یادداشت سیاستی

تعریف توسعه بر پایه اخلاقیات؛ نقدی بر فهم رایج از توسعه

اندیشکده تدبیر آب ایران در شماره تازه مجموعه یادداشت های «گفتمان آب»، مروری بر مفهوم توسعه یافتگی بر پایه نگرش های اخلاقی انسان محور داشته است.

چرا باید با نگرشی اخلاقی به مفهوم توسعه و مسائل آن از جمله آب نگاه کرد؟ آیا عناصر گوناگون مرتبط با توسعه جوامع شامل آب، خاک، هوا، نیروی انسانی و … ضرورتا اجزای اصلی توسعه به شمار می‌روند؟ آیا صرف در اختیار گرفتنِ حداکثری ظرفیت های طبیعی و انسانی، دلالت بر حرکت در مسیر توسعه خوب دارد؟ غالبِ متون سیاستی جریان اصلی اندیشه دلالت بر این گفتمان دارند که در صورت تحقق چنین شرایطی، جامعه در مسیر توسعه قرار گرفته است؛ حال آن‌که نگرش اخلاقی به توسعه، موید بر این نکته نیست، و وجود فاکتورهای دیگری را بر بودن در مسیر توسعه ضروری ‌می‌داند. این یادداشت در صدد است تا به اختصار، بیان روشن‌تری درخصوص مفهوم توسعه یافتگی بر پایه نگرش های اخلاقی انسان محور ارائه دهد.

ماهیت توسعه

مفهوم توسعه منبعث از عقلانیت مدرن و بر پایه موضوع انتخاب آزاد انسان در چارچوب فردگرایی شکل گرفته است که از قرن شانزدهم میلادی و در مخالفت با جزم‌اندیشی و مُتابعت محض دینی، وارد ساحت اندیشه و زندگی جامعه بشری شده است. بر پایه این عقلانیت که انسان ملاک و معیار اصلی آن است، و همه انسان ها برخوردار از ظرفیت عُقَلایی در فهم و استدلال موضوعات هستند، بنابراین انسان ها می‌توانند بر پایه فهم ها و استدلال های خود، شرایط زندگی خود را تعریف کرده، رنج‌های انسانی را به پایین‌ترین درجه ممکن تقلیل داده، و رفاه و سعادتمندی را تحقق بخشند. بر پایه چنین مفاهیم بنیادینی، توسعه‌یافتگی در معنای اصیل خود مادامی قابل تحقق است که مدل های توسعه دو اصل را دنبال کنند:

  • امکان‌پذیر بودن مشارکت آگاهانه مردم؛
  • تغییر شرایط بر پایه تحقق اراده جمعی انسان ها.

ابعاد توسعه یافتگی

هنگامی که صحبت از توسعه یافتگی می‌شود، باید توجه داشت که مفهومی چند بعدی است، شامل ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و انسانی؛ که متقابلا پیش‌برنده و مقوم یکدیگرند. به معنای دیگر، سنجش توسعه یافتگی یک جامعه نه صرفا براساس شاخص های توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی، بلکه براساس شاخص های ناظر به ابعاد چهارگانه ارزیابی می‌شود. بنابراین، کشورهایی توسعه یافته تلقی می‌شوند که برخوردار از سطوح قابل قبولی از شاخص های ناظر به ابعاد چهارگانه هستند.

  • توسعه اقتصادی: جوامعی که برخوردار از ساختارهای اجتماعی ـ اقتصادی مرتبط با انباشت ثروت بوده و از برتری نسبی در شاخص های اقتصادی ماتند درآمد ناخالص داخلی (GDP) برخوردار باشند، به لحاظ اقتصادی از توسعه یافتگی اقتصادی برخوردار هستند. به طور مثال کشورهای توسعه یافته ای مانند آلمان و ژاپن و حتی کشورهای حوزه خلیج فارس، که در قیاس با گذشته خود در حدود ۴۰۰ سال پیش، از زاویه اقتصادی ثروتمندتر و از زیرساخت‌های بهداشتی مناسب‌تری برخوردار هستند. این بعد از توسعه یافتگی عموما وجه غالب فهم جهانی از توسعه تصور می‌شود.
  • توسعه سیاسی: جوامعی که مردمانِ آن برخوردار از فضای باز سیاستی بوده، به نحوی که بتوانند نظرات خود را در تمام سطوح سیاستی بدون هیچ واهمه‌ای ارائه کنند، و بر پایه این آزادی در فرایند تصمیم‌گیری‌ها مشارکت ورزیده و اعمال نظر کنند، برخوردار از توسعه یافتگی سیاسی هستند.
  • توسعه اجتماعی: مادامی‌که مردم در یک جامعه برخوردار از سطح بالایی از آگاهی‌ نسبت به مسائل توسعه باشند و بتوانند در فضایی برخوردار از آزادی و شفافیت به نقد مسائل بپردازند، این جامعه در مسیر توسعه اجتماعی قرار گرفته است.
  • توسعه انسانی: برخورداری مستمر از سطح بالایی از به‌ورزی و سعادت به معنای انسانی و امکان بهبود مستمر آن دلالت بر توسعه‌یافتگی انسانی یک جامعه دارد. بر پایه این بعد از توسعه، جوامعی برخوردار از توسعه یافتگی هستند که متعهد به خوشبختی و به‌ورزی انسان ها در دیگر جوامع باشند، و در فرآیند کاهش رنج‌ها و آلام آن‌ها به منظور تحقق سعادت و به‌ورزی در آن کشورها مشارکت عمیق و متعهدانه‌ای دارند.

پیامدهای توسعه یافتگی نابِسامان

بنابر دلایلی، توسعه یافتگی براساس مدل‌هایی که تاکنون ارائه شده است، با معضلات و پیامدهای پیچیده و تو در تویی مواجه بوده است، شامل آلودگی و تخریب محیط زیست و منابع آب، تغییرات آب و هوایی، گسست های اجتماعی، مهاجرت، منازعات ژئوپلیتیکی و شکل‌گیری گروه‌های تبهکاری حرفه‌ای که صلح و امنیت ملی و بین المللی را با خطر مواجه می‌کنند. البته به باور بسیاری از متفکران توسعه، معضلات پیچیده ناشی از پیاده‌سازی مدل های توسعه به دلیل استفاده ابزارگونه از مفهوم توسعه برای سلطه بر دیگران مانند سلطه‌گری مردان بر زنان، سلطه‌گری نظام های حقوقی بر ارزش های انسانی و اخلاقی، سلطه‌گری طبقه نخبگانی بر مردم عادی، سلطه‌گری باورهای خاص بر آگاهی عمومی و … واقع شده است.

اخلاقیات به مثابه آیین های رفتاری: رهیافتی برای توسعه‌ خوب

بنابر واقعیات مذکور، این پرسش مطرح است که توسعه یافتگی به معنای اصیل خود بر اساس چه مدلی می‌تواند شرایط مطلوب برای جوامع را به وجود آورد و آثار و عوارض منفی ناشی از توسعه نامناسب را نیز کاهش دهد؟ پاسخ به سوال را باید در تمرکز بر حوزه اخلاقیات به مثابه آیین های رفتاری در یک نظام اجتماعی و پوشش‌ سیاستگذاری ها ذیل قواعد چنین آیین های رفتاری جستجو کرد.

  • اخلاقیات و توسعه

اخلاقیات به مثابه آیین های رفتاری به مجموعه توافق‌های اجتماعی اشاره دارد که بر پایه اراده جمعی انسان ها و مبتنی بر مشارکت آگاهانه صورت پذیرفته و قواعدها و سیاست های ناظر بر رفتارهای انسانی را تحت پوشش و نظارت خود قرار می‌دهد. بر پایه این تعریف، حرکت به سمت توسعه یافتگی اصیل بر پایه اخلاقیات نیازمند ایجاد تحولی ژرف در نگرش و پیش فرض ها درباره مفهوم توسعه از یک‌سو، و تغییراتی بنیادین در روش شناسی توسعه از سویی دیگر است. تحققِ این تحولاتِ جمعی نیازمند این است که در سه بعد تغییر نگرش‌ راهبردی صورت پذیرد:

  • حرکت به سمت ادراکی جمعی از توسعه یافتگی فراتر از آمار و ارقام

درک و فهم توسعه یافتگی بر پایه آمار و ارقام ضرورتا به معنای توسعه یافتگی خوب برای جوامع نیست، موضوعی که متاسفانه در جوامع در حال توسعه مانند ایران به نحو پررنگ مشاهده می‌شود؛ چراکه آمار و ارقام کمتر توانسته‌اند بحث عدالت اجتماعی را فهم و تبیین کنند.

  • همکاری بر پایه عقلانیت اجتماعی

عقلانیت به لحاظ اجتماعی ساخته شده، عقلانیتی است که مبتنی بر مشارکت آگاهانه، نقادانه و بدون محدودیت از سوی همه انسان ها در عرصه عمومی بروز و ظهور می‌یابد. بر اساس چنین عقلانیت اجتماعی است که همکاری بین انسان ها می‌تواند موجب شکل‌گیری نوعی اخلاقیات اجتماعی ناظر به سیاست های توسعه شود که اراده جمعی انسان ها بدان‌ها باورمند باشد و در صحنه عمل پایبند باقی خواهند ماند.

  • پذیرش تکثر و برابری تفاوت‌ها

سومین تحول راهبردی در نگرش، ضرورت تصدیق و شناسایی سیاسی، قانونی و نهادی برابری تفاوت‌ها اعم از تفاوت‌های  فرهنگی، هویتی، مذهبی، قومی، جنسیتی و … است . در واقع جامعه باید فراتر از احترام صرف به تفاوت‌ها، یا آنچه که به تساهل معروف است، به سمت آمادگی برای پذیرش تکثر و اهمیت هم‌پرسگی بر پایه شناسایی برابری تفاوت‌ها در تمام شئون حرکت کند، تا بتواند راه را برای حضور آگاهانه همه اراده‌های انسانی در جامعه مهیا کند.

اهم توصیه های راهبردی برای حرکت به سمت توسعه یافتگی بر پایه اخلاقیات

برای اینکه یک جامعه بتواند به مراحلی از توسعه یافتگی اخلاق محور دست یابد، بایستی برخی سیاست های راهبردی را سرلوحه خود قرار دهد، که در ادامه به اختصار برخی از مهمترین آن‌ها ذکر می‌شود:

  • برقراری فرآیندی برای مشارکت آگاهانه برای عبور از فهم های سنتی به سوی ادراک صحیح شرایط جهانی

فهم صحیح تحولات جامعه جهانی در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تکنولوژیکی خصوصا از جانب متفکران جامعه می‌تواند بر پایه فرایندی همپرسه صورت پذیرد. به طور مثال، فهم صحیح از مفهوم امنیت در چارچوب گفتمان جهانی کاملا متفاوت از فهم کلیشه‌ای و سنتی خواهد بود که متاسفانه این فهم سنتی موجبات شکل‌گیری موانع فرهنگی، اقتصادی، سیاسی در مسیر توسعه اخلاقی جوامع را مهیا می‌سازد. بنابراین برای رسیدن به فهم روشن و صحیح از تحولات بین المللی در ابعاد نظری و عملی، ضروری است تلاشی از سوی صاحب نظران صورت پذیرد تا به تغییر بنیادین نگرش ها درخصوص مفهوم توسعه منجر شود.

  • توضیح روشنگرایانه مفهوم خیرِ عمومی

در همه جوامع در حال توسعه، کمک و یاری رساندن به هم‌نوع امری پسندیده تلقی می‌شده که همچنان به نوبه خود پابرجاست. براین شیوه، آلام فردی کاهش پیدا کرده و موجبات تکامل اخلاق فردی کمک‌کننده را نیز مهیا می‌سازد. با این اوصاف، این رویکرد، صرفا رویکردی تسکینی تلقی می‌شود، زیرا علل ساختاری نابرابری، فقر و دیگر مصائب اجتماعی را نادیده می‌انگارد؛ لذا، متعهدشدن (مسؤولیت پذیری) برای کمک به تغییرات عمیق ساختاری به منظور استقرار عدالت اجتماعی نکته‌ای ضروری برای حرکت به سمت توسعه یافتگی اخلاق محور است.

  • بهره گیری از رویکردهای مشارکتی برای تولید اندیشه و عبور از نظریه های نسخه‌پیچی‌شده متعارف بین المللی

بهره‌گیری از نظریه های متعارف و شناخته‌شده که توسط دیگران و برای اقتضائات مکانی، زمانی و انسانی دیگری طرح‌ریزی شده است، صرفا موجب اسارت فکری انسان ها و بالتبع درک ناصحیح از شرایط جهانی خواهد شد. امری که متاسفانه در دانشگاه های این سرزمین بسیار رایج و مرسوم است. در مقابل باید تلاش کرد بسترهای مقوم آگاهی بخشی های انتقادی را مهیا کرد تا بتوان از مسیر تحقق درک جمعی به تولید اندیشه ها و چارچوب های نظری راهگشا متناسب با شرایط سرزمینی دست یافت.

  • عبور از مفهوم ملی گرایی به سمت مفهوم ملیت گرایی

برخوردار بودن از نوعی احساس تعلق به مفهوم ملیت، که بر پایه توافق انسان ها مبتنی بر اخلاقیات و پذیرش نگرش برابری تفاوت‌ها صورت پذیرفته باشد، می‌تواند راه‌گشای حرکت به سمت توسعه اصیل شود. بنابراین، یکی از سیاست های راهبردی، عبور از فهم‌ ملی گرایی سنتی که تابعی از جغرافیا، نژاد و خرده فرهنگ ها است و کمک به استقرار فهم و درک جمعی از ملیت گرایی که بر پایه فهم اراده و اختیار انسان محقق می‌شود، خواهد بود. از فواید تحقق چنین راهبردی، عبور از فهم های ناصحیح دشمن تراشی (محلی، منطقه ای و ملی) و حرکت به سمت نوعی احساس تعلق به یک جامعه انسانی فارغ از تفاوت‌ها خواهد بود.

جمع‌بندی

بر این موضوع باید واقف بود که فهم از توسعه از طریق شاخص های اقتصادی، فهمی ناثواب از مفهوم توسعه ای است که در کشور رواج یافته است؛ بدان خاطر که «توسعه» ماهیت وجودی خود را بر پایه اراده آزادِ انسان تعریف کرده است و بر پایه این اصل اگر در یک محیط انسانی، انسان نتواند به شیوه آزادانه و آگاهانه حقوق و مسائل خود را فهم، نقد و انتخاب کند، در واقع مفهوم توسعه به معنای اصیل خود درک نشده است. بنابراین می‌توان بیان کرد که موتور محرک توسعه که می‌تواند مفهوم توسعه یافتگی در معنای اصیل خود را در یک جامعه روشن سازد پاسخ به این پرسش بنیادین است که: «آیا آن‌گونه که می‌خواهیم هستیم؟!» در راستای پاسخ به این پرسش خواهد بود که مسئولیت و نقش انسان در ارتباط با موضوعات گوناگون تبیین خواهد شد و این امر محقق نخواهد شد مگر بر پایه یک فضای مشارکتی آگاهانه بر پایه پذیرش اصل برابری تفاوت‌ها در جامعه انسانی.

پی‌نوشت: یادداشت «اخلاقیات به مثابه آیین های رفتاری؛ رهیافتی برای ادراک صحیحِ مفهومِ توسعه» به قلم دکتر محمود مسائلی، بنیانگذار و دبیرکل اندیشکده جهانی نظریه های بدیل و معضلات جهانی، و سید احمد حسینی، پژوهشگر ارشد اندیشکده تدبیر آب ایران، نگاشته شده و در دومین شماره از مجموعه یادداشت‌های «گفتمان آب» منتشر شده است.

یادداشت

یادداشت های سیاستی اندیشکده های ایران را در این صفحه دنبال کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا