مبانی سیاستی اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
مطالعه الگوهای کلاسیک فرهنگی و الگوی پیشرو سیاست فرهنگی معاصر و ارزیابی عملکرد اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
«سیاستگذاری فرهنگی» عنصری در یک کلیت تاریخی اجتماعی اقتصادی است که از دل تاریخ تحولات اجتماعی کشورهای خاستگاه خود ایجاد میشود. سیاست فرهنگی در دوران پهلوی به تبع شکلگیری دولت مدرنی اصیل و درون زا پدید نیامد بلکه یک «سیاست فرهنگی مداخله گر» با رویکرد «شاهنشاهی-سکولار» بود. با پیروزی انقلاب اسلامی با شعار «نه شرقی، نه غربی» سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با هویت ملی-اسلامی بنا نهاده شد. اما در حال حاظر بر پایه شواهد موجود «سیاست فرهنگی ایرانی» با اتخاذ رویکرد انفعالی-سلبی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک مجموعه گسسته و نامنسجم را تشکیل میدهد.
کلیدواژه: سیاستگذاری فرهنگی، جهانی شدن، الگوهای کلاسیک سیاست فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
ضرورت و اهداف پژوهش
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از دستگاه های دولتی است که طی دهه های گذشته همواره مورد انتقاد قرار گرقته است. از یکسو عده ای این دستگاه را عامل سخت گیری و ممانعت بر سر جریان آزاد فرهنگ و هنر و از سویی دیگر عدهای آن را به سهل انگاری و حتی ایجاد بستر برای گسترش فرهنگ مهاجم متهم میکنند. نکته مسلم «تغییر» و «تنزیل» در این نهاد است. در گزارش پیشرو سعی شده است ضمن بررسی سیاست های فرهنگی مختلف، سیاست فرهنگی کنونی کشور نیز ارزیابی شود و برای رفع موانع موجود راهکار ارائه دهد.
سیاست فرهنگی
«سیاستگذاری فرهنگی» یکی از شئون دولت مدرن به شمار میرود که پس از انقلاب فرانسه با هدف ایجاد نوعی کشش درونی به هویت جمعی جدیدی به نام «ملت» از طریق آموزش و تکرار پدید آمد. بر این اساس، الگوهای کلاسیک سیاستگذاری و مدیریت فرهنگ با تلاش برای ایجاد نظم اجتماعی جدید در ضدیت یا لااقل فارغ از ترتیبات کلیسایی، پدیدار شد. فرانسه نمونه عالی سیاست فرهنگی در اروپای قارهای به شمار میرود. پرداخت یارانه های عمومی با سطح بالا، نقش مسلط دولت در ایجاد فرهنگ و ارتباط مستقیم با آموزه های سوسیال دموکراسی از ویژگی های سیاست فرهنگی فرانسه است.
مدل سوئدی یکیدیگر از سیاستگذاری های فرهنگی است که مسئولیت انحصاری اعتبارات مالی، نقش عملکردی دولت، منطق اقتصادی ضد تجاری سازی و ارتباط مستقیم با آموزه های دولت رفاه از ویژگی های آن است. مدل آمریکایی نیز یکیدیگر از الگو های کلاسیک سیاست فرهنگی است که سلطهی بخش خصوصی، فقدان مبنای حمایت عمومی، نگرشهای تجاری سازی و رقابت در بازار از ویژگی های آن به شمار میرود. به طور کلی میتوان گفت الگوهای کلاسیک سیاست فرهنگی از دل تاریخ تحولات اجتماعی کشورهای خاستگاه خود و در نسبت با آن ها ایجاد شده است.
در دوران پهلوی نیز سیاست فرهنگی در تبعیت از غرب قرار گرفت که باستانگرایی، نفی هرگونه دین و مذهب، تمرکزگرایی، حمایت مالی از محتوای مورد نظر دولت و … ماهیت آن را تشکیل میداد. در جهان معاصر، الگوی پیشرو سیاست فرهنگی که غالبا با رویکردی مثبت، «جهانی شدن فرهنگ» نامیده میشود، چیزی جز جهانی سازی فرهنگ آمریکایی نیست. سیاست فرهنگی آمریکا توانسته است با اقداماتی مانند قانون معافیت مالیاتی، تاسیس نهاد های بین المللی، انتقال فرهنگ به حوزه امنیت و دیپلماسی عمومی و بهره گیری از ارتباطات و تکنولوژی نفوذ و توسعه یابد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرهنگ بومی و دینی بسط و گسترش بیشتری یافت؛ رونق حوزه های علمیه، شکوفایی مساجد و هیئات مذهبی، تاسیس نهاد های انقلابی مانند سپاه پاسداران در کنار تعطیلی مراکز فساد از این جمله است. در این میان اما صورت های غیربومی و بالاخص «صنعت فرهنگ» تحول جدی نیافت. رهبر معظم انقلاب نیز طی سخنرانی های خود، موضوع هنر را مورد توجه قرار دادهاند. سرمایه گذاری در پرورش استعدادهای متعهد، تلاش جهت تسهیل تولید، توزیع و مصرف محصولات همراستا با جهت گیری های اصیل انقلاب اسلامی و تداوم فعالیت گروه های غیر انقلابی در چارچوب های روشن شرعی و قاونی از تاکیدات ایشان است.
چالش های پیشروی سیاست فرهنگی ایران
نفوذ ایده های ناهمخوان مهم ترین چالش های پیشروی سیاست گذاری فرهنگی در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. از سویی مباحثات پیرامون مسئله «تعهد» و «تامین مالی» سؤالی پیچیده و به قدمت «تاریخ سیاست فرهنگی» است. مهمترین ایده های مذکور عبارتند از:
- تغییر رویکرد هنرمندان باقیمانده در ایران به رویکرد «سکولار» بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در نتیجه میراث سیاست فرهنگی پهلوی
- شعار هنر برای هنر از سوی گروه هایی از هنرمندان در پی غلبه سیاست فرهنگی لیبرالیستی
- انتظار رهبران انقلاب اسلامی در تحقق شعار «هنر متعهد» و در غیر اینصورت بلاموضوع بودن مطالبه «تبعیض مثبت» از «صنعت فرهنگ»
- اتخاذ رویکرد «انفعالی-سلبی» از سوی سیاستگذاران و تبدیل شدن نهاد متولی هنر به ارائه دهنده «سوبسید» و «مجوز»
آسیب شناسی سیاست فرهنگی کنونی جمهوری اسلامی ایران
به منظور آسیب شناسی سیاست فرهنگی در ایران، بایستی مولفه های الگوی سیاست فرهنگی را مورد توجه قرار داد.
- اهداف و رویکردهای کلان: تغییرات وظایف قانونی علیرغم ثبات اهداف قانونی، انحراف در شیوه ارزیابی عملکرد، انحراف در شیوه نگرش به فعالیت های فرهنگی و محدود شدن قلمرو موضوع فعالیت های فرهنگی
- شیوه فعالیت: «عدم تولید محصول و بسنده نمودن به حمایت از تولیدکنندگان بیرونی» و «اعطای مجوز» از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- ساختار تشکیلاتی: عدم برخورداری از نیروی انسانی مخصّص و شرایط شغلی لازم، کوچک بودن ساختار کنونی نسبت به اهداف کلان تعیین شده، بروز توجیه سیاست فرهنگی منفعل و سلبی و عدم امکان نقد و بررسی نظام صنفی
- شیوه هزینهکردها: اختصاص بودجه در قالب سیاست های حمایتی و کمک بلاعوض و در نتیجه عدم قابلیت ردیابی هزینه کردها
- مؤسسات و انجمنهای وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: قرارگیری موسسات و انجمن ها در هماهنگی کامل با شکل گیری سیاست فرهنگی کنونی سلبی انفعالی، ساختار تشکیلاتی پیچیده و کند
- غایت فعالیتها: ارائه شاخص های کمّی و فعالیت نمایشگاهی-جشنواره ای
ارائه راهکار برای اصلاح سیاست فرهنگی در ایران
به منظور اداره موثر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بایستی نوعی سیاست فرهنگی فعال، ایجابی و برونگرا در دستور کار قرار بگیرد. برخی از ارکان اتخاذ یک سیاست فرهنگی جدید عبارتند از:
- اتخاذ نوعی سیاست فرهنگی عملگرایانه: معیار قرار گرفتن «توانایی در تخفیف مسائل، تولید محصولات قابل دفاع و ایجاد چشم انداز مثبت» در سنجش ایدهها و اقدامات سیاستگذارانه، ایجاد نظام رتبه بندی مجوز نمایش در سینما، شبکه خانگی و …
- بازسازی ساختاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: بازسازی کمّی و ارتقای کیفی نیروی انسانی و سازمان اداری فرهنگ و هنر
- فراهم کردن زمینه نظارتپذیری حمایتهای غیرمستقیم: تدوین آیین نامه جامع مشتمل بر معیارهای تعیین صلاحیت دریافت کنندگان کمک و …
- تمرکز آثار فاخر مورد حمایت بر مسائل ایران امروز و زندگی روزمره
- حمایت دولت از هنرمندان همجهت با سیاست های کلی نظام
- توجه به بسط و توسعه هنرهای درونزا و دارای پیشینه تاریخی
- بازنگری در مسائل مرتبط با آموزش هنر در جامعه
جمع بندی
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از دستگاههای دولتی و متولّی پیگیری «سیاست فرهنگی نظام» در معنای «برنامه ریزی شده، آگاهانه و روبه رشد تعالی» از سوی «اهالی سیاست، رسانه و مردم» است. بررسی سیاست فرهنگی کنونی حاکی از آن است که «اهداف و رویکردهای کلان» به واسطه عوامل مختلف دچار تعلیق شده و مهجور مانده است. «شیوه فعالیت»،«ساختار تشکیلاتی» و «شیوه هزینه کردها» حاکی از سازوکار معیوب حاکم بر این دستگاه است. در این میان انتقال حوزه مبارزه از عرصه نظامی به فرهنگی، ناکارآمدی فرآیند «نظارت» و … سیاست فرهنگی کنونی را ناکارآمد جلوه میدهد. به منظور بهبود شرایط کنونی پیشنهاداتی ارائه شدکه اتخاذ سیاست فرهنگی عملگرایانه، بازسازی ساختاری، فراهم کردن زمینه نظارت پذیری حمایت های غیرمستقیم از این جمله است.
این مطالعه در مرکز پژوهش های مجلش شورای اسلامی با همکاری اسماعیل نوده فراهانی در سال ۱۳۹۷ انجام شده است.