اقتصاد سیاسی پلتفرم های دیجیتال
اندیشکده هاتف با مقایسه اقتصاد جهان دیجیتال با اقتصاد نفتی، لزوم تنظیم گری دولت ها در پلتفرم های دیجیتال را نتیجه گرفت.
بخش نخست: تبیین مسئله
بر اساس آمار منتشرشدۀ فیس بوک، درآمد ناخالص این شرکت در سال ۲۰۲۰ بالغ بر ۸۵ میلیارد دلار و ارزش بازاری این شرکت در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۵۶۲ میلیارد دلار بوده است و ۸۳۵۵۳ نفر نیز در این شرکت مشغول به کار هستند. این آمار دربارۀ آمازون نیز جالبتوجه است، درآمد ناخالص آمازون در سال ۲۰۲۱، بالغ بر ۴۶۹ میلیارد دلار و ارزش این شرکت نیز در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۱۳۲۲ میلیارد دلار تخمین زده شده است.
برای فهم بهتر اعداد شاید مقایسه آنها با درآمد نفتی کشورهای عضو اُپک ایدۀ خوبی باشد، در سال ۲۰۲۱ درآمد جمهوری اسلامی ایران از صادرات نفت در حدود ۳۹ میلیارد دلار و این شاخص در مورد عربستان سعودی (با بیشترین میزان صادرات نفتی در بین این کشورها) در حدود ۱۸۴ میلیارد دلار بوده است.
بهعنوان آمار جالبتوجه دیگری دراینباره، میتوان به گزارش تحلیلی فوربس اشاره کرد. بر اساس گزارشی که فوربس در سال ۲۰۲۰، تحت عنوان «۲۰ برند ارزشمند دنیا» منتشر کرده است، هر ۵ برند نخست این لیست (گوگل، آمازون، مایکروسافت، اپل و فیس بوک) مربوط به شرکت هایی با ماهیت پلتفرمی بودند.
اقتصاد سیاسی و تنظیم گری پلتفرم های دیجیتال
این آمار نشاندهندۀ تغییر مهمی در عرصۀ اقتصاد جهانی است که این تغییر مهم مسائل نوینی را در عرصۀ اقتصاد سیاسیِ ایجاد، توسعه این پلتفرمها و همچنین سیاستگذاری و تنظیمگری آنها مطرح میکند که نیازمند بازاندیشی اساسی در رویکردهای مرسوم و رایج حکمرانی اقتصادی است؛ از سوی دیگر تشدید نگرانیها در مورد رشد و گسترش سریع، قدرت نامتقارنِ فزایندۀ شرکتهای پلتفرم آنلاین، توجه سیاسی و اجتماعی زیادی را به خود جلب کرده و مشروعیت یک رژیم نظارتی حداقلی را که پایه و مبنای قوانین تنظیمگری کسب و کارها در کشورهای توسعهیافته بوده است را تضعیف کرده و جای خود را به بحثهای پرچالشی حول سیاست های مداخلهگرایانهتر دولتی و اقداماتی اجرایی در راستای عملیکردن این سیاست ها داده است.
به نظر میرسد ظهور واکنشهای سیاسی اخیر به قدرت فزایندۀ این شرکت های پلتفرمی را با استفاده از مفهوم جنبش دوگانۀ پولانی بهخوبی بتوان تبیین و تحلیل کرد. کارل پولانی، اندیشمند مجارستانی در کتاب خود با عنوان «دگرگونی بزرگ» برای اولین بار مفهومی را طرح میکند با عنوان «جنبش دوگانه» که در متون ترجمهشدۀ داخلی با تعابیری چون «حرکت دوگانه» یا «جنبش مضاعف» نیز از آن یاد شده است. پولانی معتقد است که در ۲۰۰ سال گذشته دو جریان اجتماعی به شکلی دیالکتیکی در تقابلی پیوسته با یکدیگر عمل میکنند، در این فرآیند جریانی پیوسته در حال بازاریکردن جامعه است و جریانی دیگر در پاسخ به جریان بازاریسازی جامعه سعی در توسعه فرآیندهای حمایت اجتماعی دارد. به دیگر سخن؛ در وهلۀ نخست، کسانی که در پیِ پیادهسازی دکترین «لسهفر» هستند، پیوسته به دنبال «جداسازی» اقتصاد از جامعه هستند تا آنچه را پولانی «جامعۀ بازار» مینامد ایجاد کنند که در آن همه چیز کالایی میشود. در مقابل و در وهلۀ بعدی، یک «جنبش آناتاگونیستِ» واکنشی به وجود میآید که بهموجب آن جامعه تلاش میکند تا اقتصاد را از طریق ایجاد حمایتهای اجتماعی مانند قوانین کار و تعرفهها، مجددا درون خود جای داده و آن را به وضعیت اجتماعی سابق خویش بازگرداند.
از نظر پولانی، منادیان دکترین لسهفر به دنبال این هستند که جامعه را تابع اقتصاد بازار کنند، در دیدگاه این افراد اقتصاد بازار فرآیندی خودتنظیم گر تلقی میشود، حال آنکه از نظر پولانی، این یک پروژۀ اتوپیایی است، زیرا اقتصاد همیشه مجموعهای از فرآیندهای اقتصادی بوده است.
بهعبارت دیگر در فاز نخست با گسترش این نوع خاص از شرکت های پلتفرمی، پوشش اجتماعی (بهعنوان نمونه سیاست ها، قوانین و سازوکارهای اجرایی مربوط به حمایت های تامین اجتماعی یا مسئولیت های شرکت ها در قبال کارکنان و مشتریان و…) که حول فرآیندهای اقتصادی شکل گرفته بود با تردیدها و چالش های جدی و بنیانافکنی روبهرو شده و پس از چندی جریان مقابل در پی سازگاری با شرایط ایجادشده متوجه ضرورت بازتعریف برخی سیاست ها و قوانین در این حوزه شده و شرایط نو پیشآمده لزوم تمهیدات نو سیاستی و نظارتی را برای محدودکردن قدرت خصوصی که نظم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را تهدید میکند، ایجاب میکند و همین موضوع موجب میشود که دولت ها به سمت سیاستگذاری و تصویب قوانین جدیدی جهت محدودکردن قدرت فزایندۀ این پلتفرم ها بروند.
محورهای اساسی مسائل اقتصاد سیاسی پلتفرمهای دیجیتال
بهعنوان شاهدی برای مدعای پیشتر عنوانشده میتوان به تغییرات قانونی مربوط به پلتفرمهای دیجیتال در اتحادیۀ اروپا اشاره کرد، بهویژه قانون پیشنهادی برای «بازارهای دیجیتال» و «قانون خدمات دیجیتال» که نشاندهندۀ تغییر در تاکید نظارتی از سیاست و قانون رقابت (و ضدانحصار) به سمت اشکال فشردهتر و فراگیرتر از مقررات اجتماعیاقتصادی است. برای فهم عمیقتر این موضوع همان گونه که عنوان شد ما نیاز داریم تا محورهای اساسی که مسائل اقتصاد سیاسی پلتفرم های دیجیتال حول آنها شکل میگیرند و این مسائل جریانات سیاستگذاری اقتصادی را کانالیزه کرده و جهت میدهند، شناخته و احصا کنیم. با توجه به آنچه عنوان شد محورهای اساسی که مسائل اقتصاد سیاسی پلتفرم های دیجیتال حول آن شکل میگیرند را میتوان حول دو موضوع کلی طبقهبندی کرد:
کنشهایی که از سوی سیاستگذار نسبت به فضای کسب و کارهای پلتفرمی شکل میگیرد که موضوعاتی از قبیل مسائل حقوق مالکیت این پلتفرم ها بالاخص در موضوع داده های کاربران، تعارضات مربوط به مدل کسب و کار این پلتفرم ها و حقوق و قوانین حریم شخصی کاربران، ناسازگاری زمانی سیاست های حاکمیتی و چالش های نوپدید این پلتفرم ها، تغییر دینامیک اجتماعی تحولات نهادها و سازمان های حاکمیتی توسط پلتفرم ها، مباحث مربوط به حمایت های اجتماعی و…
واکنشهایی که کسب و کارهای پلتفرمی و اکوسیستم این پلتفرم ها در پاسخ به سیاست های حاکمیت (ناظر به مسائل فوقالذکر) از خود نشان میدهند.
سه پرسش اساسی
در همین راستا دو مورد فوق را به سه پرسش مشخصتر و روشنتر زیر میشکنیم تا بتوانیم به تبیین و تحلیلی جزئینگرانهتر و دقیقتر برسیم و سعی خواهیم کرد که در سه بخش بعدی پاسخ خود را با توجه به این سه پرسش صورتبندی کنیم:
ناظر به موضوع نخست فوق، این پرسش مطرح میشود که به چه دلایلی حاکمیت نمیتواند نسبت به پلتفرم های آنلاین بزرگ که نمونههای بااهمیت آنها در ایران شامل اسنپ، دیجیکالا، تپسی، کافهبازار، علیبابا، دیوار، آپارات، نماوا، فیلیمو و … میشوند، حساسیت نشان ندهد.
ناظر به موضوع دوم، به این پرسش پاسخ خواهیم گفت که چرا این پلتفرم ها باید پیوسته مترصد سیاست هایی اغلب ضدونقیض و بسیار چالشبرانگیز باشند که حتی ممکن است جهت و مسیر توسعه آنها را دچار تغییرات اساسی کند و به هیچ عنوان این موضوع را متغیری غیرقابل انتظار نپندارند.
و نهایتا به این پرسش پاسخ خواهیم گفت که چگونه میتوان پیامدهای نامطلوب روند پیشرو را کمینه کرد و حتی در برخی موارد خاص و مشخصی روند مذکور را بهمثابۀ فرصتی متفاوت از فرصتهای مانوس قبلی تلقی نموده و هوشمندانه از آن بهره برد. در این بخش به راهکارها و همچنین ابزارهایی سیاستی برای سیاستگذار و راهبردها و ابزارهایی برای کسبوکارهای پلتفرمی خواهیم رسید که هدف پیشتر عنوانشده را بتوان از خلال آنها محقق نمود.
پینوشت: این یادداشت توسط امیر محمدی دوست نگاشته و در سایت اندیشکده هاتف منتشر شده است. منابع و ماخذ این یادداشت را اینجا ببینید.