دین و دینداریسند تحلیل مسئلهطراحی الگو و مدلفرهنگ و رسانه

الگوی دینی راهبردی تربیت کودک و نوجوان

بررسی مراحل تربیت در هفت سال اول و دوم از منظر آیات و روایت

در گذشته خصوصا پس از انقلاب اسلامی کتاب های متعددی در باب تعلیم و تربیت از منظر اسلام نوشته شده است؛ عموم این کتب، یا اصلا رویکرد دینی ندارند یا مطالبی را براساس ذوق و فهم نویسنده دین دار یا دین شناس بدون مستندسازی قرآنی و روایی ارائه کرده است که به سختی می توان آن را به دین نسبت داد. کتاب های کمتری به دنبال ارائه محتوای منابع دینی به شکل مستند تالیف شده است اما کمتر به ارائه ی نظام و الگو پرداخته است. این کتاب تلاشی برای تدوین الگوی دینی راهبردی تربیت کودک، نوجوان و جوان با رویکرد بررسی خالص منابع دینی به روش فنی اجتهادی فقهی و با توسعه فقه سنتی به فقه جامع بهره می برد. مطابق آیات و روایات دینی، بر اساس تغییرات روحی، جسمی و عقلی که در انسان رخ می دهد، سه دوره تربیتی برای او نیاز است که پرورش وی نیز باید با شناخت ویژگی های هر دوره صورت پذیرد. با توجه به این سه مرحله می توان الگویی راهبردی را برای این امر به دست آورد.

ضرورت و اهداف پژوهش

در سال های پس از انقلاب در بحث تربیت کودک و نوجوان و به تعبیری تربیت فرزند تلاش های فراوانی انجام شده است. در این دوره توجه به آیات و روایات در حل مسائل تربیتی توسعه زیادی پیدا کرده و بر این اساس کتاب های متعددی نیز منتشر شده است؛ اما هنوز بسیاری از ابعاد مسئله حل نشده و مورد سوال قرار می گیرد. همچنین هنوز هم کمتر کسانی هستند که در برخورد با آیات و روایات در عرصه مسائل تربیتی، با نگاه فنی – فقهی وارد بحث شوند و مسئله را کاملا به سبک مسائل فقهی و بدون در نظر گرفتن پیش فرض های روانشناسی و مباحث تجربی و علوم بشری و به طور خالص به نتیجه برسانند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی مسئله تربیت فرزند با روش فنی فقهی است؛ اما باید توجه داشت که روشی که دنبال می کند با روش «فقه متعارف» از جهاتی متفاوت است. عنوان روش فقهی که پژوهش بر اساس آن سیر خواهد کرد، روش «فقه جامع» است. نظام فقاهت موجود در عین اینکه یک نظام کاملا متقن و استوار است و به هیچ وجه امکان تردید در آن وجود ندارد اما از جهات مختلفی کاستی دارد و باید با ابزارهای تکمیلی به تکامل آن پرداخت. از همین رو پژوهش حاضر به دنبال رسیدن به این امر مهم و دست یافتن به الگویی دینی و راهبردی برای تربیت کودک، نوجوان و جوان است.

نظام تربیتی توحیدی

در یک نگاه کلان نظام تربیتی اسلام، نظام تربیتی توحیدی است که جهان بینی و هدف و شاخصه های رشد و روش تربیت در آن همه براساس توحید شکل گرفته است. جهان بینی اسلام بر آن است که خداوند در تمام کمالات یگانه است و علم و حیات و قدرت منحصر در خداوند است و تمام مخلوقات هرچه دارند عاریه و امانت است؛ لذا پرستش، تکیه و اعتماد و محبت جز از خداوند شایسته نیست و موجودات دیگر به اعتبار آینه ای از کمالات او مورد اعتماد و محبت و … واقع می شوند.

هدف نهایی انسان در این نگاه، «رسیدن به توحید و ادراک آن» است که از لذت بخش ترین حقایق عالم است. در مدل تربیتی توحیدی مهم ترین ابزار برای تربیت و رشد انسان تمرکز بر توحید است که توضیحات تفصیلی این نظام را باید در آثار دیگر نویسنده دنبال کرد. در اینجا مهم آن است که بدانیم تمام آنچه در مباحث الگوی تربیت در این کتاب گفته شده در چارپوب این نظام کلان تربیت توحیدی است.

بررسی مراحل تربیت و طول آن ها

اولین بحثی که در تبیین «الگوی تربیت کودک و نوجوان» مورد بررسی قرار می گیرد تعداد مراحل تربیت است؛ چراکه در برخی از روایات دو مرحله و در برخی از آن ها سه مرحله بیان شده است. نکته قابل توجه این است که مرحله اول و ویژگی آن، در همه روایات غیر اختلافی است. در مورد این بخش تعابیر مختلفی همچون «أمهل»، «احمل»، «سید»، «یلعب» و … وجود دارد که همه آن ها به نوعی بیانگر این است که در مرحله اول فرزند باید آزاد باشد و بازی کند. اختلاف عمده، مربوط به مرحله دوم و سوم است. برخی از روایات دو مرحله ای بودند و مرحله سوم در آن ها ذکر نشده و برخی از روایات سه مرحله را بیان می کنند. از بررسی مجموع روایات و قرائن به نظر می رسد که روایات سه مرحله ای قابل دفاع هستند و البته بین آن ها و روایات دو مرحله ای تعارضی وجود ندارد. مسئله دیگری که در بحث مراحل تربیت بر اساس روایات باید به آن رسیدگی شود، مدت زمان هر مرحله تربیتی است. عمده روایات، مراحل تربیتی را هفت ساله بیان کرده اند.

بررسی هفت سال اول تربیت

طبق روایات کودک در هفت سال اول باید آزاد باشد و نیاز به هیچگونه تادیب و تعلیمی ندارد، بلکه باید بر اساس ظهور اقتضائات فطری عمل کند. البته برخی از آموزش هایی که همانند رفتارهای خوب والدین، نماز خواندن و … به صورت ناخودآگاه و همچنین آموزش هایی که به صورت آگاهانه در ضمن قصه، شعر و بازی به کودکان آموزش داده می شود و برخلاف اقتضائات فطری آن ها نیست، مورد تایید است؛ اما آموزش های رسمی در هفت سال اول وجود ندارد و در روایات هم به جز برخی از موارد جزئی، تعلیم هیچ نکته آموزشی در هفت سال اول، توصیه نشده است. در واقع کودک در هفت سال اول، در بعضی از ابعاد احتیاجی به تادیب ندارد و باید همان نیازهای فطری درونی او شکوفا شود و والدین فقط باید بستر را برای رشد او فراهم کنند. بعضی از ابعاد نیز قابلیت تادیب ندارد و حتی اگر والدین به قصد تادیب آن ابعاد مداخله کنند، او پذیرش ندارد و زیر بار تادیب نخواهد رفت؛ چون در بسیاری از موارد، عقل و فهم او کفاف نمی دهد. در این موارد ممکن است کودک از روی ترس هم موقتا کاری انجام دهد، اما رفتارها در او نهادینه نمی شود و در برخی موارد هم به دلیل ضعف روحی و جسمی امکان پذیرش این رفتار تربیتی را ندارد.

بررسی هفت سال دوم تربیت

در روایات مربوط به تربیت کودک یکی از مواردی که در این دوران مورد توجه قرار می گیرد «تادیب» است. ادب به معنای «رعایت دقائق و ظرایف افعال نیکو در دامنه افعال اختیاری» است و بر اساس تعریفی که از واژه «ادب» وجود دارد معنای تادیب، «ایجاد کردن آداب رفتاری در یک شخص» است. تادیب، صرفا به معنای آموزش دادن و تعلیم آداب نیست، بلکه فعلی است که بر اساس آن، آداب در شخص ایجاد و شخص دارای ادب می شود. برخی از انواع روش های تادیب عبارتند از:

تنبیه

 تنبیه در لغت معنای بیدار کردن از خواب غفلت است، ولی در اینجا مراد هر رفتار ناراحت کننده ای است که می تواند شخص را متنبه کرده و از خطا باز دارد. این رفتار گاه ترک خوش خلقی و محبت یا ترک جایزه دادنی است که از قبل بوده و گاه اخم و بدخلقی و گاه قهر کردن و گاه سخنی تند و خشن و گاه تنبیه بدنی. آنچه از منابع دینی به دست می آید این است که اصل تادیب تنبیهی جایز است و اشکالی در آن وجود ندارد. کیفیت و محدوده و میزان تنبیه باید در محدوده ای مشخص باشد تا پیوند عاطفی مربی با متربی را قطع نکند؛ بلکه به وسیله ای برای کشیدن متربی به سوی کار خیر مورد نظر بدل شود. درنتیجه زیاد سرزنش کردن و قهر بلندمدت و ضرب شدید قابل پذیرش نیست.

تشویق

سازوکار ابزار تشویق نیز در همه جهات همانند تنبیه است با این تفاوت که به جای اینکه بر انجام ندادن آن فعل تنبیهی مترتب شود، بر انجام دادن آن، تشویق انجام می شود. منظور از تشویق هر کار مثبتی است که پیشاپیش بر انجام عملی وعده داده شود و با این وعده شوق و رغبت در شخص برای انجام آن کار به وجود بیاید؛ اعم از آنکه یک لبخند یا برخورد خوب باشد یا برداشتن یک تنبیه و جریمه یا دادن یک جایزه. لازم به ذکر است که تشویق کردن مربوط به جایی است که حق ولایت وجود نداشته باشد و شخص چون حق ولایت و امر و نهی کردن ندارد و از طرفی می خواهد که مخاطب او آن کار را انجام دهد، از روش تشویق و ترغیب استفاده می کند (مانند تشویق دانش آموزان در مدارس توسط معلمان)؛ اما در جایی که حق ولایت وجود دارد، اقتضای حق ولایت این است که مخاطب فقط به خاطر امر و نهی که ولی انجام می دهد کار را انجام دهد و یا ترک کند و منتظر چیز دیگری به عنوان پاداش نباشد.

محبت ورزی

سومین مورد به کارگیری نظام محبت ورزی است. این روش برخلاف روش تنبیه و تشویق، مبتنی بر فعل و یا ترک فعل چیزی به طور مستقیم نیست؛ بلکه شخص براساس پیوند عاطفی که بین او و مربی و یا محیط تربیتی وجود دارد تصدیق به فایده آن رفتار یا کار می کند و آن را انجام می دهد. در این روش پدر و مادر و مربی به گونه ای رفتار می کنند که متربی به قدری نسبت به آن ها حس محبت داشته باشد که احساس کند اگر در مقابل خواسته های آن ها مخالفت کند از این رابطه عاطفی کاسته می شود و او برای حفظ این رابطه، خواسته های والدین و مربی را می پذیرد.

جمع‌بندی

در گذشته و به صورت خاص در سال های پس از انقلاب در بحث تربیت کودک و نوجوان و به تعبیری تربیت فرزند تلاش های فراوانی انجام شده است؛ اما تاکنون الگوی راهبردی جامع مبتنی بر آیات و روایات و با روش فنی اجتهادی در این زمینه به دست نیامده است. از همین رو پژوهش حاضر به دنبال رسیدن به این امر مهم و دست یافتن به الگویی دینی و راهبردی برای تربیت کودک، نوجوان و جوان است. با توجه به آیات و روایت، تربیت دارای سه مرحله است که طول هر یک از این مراحل ۷ سال است. طبق روایات کودک در هفت سال اول باید آزاد باشد و نیاز به هیچگونه تادیب و تعلیمی ندارد؛ بلکه باید بر اساس ظهور اقتضائات فطری عمل کند. در هفت سال دوم نیز، مسئله مورد توجه تادیب است. تادیب فعلی است که بر اساس آن، آداب در شخص ایجاد و شخص دارای ادب می شود. انواع روش های تادیب شامل مواردی چون تنبیه، تشویق و محبت ورزی است که ویژگی های هر کدام بیان شده است.

این مطالعه در موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام توسط محمدحسن وکیلی در سال ۱۴۰۰ انجام شده است.

امتیاز کاربر ۰ (۰ رای)

موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام

موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام به عنوان یک کانون تفکر تحقیقاتی، آموزشی و ترویجی با هویت حوزوی فعالیت محتوایی خود را از سال ۱۳۸۱ آغاز نمود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا