کاهش شیب مهاجرت نخبگان در گروی اقتصاد کشور
جامعه اندیشکده ها در هشتمین میزگرد رادیویی «با اندیشه ورزان» درباره راهکارهای بازگشت نخبگان مهاجر به کشور، بحثی را طراحی کرده است.
به گزارش گروه خبر جامعه اندیشکده ها؛ فرار مغزها یا مهاجران نخبه یکی از مسائل اساسی کشورهای در حال توسعه است؛ چراکه این کشورها به دلیل عدم استفاده از ظرفیتهای فناورانه، توانایی بهره گیری بهینه از نیروی انسانی و افراد متخصص در این حوزه را ندارند.
نخبگان ایرانی به دلایل متعدد تصمیم به خروج از کشور میگیرند. این دلایل در بازههای زمانی مختلف، متفاوت است و از عوامل طبیعی در شرایط ثبات کشور تا عوامل اقتصادی در دوران تحریم ها را شامل میشود.
در هشتمین میزگرد رادیویی با اندیشه ورزان با حضور دکتر بهرام صلواتی، متخصص اقتصاد اجتماعی و مطالعات بازار کار، عضو پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف و مدیر رصدخانه مهاجرت ایران؛ و مهندس سیاوش خالدان، مدیر موسسه ایران نالج، دلایل مهاجرت نخبگان به خارج از کشور بررسی شده است. در ادامه متن مکتوب مباحث این نشست را میخوانید.
سالانه چه تعداد فرد تحصیل کرده و نخبه از ایران خارج میشوند؟ مقصد مهاجرت آنها چه کشورهایی هستند و چرا این کشورها را انتخاب میکنند؟
صلواتی: پدیده مهاجرت یکی از موضوعات داغ نهتنها در ایران بلکه در دنیاست که پیرامون آن بحث های بسیاری در محافل سیاستگذاری شکل گرفته است. مهاجرت در قرن بیست و یکم با قرون گذشته تفاوت های بسیاری پیدا کرده است؛ چراکه امروزه دانش، ارتباطات و بکارگیری تخصص افراد در اقتصادهای ملی و بین المللی، اهمیت دو چندانی یافته است.
موضوع مهاجرت تحصیل کردگان روز به روز افزایش چشمگیری در دنیا دارد، برای مثال ابتدای سال ۲۰۰۱ آمار دانشجویان بین المللی در دنیا حدود دو میلیون و ۱۰۰ هزار نفر بوده است که تا انتهای سال ۲۰۲۰ به بیش از شش میلیون نفر رسیده است. یعنی اینک شش میلیون نفر در دنیا هستند که خارج از کشورشان تحصیل میکنند و احتمالا بعد از آن هم جذب بازارهای کار آن کشورها میشوند.
یعنی از جامعه هفت میلیارد و ۷۰۰ میلیون نفری جهان، حدود ۶ میلیون نفر از نخبگان و قدرت های فکری و مغزی آنها در بیرون از سرزمین خودشان، مشغول به تحصیل هستند.
صلواتی: بله و اگر جامعه ۲۲۰ تا ۲۵۰ میلیون نفری دانشجویان دنیا را در نظر بگیریم، تقریبا بیش از ۳ درصد آنها، خارج از کشورشان در حال تحصیل هستند و اگر کرونا پیش نیامده بود، این آمار با شیب سریع تری افزایش پیدا میکرد.
اکنون در خارج از کشور تقریبا ۶۰ هزار دانشجوی ایرانی مشغول به تحصیل هستند. در ۱۷-۱۸ سال گذشته ما از رقم ۱۷هزار شروع کردیم و ناگهان وارد تراز ۲۰ هزار و ۳۰ هزار شدیم و در ۴-۵ سال گذشته در تراز ۵۰ تا ۶۰ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور ماندیم. اخیرا وارد تراز ۶۰ هزار شدیم و این پیشبینی وجود دارد که این تراز را با سرعت بیشتری و در زمان کوتاه تری رد خواهیم کرد.
یکی از دلایلی که برای مهاجرت تحصیل کردگان در ایران و دنیا وجود دارد این است که امکان بهرهگیری از افراد تحصیل کرده در اقتصاد های ملی به ویژه در کشورهای جنوب و کشورهای در حال توسعه روز به روز نسبت به اقتصادهای کشورهای شمال است، کمتر میشود.
به طور مثال اگر سرعت حرکت ما به سمت پدیده «اقتصاد دانش بنیان» که چند سالی است در کشور مطرح است، ۳۰ کیلومتر یا۵۰ کیلومتر بر ساعت باشد، اقتصاد کشورهایی مثل، ژاپن، کره جنوبی، آلمان و کشورهای آمریکای شمالی با سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت به بالا دارند به سمت آن حرکت میکنند. نیاز بیش از حد آنها به افراد تحصیل کرده و دانشگران باعث شده است که جذب نیرو و فرصت های شغلی بیشتری را داشته باشند.
مقصد دانشجویان ایرانی هم راستا با دانشجویان بین المللی، بیشتر آمریکای شمالی و اروپای غربی است؛ به این دلیل که اقتصاد آنها به شدت به نیروی دانشگر احتیاج دارد.
در این تقسیمبندی، وقتی از کشورهای شمال صحبت میکنیم کشورهایی هستند که مبتنی بر فناوری و تکنولوژی های مدرن و پیوسته رو به رشد هستند. به همین خاطر نیازها و نوع نگاه آنها متفاوت با کشورهای کربوهیدراتی و منبع محور است؟
صلواتی: یک مثال عامیانه و قابل لمس وجود دارد؛ ما در خیابانها یک لاین برای اتوبوسها قرار دادیم تا سرعت بیشتری داشته باشند ولی در مبدأ ورودی آن، یک سرباز نیروی انسانی گذاشتیم که از ورود ماشینهای متفرقه به این لاین، جلوگیری کند که این کار، بدترین استفاده از نیروی انسانی یا منبع انسانی است.
دلیل شما برای بدترین چه چیزی است؟
صلواتی: ما با یک دروازه (Gate) یا یک فناوری میتوانستیم این کار را انجام دهیم و این منبع انسانی را در جایگاه بهتر مانند اتاق کنترل آن سامانه تندرو قرار بدهیم. تفاوت اصلی اینجاست که باعث میشود تا دانشجویان یا دانشگران، به بیان شما از کشورهای منبع محور به سمت اقتصادهای فن آور بروند.
نخبگان ما به چه دلیلی از ایران خارج میشوند و چه میزان از آنهایی که با دلایل تحصیلی و ارتقای علمی از کشور خارج میشوند، به ایران بر میگردند؟ چقدر از این بازگشتها قطعی یا همیشگی و پایدار است؟
خالدان: یکی از مهمترین دلایل این مسئله، خروج از بلاتکلیفی یا به عبارت عامیانه تر، میل به قرار گرفتن در ثبات برای تصمیم گیری در رابطه با آینده است.
یکی از مشکلات، افرادی که در حال تحصیل یا در حال توسعه مهارت های فردی هستند این است که در مقیاس با توانمندی های خود، نمیتوانند آن درآمد یا بازخوردی را که لازم است، از شغل یا فعالیت خود داشته باشند و این یک عامل بسیار بسیار مؤثر در میل به خروجشان از کشور است.
عوامل دیگری مانند رفاه بیشتر، شان اجتماعی بالاتر، کیفیت آموزش برای فرزندان، آلودگی هوا و عوامل محیط زیستی نیز در مهاجرت از ایران، تاثیرگذار است.
در این زمینه مطالعات اجتماعی صورت گرفته است؟
پدیدهای که در این چند دهه نسبت به آن سهل انگاری وجود داشته است، مطالعات عامیانه و سطحی در مورد جابجایی نیروی انسانی، عوامل و ریشههای آن است.
همواره در ایران بررسی بسیاری از عوامل دخیل در این موضوع، تابو بوده است و متخصصین نمیتوانستند به آن، ورود کنند.
خالدان: رویکرد ما به فرار و مهاجرت مغزها، بیشتر در سطح نگرانی باقی مانده است و اندیشکده مطالعات مهاجرتی یا رشته دانشگاهی مطالعاتی مهاجرتی در کشور نداشتهایم. طی ۳-۴ سال اخیر فعالیت هایی در این مورد در حال انجام است؛ که علیرغم دیر بودن آغاز آن، اهمیت زیادی دارد.
در بررسیهایی که طی سالهای گذشته انجام شده است، نشان میدهد در دوره «پسا برجام» که شرایط امنیت اقتصادی، ثبات اقتصادی و امید به آینده، حداقل نسبت به وضعیتی که اکنون در آن هستیم، بهبود چشمگیری پیدا کرده بود، عوامل مهاجرت بیشتر عوامل طبیعی مانند میل به داشتن مدرک تحصیلی، سابقه تحصیلی، سابقه کاری خارج از کشور، بهرهمندی از رشتههای با کیفیت دانشگاهی و در مجموع میل به کیفیت بهتر زندگی بوده است. اما این موضوع در سال ۹۷ و پس از دور اول برگشت تحریم ها به سطوح پایینتر مانند حقوق، دستمزد و عوامل اقتصادی تنزل میکند.
در مطالعات سال ۹۹ و۱۴۰۰ میبینیم که اثر تورم و اثر تحریم جزء یکی از عوامل اصلی و عوامل اقتصادی است که پیشران مهاجرت از ایران شده است.
این مطالعات اگر به صورت منظم و مداوم انجام شود، اثر کلان عوامل اقتصادی اجتماعی و اثر تصمیمگیری و ترجیحات فردی را نشان میدهد؛ چون تفکیک بین این دو عامل مهم و اثرگذار است.
با وجود دلایل مهاجرت، چه عواملی باعث میشود افراد به ایران بازگردند؟ البته توجه به کشور یک توجه قطعی و ذاتی است. چگونه میشود آن را تقویت کرد؟
خالدان: یکی از دلایلِ عمده بازگشت مهاجران، داشتن عذاب وجدان درباره والدین است. معمولا هنگامی که فرزندان یک خانواده مهاجرت میکنند، هنوز دغدغه مراقبت از والدین از نظر سنی به وجود نیامده است، اما پس از گذشت ۱۰ یا ۱۲ سال تحصیل و کار در کشورهای خارجی، پدر و مادرها به مراحلی میرسند که نیاز به مراقبت بیشتر دارند. بنابراین فرزندان به دلیل این احساس وظیفه تصمیم به بازگشت میگیرند.
در مراتب بعدی عواملی مثل دوری از خانواده و دوستان، ازدواج و تعیین تکلیف درباره سربازی نیز اهمیت پیدا میکنند.
از سوی دیگر قوانین سختگیرانه مهاجرت در کشورهای مختلف و استرس ها و فشارهایی مثل احساس شهروند درجه دو بودن به خاطر تبعیضهای ناخودآگاهی که وجود دارد، از دلایل مهم بازگشت به ایران به شمار میرود.
رصدخانه مهاجرت ایران به عنوان اندیشکده ای که درباره مهاجرت نخبگان و برجستگان علمی ایرانی به خارج از کشور، مطالعه میکند چه راهکارهایی برای سیاستگذاران ایرانی دارد؟
صلواتی: از اولین گامهای کلیدی برای بخش تجویز، توصیف و تحلیل دقیق مبتنی بر داده و شواهد است. رصدخانه مهاجرت ایران در عرصه مهمِ تولید و تجمیع توصیف و تحلیل فعالیت میکند. مادامی که توصیف و تحلیل از دقت و نظم برخوردار نباشد، هر نوع تجهیز سیاستگذاری در کشور، سیاستگذاری کور یا غیرهدفمند است.
اگر روند مهاجرت طی چند سال گذشته را بررسی کنیم، یک پرسش اساسی برای سیاستگذار شکل میگیرد: «چه کنیم که روند مهاجرت نخبگان کند شود؟». برای پاسخ به این پرسش، باید تکلیفمان را با اقتصاد کشور روشن کنیم. در وضعیت فعلی، مسائل و ریشههای اقتصادی مهاجرت بسیار پررنگ شده است. با این رویکرد که مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کاملاً در هم تنیده هستند.
مهاجرت را میتوان هم معلول ببینیم و هم علت. من مهاجرت را معلول شرایط بد اقتصادی و عدم توجه به جامعه میبینم و مهمترین تجویزم این است که ظرفیت جذب و بهکارگیری نیروی انسانی در تمام شئون اجتماعی اعم از اقتصادی، اجتماعی فرهنگی باید تغییر پیدا کند. الزاماً نگه داشتن آدمها در کشور، نمیتواند ما را به مرزهای نوآوری و فناوری برساند.
تاریخ صد سال گذشته نشان داده است که حتی اگر درصد کمی از مهاجرین ایرانی که به مراکز صنعتی، فناوری و نوآوری دسترسی پیدا کردهاند به کشور بازگردند، میتوانند خطشکنی کنند.
از طرفی ما به افزایش ظرفیت چرخش دانشجوهایمان در دنیا نیاز داریم؛ یعنی هم از کشورهای دیگر دانشجو جذب کنیم و هم دانشجویانی به خارج از کشور بفرستیم.
خالدان: طرحی را معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری چند سالی است اجرا کرده است که طی آن، بیش از سه هزار نفر به کشور برگشتهاند. در بدبینانهترین حالت ممکن، اگر فرض کنیم نصف این تعداد هم به طور قطعی برگشته باشند، در طول پنج سال، سالی ۳۰۰ نفر را به کشور برگردانده و نگه داشتهایم.
اگر این ۳۰۰ نفر هر کدام یک میلیون دلار ارزش آفرینی کرده باشند ما ۳۰۰ میلیون دلار فقط در یک طرح سادهای که در یک بخش از معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری اجرا شده است، ارزش آفرینی کردیم؛ و این ارقام منهای آن است که چند درصد از افرادی که بازمیگردند و تقاضا میدهند، در این طرح پذیرش میشوند؟ چند درصد از افرادی که میخواهند بازگردند با این طرح آشنایی دارند و تقاضا میدهند؟ و ما چند درصد شان را میشناسیم؟