پذیر است. این وضعیت در خصوص تغییرات اقلیمی به خوبی در سرتاسر جهان ملموس است و کشور ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. تغییرات سرزمینی در مرحله اول در تغییرات کاربری و پوشش اراضی نمود می یابد. آگاهی از نسبت انواع و توزیع کاربری اراضی و به موازات آن، تغییرات آن ها در طول زمان برای برنامه ریزی و قانون گذاری به منظور استفاده بهتر از زمین، شناسایی نواحی و نقاط تحت فشار محیطی و ارزیابی توسعه ناحیه ای اهمیت بسزایی دارد. از آنجا که تغییر در کاربری اراضی به عنوان تغییرات برگشت ناپذیر تلقی می شوند؛ دسترسی به آمار و اطلاعات به روز شده و آگاهی از روند این تغییرات از عوامل کلیدی در برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها و ابزار مدیریت در هر سازمانی است؛ این امر با کاربرد فرایند آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی میسر خواهد شد. مهم ترین موضوع برای برنامه ریزان در مواجهه با تغییر کاربری سرزمین، فهم درست این موضوع است که گزینه ها و نتایج مرتبط ناشی از به کارگیری آن ها چه تاثیری در آینده دارد. از این رو به منظور هرگونه برنامه ریزی سرزمینی همچون برنامه ریزی فضایی، نیاز به شناخت و بررسی این تغییرات است. لذا گزارش حاضر به نوعی اولین گام برای تعیین توان سرزمین و شناخت ظرفیت های زیستی سرزمین و تغییراتی که در طی زمان در آن رخ داده است، نقش بسزایی دارد.

روش‌شناسی پژوهش

در این پژوهش با توجه به هدف بررسی ارزیابی کاربری و پوشش اراضی، تغییرات آن ها و نیز توجه به مقیاس مکانی- زمانی، از تصاویر ماهواره های مودیس (MODIS)، پروبا (PROBA)، مریس (MERIS)، اسپات (SPOT) و لندست (LANDSAT) استفاده شده است. این ماهواره ها با توجه به سابقه طولانی حضور در فضا، نقش مهمی در جمع آوری اطلاعات از سطح زمین دارند.

بررسی زیست بوم ایران

اکوسیستم های خشکی جهان ۱۴ بیوم و ۲۰۰ پروانس جغرافیایی دارد که در این میان کشور ایران شش زیست بوم و ۱۵ پروانس را به خود اختصاص داده است. بیوم معتدله و خزان کننده بخش وسیعی از کشور ایران را پوشش می دهد. بیوم های خزان کننده ایران با در بر گرفتن مساحتی برابر با یک چهارم مساحت کشور ایران و به واسطه ویژگی های مکانی منحصر به فرد، تنوع زیستی بالا، اکوسیستم های مختلف و اقلیم های گوناگون، پوشش های گیاهی گوناگونی را به وجود آورده است. از طرفی ایران در کمربند وسیعی از مناطق خشک و نیمه خشک زمین واقع شده است، به طوری که بیش از ۶۰ درصد کشور را این مناطق پوشش می دهد. بیوم های ایران در مواجهه با روند فزاینده دخالت های ناشی از نیازهای انسانی، با تغییرات چشمگیری روبه رو شده است. از سوی دیگر، با توجه به نبود استراتژی ملی درازمدت استفاده از سرزمین، ایران تغییرات زیادی ازجمله جنگل زدایی، چرای مفرط و تبدیل مراتع به کشتزارها را در رابطه با استفاده از اراضی تجربه کرده است.

تحلیل نتایج ارزیابی تغییرات کاربری پوشش اراضی در ایران

تغییر در ساختار سرزمین می تواند به عنوان تغییرات کار کرد و با عملکرد در طول زمان باشد. مهم ترین موضوع برای برنامه ریزان در مواجهه با تغییر سرزمین فهم درست این موضوع است که گزینه ها و نتایج مرتبط ناشی از به کارگیری آن ها چه تاثیری در حال و آینده دارد؛ این تغییرات می تواند ناشی از توسعه انسانی و یا جزئی از مراحل تکامل خود طبیعت باشد. در پژوهش حاضر، جهت ارزیابی دقیق کاربری و پوشش اراضی در سطح ملی از ۲۵ طبقه کاربری و پوشش موجود، به ۶ کلاس تبدیل شدند، نقشه کاربری و پوشش هرسال به ترتیب برای سال های ۱۹۹۳، ۲۰۰۴ و ۲۰۱۵ تهیه شد. سپس مساحت هر طبقه از کاربری ها برای هرسال مورد نظر تولید شدند که بیشترین مساحت کلاس کاربری و پوشش اراضی را طبقه بایر یا بدون پوشش به خود اختصاص داده است. کلاس طبقه مرتع بعد از طبقه بایر دارای بیشترین مساحت و بعد از آن طبقه کشاورزی مساحت بیشینه کشور را دارند که بر این اساس، بیش از ۹۷ درصد مساحت کشور را این سه طبقه از کاربری اشغال کرده اند.

در این مطالعه و بازه زمانی ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۴، کاهش ۳۰۰ هزار هکتاری جنگل های طبیعی در کشور رخ داده است که عمدتا جنگل های شمال کشور می باشند و در مقابل، افزایش اراضی کشاورزی به میزان ۷٫۸۶ درصدی و اراضی انسان ساخت به میزان ۸۹ هزار هکتار بوده است. سطوح آبی در کشور به دلایل مختلف کاهش چشمگیری داشته است، به طوری که ۲۵ درصد مساحت خود را از دست داده است. اراضی بایر نزدیک به ۲ میلیون هکتار رشد و مراتع، بیش از ۳ میلیون هکتار کاهش داشته اند.

میزان کاهش یا افزایش در طبقات کاربری بین سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ به صورت کاهشی با افزایشی به همان میزان بوده است، اما از نظر کمی و نرخ کاهش یا افزایش متغیر بوده است. به نحوی که اراضی انسان ساخت در این بازه تغییر ۷۸ درصدی را داشته اند، اما از طرفی اراضی جنگلی، مراتع و سطوح آبی با نرخ کمتری تخریب شده با کاهش یافته اند، این مهم برای مراتع نیز صادق بوده که با رشد کمی کاهش یافته است.

در بازه زمانی ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۵ تغییرات به این صورت بوده است که اراضی مسکونی و انسان ساخت، افزایش ۱۴۲ درصدی در دو دهه اخیر داشته اند که این امر نشان دهنده رشد فیزیکی بالای کشور در سال های اخیر است. اراضی کشاورزی ۱۰ درصد افزایش داشته که بیشتر این تغییرات از نظر مساحث مربوط به تغییر پوشش مرتعی بوده است. در صورت ادامه روند تخریب به همین منوال مساحت کاربری مرتع به میزان زیادی کاهش پیدا می کند.

پژوهش حاضر نشان می دهد، کاربری جنگل بین سال های ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۵ تخریب گسترده داشته است، اراضی جنگلی به میزان ۱۴٫۶ درصد معادل ۳۰۰ هزار هکتار کاهش پیدا کرده و تنها ۲ میلیون هکتار از مساحت آن معادل ۱٫۲۷ درصد از کشور باقی مانده است. نتایج به دست آمده از پژوهش بیان می کند که توسعه های فیزیکی انسان ساخت، نقش ناچیزی در تخریب جنگل و تغییر سیمای سرزمین دارد؛ اما در عوض نوع استفاده های انسانی نقش بسیار مهمی در این تخریب ها داشته است. این نوع تغییر بسیار حائز اهمیت است، چراکه نشان دهنده وابستگی مردم به منابع طبیعی غیر تجدیدشونده است. این نوع وابستگی می تواند به صورت برداشت چوب و تولید زغال با چرای بی رویه یا حتی تخریب جنگل ها برای تولید اراضی دیم باشد.

از طرفی سطح منابع آبی در کشور نیز کاهش پیدا کرده است. خشک شدن و تغییر کاربری تالاب ها و دریاچه ها، در اثر خشکسالی های مداوم و بهره برداری های بی رویه نباید نادیده گرفته شود، چرا که اکوسیستم های شکننده آن ها که نقش مهمی در اکوسیستم کشور دارند، به شدت مورد تهدید قرار گرفته است.

جمع بندی

گزارش حاضر به نوعی در نخستین گام برای تعیین توان سرزمین و شناخت ظرفیت های زیستی سرزمین و تغییراتی که در طی زمان در آن رخ داده است، نقش بسزایی دارد. نتایج این گزارش بیان می کند که در دو دهه اخیر پوشش و کاربری اراضی در کشور به صورت محسوسی تغییر پیدا کرده است؛ که در این میان مراتع با ۴ میلیون هکتار بیشترین کاهش را داشته است. از طرفی، جنگل ها به صورت چشمگیری به میزان ۱۴٫۸ درصد کاهش پیدا کرده اند. منابع آبی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و با کاهش ۳۱٫۴ درصدی مواجه شده اند. از طرف دیگر، افزایش اراضی انسان ساز با رشد بسیار زیاد ۱۴۲ درصدی همراه بوده است. همچنین اراضی کشاورزی نیز در بازه زمانی مورد مطالعه رشد ۱۰ درصدی را نشان می دهد که بیان کننده رشد کمی و نه کیفی سطوح زیر کشت اراضی است.

این مطالعه در مرکز پژوهش های توسعه و آینده نگری توسط مصطفی کشتکار، در سال ۱۳۹۹ انجام شده است.

مرکز پژوهش‌های توسعه و آینده‌نگری سازمان برنامه و بودجه کشور

مركز پژوهش‌های توسعه و آينده‌نگری به‌منظور كمك به تحقق اهدافِ سازمان برنامه‌وبودجه كشور در زمينه توسعه و آينده‌نگری تأسيس گرديده است:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا