سند گزارش پژوهشیعارضه یابی و مساله یابیفرهنگ و رسانههنر و صنایع فرهنگی

مسائل صنعت سینما در ایران

بررسی مسائل و چالش های موجود در صنعت سینمای ایران

صنعت فیلم و سریال در تعاریف مختلف به عنوان یکی از مهم ترین بخش های صنایع فرهنگی و خلاق (Cultural & Creative industries) شناخته می شود. این صنعت در دنیای امروز، علاوه بر اثرگذاری گسترده فرهنگی–اجتماعی، یکی از بزرگ ترین بازارهای مصرف بخش تفریحات و سرگرمی را در اختیار داشته و به ابزاری برای توسعه فرهنگی کشورها تبدیل شده است. ذیل این صنعت کلان، سینما با توجه به ابعاد گسترده ای که در همه کشورها به خود اختصاص داده، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و یکی از صنایع پردرآمد در کشورها محسوب می شود؛ اما بررسی ها نشان دهنده این امر هستند که این صنعت در ایران با چالش های بسیاری رو به رو است.

ضرورت و اهداف پژوهش

صنعت سینما یکی از صنایع پردرآمد در جهان به شمار می رود. اگرچه در سالهای منتهی به کرونا، با لحاظ آمارهای موجود، گیشه سینما به دلیل پاندمی کرونا با کاهش ۵۰ درصدی اقبال مواجه شد، اما صنعت فیلم و سریال در سطح کلان خود، با توسعه پلتفرم های مجازی پخش فیلم در سال ۲۰۲۱ توانست به رشد قابل توجهی دست یابد و بازار جهانی آن به حجمی معادل ۹۹.۷ میلیارد دلار برسد؛ در حالی که این میزان برای سال ۲۰۲۰، ۸۰.۵ میلیارد دلار و برای سال ۲۰۱۹، ۹۸.۱ میلیارد دلار بوده است. گیشه سینما در ایران با توجه به فروش ۱۵۹ میلیارد تومانی (حدودا معادل ۶ میلیون دلار) در سال ۱۴۰۰، تنها ۰.۰۲ درصد از فروش ۲۱ میلیارد دلاری سینمای جهان در سال ۲۰۲۱ را شامل می شود. با لحاظ این نکته می توان گفت تولید فیلم و سریال در ایران اگرچه تاریخچه ای دور و دراز دارد، اما گیشه سینما در کشور تاکنون نتوانسته از نظر اقتصادی و فرهنگی، موفقیت چندانی کسب کند تا بتوان آن را به صورت واقعی به مثابه یک صنعت به شمار آورد. برای تحول در صنعت سینما ابتدا لازم است مهم ترین مسائل آن شناسایی و سپس برای حل هریک از آن ها سیاست هایی پیشنهاد شود. در همین راستا در پژوهش پیش رو، با رویکرد شواهد محور، برخی از مهمترین مسائل صنعت سینما در بخش های مختلف شناسایی شده است.

بررسی مسائل و چالش های صنعت سینما

بر اساس «سند نظام توسعه فرهنگ بنیان و خلاق» عوامل موفق شدن یا موفق نشدن صنایع فرهنگ بنیان، وابسته به اسبابی است که به صورت نظام مند با یکدیگر ارتباط چند سویه دارند. این نظام از ۷ جز یا عامل تشکیل شده است که عبارتند از: «سیاستگذاری و نظارت»، «تامین مالی»، «پژوهش و محتوا»، «تولید و اشتغال»، «ترویج و گفتمان سازی»، «بازار و فروش» و «مخاطب و مصرف». بر اساس این رویکرد، وجود هر نقصی، حتی کوچک، در هریک از این اجزا منجر به اختلال کلی در نظام و شکست یک صنعت می شود. برخلاف آن، ارتقا و بلوغ هریک از این اجزا موجب موفقیت در آن صنعت می شود. در پژوهش پیش رو نیز با رویکرد شواهد محور و بررسی داده محور هریک از اجزای این نظام، مسائل صنعت سینما احصا و دسته بندی می شوند که برخی از آن ها عبارتند از:

مخاطب و مصرف

برخی از چالش های این بخش عبارتند از:

  • مخاطب کمِ سینما در ایران، به نسبت جمعیت: یکی از مهم ترین مسائل موجود در عرصه سینما «مخاطب کمِ سینما در ایران، به نسبت جمعیت» است. این موضوع از دو جنبه داخلی و خارجی قابل بررسی است. در مقیاس جهانی می توان «شاخص سالانه سینما» (نسبت کل بلیت فروخته شده در یک سال بر جمعیت کشور) در ایران را به نسبت سایر کشورها معیار قرار داد مقایسه آماری این شاخص در ایران با کشورهایی که به سینما به مثابه یک صنعت توجه دارند، بیانگر آن است که سینمای ایران مخاطبِ قابل توجهی ندارد. در سطح داخلی نیز نخستین آمار موثقی که از سینمای ایران وجود دارد، مربوط به سال۶۴ است. جالب ترین آمارِ این سال مربوط به تعداد مخاطبان سینماست. این تعداد، حدود ۷۷میلیون و ۱۶۰هزارنفر یعنی ۱.۵برابر جمعیت ۴۶میلیون نفری ایران در آن سال بوده است. در حالی که در سال۹۸ بعنوان سالِ پیش از کرونا، مخاطبان سینما ۲۶میلیون و ۳۱۱هزار نفر بوده که تقریباً یک سوم جمعیت ایران را شامل می شود.

 

  • چرخه معیوب تولید آثار مخاطب پسند و تنزل سلیقه مخاطب: این به آن معناست که مخاطبان به دلیل آنکه در طول یک بازه زمانی، آثار بی کیفیت و سطح پایین تماشا کرده اند، به مرور سطح توقعشان تنزل پیدا کرده است. به همین ترتیب تولیدکنندگان نیز برای جذب نظر مخاطبان، آثاری صرفا مخاطب پسند تولید می کنند و این چرخه معیوب به صورت پایان ناپذیری ادامه می یابد؛
  • مراجعه کمتر زنان به سینما در مقایسه با مردان: آمارها نشان دهنده این امر هستند که زنان نسبت به مردان، مراجعه کمتری به سینما دارند. زنان به طور میانگین هر ۱۱۸ روز، یک فیلم و مردان به طور متوسط هر ۹۶ روز یک فیلم را در سینما تماشا می کنند. یکی از علل شکل گیری این مسئله «کم بودن آثار سینمایی متناسب با ذائقه سینمایی زنان» است؛

·        نبود سازوکار مشخص رده بندی سنی در سینمای ایران: در سینمای ایران، متولی رده بندی سنی دائما دچار تغییر و تحول شده و ساختاری مشخص ندارد. در واقع آثار سینمایی در ایران به صورت سلیقه ای، رده بندی سنی شده و بعضا از آن سواستفاده تبلیغی می شود.

بازار و فروش

برخی از مسائل مربوط به حوزه بازار و فروش عبارتند از:

  • کم توجهی به نمایش آثار سینمایی در بازارهای خارجی: ایران در میان کشورهایی که برای آثار سینمایی خود نمایش خارجی داشته اند، رتبه پنجاه و سوم را دارد؛ اما بررسی های انجام شده بیانگر آن است که در میان ۸۴ فیلم در نظر گرفته شده برای این رتبه بندی در بازه زمانی ۲۰۲۲-۱۹۷۶ آثار دیگری موجود است که تولیدکنندگان خارجی داشته یا با رویکرد ضد ایرانی ساخته شده اند. همچنین برخی از این آثار در واقعیت ایرانی نیستند؛ یعنی فیلم های زیرزمینی هستند که حتی در ایران هم پخش نشده اند. بنابراین اگر فیلم های کاملا ایرانی از سایر آثار جدا شوند، ایران سهم بسیار کمی از فروش خارجی آثار سینمایی دارد؛
  • عدم توازن درآمد گیشه در سینماهای کشور: بر اساس آمارها تمایل به سینما در استان های غیرکلانشهر کمتر است. این اتفاق را می توان متاثر از دو علت اصلی دانست؛ اول آنکه در بسیاری از شهرها زیرساخت مناسب پخش به تعداد کافی وجود ندارد. دوما آثار سینمایی از لحاظ قالب و محتوا، اغلب روی زندگی شهری و به طور خاص، سبک زندگی در پایتخت تمرکز دارند و آثار تولیدشده بومی یا آثاری که به حال و هوای زندگی مردمان نقاط متنوع کشور اشاره داشته باشد، بسیار محدود است.

پژوهش و محتوا

مسائل و چالش های احصا شده در بخش پژوهش و محتوا عبارتند از:

  • کم توجهی به پژوهش های علمی و کاربردی در حوزه سینما: این مسئله ابعاد متعددی را در بر می گیرد؛ اول آنکه عده ای معتقدند در حیطه های هنری، فناورانه، مخاطب شناسی معیارهای زیبایی شناسانه در فیلم ها و غیره خلا جدی پژوهش وجود دارد. همچنین اگر مشکلاتی در حوزه هایی مانند سیاستگذاری و تنظیم گری در سینما وجود دارد، یکی از دلایل آن نبود پژوهش موثر در این حوزه است؛
  • پوشش ضعف محتوایی فیلمنامه با انتخاب چهره های پرطرفدار: شهرت بازیگر، ژانر فیلم و نوآوری از عوامل موثر در انتخاب یک فیلم هستند؛ اما آنچه در سال های اخیر به عنوان یک چالش ظاهر شده، ارجحیت بازیگر بر محتوای فیلمنامه است. در همین راستا بعضا در آثار سینمایی و سریال های نمایش خانگی مشاهده می شود که انتخاب بازیگران، رویکرد متفاوتی نسبت به قبل پیدا کرده و شاخص های جدیدی همچون خوانندگان پرطرفدار و بازیگرانی که شبکه اجتماعی با دنبال کننده بالا دارند، به عنوان معیار انتخاب قرار می گیرند؛
  • افول محتوایی سینمای کودک و نوجوان: به زعم کسانی که این مسئله را طرح کرده اند، در دوره هایی همچون دهه ۶۰ و ۷۰ تولیدات فاخر و به یادماندنی مانند «دزد عروسک ها» و «سفر جادویی» در سینمای کودک و نوجوان به نمایش درآمده، اما به مرور و در دهه های بعد، این حوزه دچار افول شده است.

ترویج و گفتمان سازی

برخی از مسائل این بخش عبارتند از:

  • توزیع نامتوازن امکانات ترویجی ِسینما در سطح کشور: توزیع ناعادلانه امکانات سینمایی در زمینه های متعددی وجود دارد، اما آنچه در همه نمونه ها مشترک است، تمرکز این بسترها در استان تهران است. برای نمونه، تهران با ۷۸ آموزشگاه و با فاصله زیاد از سایر استان ها، دارای بیش ترین تعداد آموزشگاه سینمایی فعال است؛
  • تعداد کم سالن نمایشی نسبت به جمعیت در کل کشور: طبق استاندارد جهانی، به ازای هر ۱۰ هزار نفر باید یک سالن سینما وجود داشته باشد؛ بنابراین اگر جمعیت فعلی ایران ۸۵ میلیون نفر در نظر گرفته شود، می بایست ۸۵۰۰ سالن سینمای فعال وجود داشته باشد؛ در حالی که طبق سالنامه آماری سینمای ایران در سال ۱۴۰۰ مجموعا ۶۳۹ سالن سینمای فعال در کل کشور وجود داشته است؛
  • تاثیر جوایز بین المللی بر تقویت بازنمایی تصویری سیاه از ایران: یکی از مسائل سینمای ایران تاثیر جوایز بین المللی بر تقویت بازنمایی تصویری سیاه از ایران است. به عبارتی آثار سینمایی که جوایز بین المللی دریافت می کنند، اغلب با رویکرد سیاسی مخالفت با وضع موجود ساخته شده و تصویری سیاه از جامعه ایران در سطح جهانی نمایش می دهند. فیلم های اصغر فرهادی همچون «فروشنده» و «جدایی نادر از سیمین» از این قبیل هستند که در عرصه های بین المللی جوایزی را کسب کرده اند.

جمع بندی

صنعت سینما یکی از صنایع پردرآمد در جهان به شمار می رود؛ با این حال صنعت سینمای ایران نقش بسیار کمرنگی در این زمینه دارد. برای تحول در صنعت سینما ابتدا لازم است مهم ترین مسائل آن شناسایی و سپس برای حل هریک از آن ها سیاست هایی پیشنهاد شود. در همین راستا در پژوهش حاضر با رویکرد شواهد محور و آماری برخی از مهم ترین مسائل صنعت سینما در ۱۹ عنوان ذیل بخش های مختلف شناسایی و ارائه شده است. این چالش ها در بخش های «مخاطب و مصرف»، «بازار و فروش»، «پژوهش و محتوا»، «ترویج و گفتمان سازی»، «تولید و اشتغال»، «تامین مالی» و «سیاست گذاری و نظارت» احصا شدند. از جمله چالش های هر بخش به ترتیب می توان به مخاطب کمِ سینما در ایران به نسبت جمعیت، کم توجهی به نمایش آثار سینمایی در بازارهای خارجی، کم توجهی به پژوهش های علمی و کاربردی در حوزه سینما، توزیع نامتوازن امکاناتِ ترویجی سینما در سطح کشور، وابستگی تولیدات سینمایی به شبکه خاصی از سینماگران، سرگردانی و بی سامانی سرمایه های ورودی به سینما و کمبود الگوهای موفق همکاری میان نهادهای موثر در سینما اشاره کرد.

این مطالعه در گروه سیاست پژوهی و تحلیل داده نمافر با همکاری معصومه زورمند و امیرمهدی محمدی در سال ۱۴۰۱ انجام شده است.

امتیاز کاربر ۰ (۰ رای)

گروه سیاست پژوهی و تحلیل داده نمافر

هدف نمافر جمع آوری و تحلیل داده ها و اطلاعات مرتبط با صنایع فرهنگ بنیان و خلاق است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا