اخبارمصاحبه اختصاصی

جای خالی نقشه راه؛ درباره لزوم ترسیم اطلس مسائل

علی سرزعیم، بازنگری در ترکیب اندیشکده ها و حضور سیاستمداران باسابقه در اندیشکده ها را توصیه می‌کند.

علی سرزعیم، اقتصاددان و داور نخستین جایزه ملی سیاستگذاری، بعد از کلاس اقتصاد برای سیاست پژوهان، میهمان جامعه اندیشکده ها شد تا وضعیت اندیشکده ها را معطوف به نخستین جشنواره رقابت ملی بین‌اندیشکده‌ای کشور مرور کند. از نظر وی اکنون در نقطه‌ای هستیم که مسائل کشور و راه‌حل‌های آن‌ها تا حدودی روشن است؛ بنابراین ترسیم نقشه راه در هر حوزه باید در اولویت اندیشکده‌ها قرار بگیرد. این گفت‌وگو فراتر از جایزه ملی سیاست‌گذاری رفت تا سرزعیم در انتها به بازنگری در ترکیب اندیشکده‌ها برسد: لزوم حضور سیاست‌مداران باسابقه در کنار اندیشکده‌ها می‌تواند از خامی راه‌حل‌های ارائه‌شده بکاهد و التفات به الزامات سیاسی و اجرایی مسائل را پررنگ کند. آنچه در این مجال می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی یک‌ساعته جامعه اندیشکده‌ها با علی سرزعیم است.


با این بحث شروع کنیم که مسائل اساسی حاکمیت در سال ۱۴۰۱ که باید در اولویت مداخله اندیشکده‌ها قرار می‌گرفت، از نظر شما شامل چه موضوعاتی است؟

مسائل بزرگ ایران شناخته‌شده هستند. بحران آب، بیکاری، فقر، رشد پایین اقتصادی، تورم، صندوق‌های بازنشستگی و مسائلی که بارها و بارها گفته شده است و جواب‌های مشخصی هم دارند. بنابراین توصیه‌ام این است که روی بزرگ‌ترین مسائل تمرکز نکنید. چراکه اکنون مسئله اساسی کشور اراده سیاسی‌ای است که راهکارهای ارائه‌شده را اجرا کند.

این اراده سیاسی، مربوط به فرهنگ اداری-سیاسی ایران است؟

بیشتر مربوط به رویکرد اداری-سیاسی کشور است. به این معنا که یک ابهام و وحشت از اصلاح وجود دارد. تحقق این اراده سیاسی، نیازمند نقشه راه (road map) اصلاحات است. به طور مثال درباره صندوق‌های بازنشستگی، بیشتر مسائل و مشکلات احصا شده و به ارائه پاسخ‌های مشخصی هم منتهی شده است. اما این ۱۰ تا ۲۰ اصلاحی که باید در مدیریت و قوانین صندوقهای بازنشستگی انجام شود، هر سیاستمداری را به وحشت می‌اندازد. بنابراین لازم است نقشه راه اصلاحات صندوق‌‌های بازنشستگی رسم شود تا سیاستمدار بداند چگونه و با چه ترتیبی این ۲۰ اصلاح را پیاده کند.

شما می‌گویید اندیشکده‌ها به اندازه کافی روی مسائل و نظام مسائل حوزه‌های تخصصی خود کار کرده‌اند و اکنون نیاز است که نقشه راه هر حوزه را ترسیم کنند؟

ببینید شناسایی مسئله و تالیف نظام مسائل، قطعا مهم است. کشور ما پر از مسئله است. کار روی مسائل تکراری، اتلاف منابع است. اندیشکده ها باید مسائل جدید را کشف و بررسی کنند. به طور مثال در حوزه ورزش و فدراسیون‌ها، جای کار بسیاری دارد. نیاز داریم بررسی شود چرا لیگ‌های ورزشی در سایر کشورها می‌گیرد، اما در ایران رشد نمی‌کند؟ اما صرف شناسایی مسئله و عرضه راه حل مسئله کافی نیست. شیوه موجود انباشتی از راهکارهای اصلاحی را به وجود آورده است که انجام همه آنها به طور همزمان برای حاکمیت شبیه سنگ بزرگ است که نشانه نزدن است. باید توجه داشت که اجرای راهکارهای پیشنهادی در بسیاری حوزه‌ها، در حوزه سیاسی گیر کرده است. بنابراین اندیشکده‌ها در شرایطی که مغزافزار حل شده اما اراده‌افزار مشکل دارد، باید گام‌ها یا اولویت‌های اجرایی را برای تصمیم‌گیران مشخص کنند تا بتوانند در زمان‌بندی‌های مشخص راهکارها را اجرایی کنند؛ چرا که مهم است هر حوزه بر اساس مقتضیاتش نقشه راه داشته باشد. اصلاحات در بعضی حوزه‌ها را باید از تغییرات کوچک و محسوس آغاز کرد، در حالی‌که اصلاحات برخی حوزه‌ها را باید با تغییرات ساختاری کلید زد. در نقشه راه این مسائل باید مشخص شود یعنی نقطه شروع و پایان مشخص شود و توالیها تعیین گردد.

با توجه به داوری شما در نخستین جایزه ملی سیاستگذاری و راهکارهایی که در این رویداد ارائه شده بود، چقدر ترسیم نقشه راه می‌تواند واقعی و معطوف به اقتضائات باشد؟

به نظر من اندیشکده‌ها روزبه‌روز در حال بهبود هستند. قدیم‌ترها راه‌حل‌ها تخیلی و امکان‌ناپذیر بود و همه مسائل را موکول به اراده ملی می‌کردند. اما روز‌به‌روز ملاحظات اجرایی و سیاسی بیشتر و دقیق‌تری مد نظر قرار می‌گیرد.

با وجود ورود اندیشه‌ورزان به بدنه دولت، چرا نسبت به قبل شاهد تغییرات محسوسی در اداره کشور در حوزه‌های متعدد نیستیم؟

این‌طور نباید قضاوت کرد. در برخی حوزه‌ها تغییرات محسوس نیست. به طور مثال آقای خاندوزی با انبوهی از مسائل روبه‌روست و فضا نیز آنچنان هموار نیست. لذا در ارزیابی باید شرایط نامساعد کشور را نیز باید لحاظ کرد. از نظر من سیاستگذاری شبیه بازی فوتبال است. اینطور نیست که یک بازیکن بتواند همه را دریبل و در نهایت گل بزند. هر چه تعداد نفرات بیشتری از اندیشکده ها وارد دستگاه‌های اجرایی شوند، پاس‌کاری‌ها و تقسیم کارهای بهتری صورت می‌‌گیرد و احتمال نتایج بهتر بالاتر می‌رود. بنابراین ما باید تلاش کنیم افرادی که قبل‌تر مشق سیاستگذاری نوشته‌اند وارد حاکمیت شوند و ائتلاف اکثریت را شکل دهند.

پس اصل این ورود اندیشه‌ورزان به کارهای اجرایی را مثبت ارزیابی می‌کنید؟

نظام دیوانی (بوروکراسی) دولت که ضعیف بود، اکنون ضعیف‌تر شده است؛ چراکه نیروهای بی‌کیفیت وارد دولت شده‌اند. بنابراین دیگر امیدی نیست که از این نظام دیوانی (بوروکراسی) دولت ایده و خلاقیت بیرون بیاید. اما در اندیشکده‌ها هنوز ایده و انگیزه برای کارهای خوب بیشتر است.

اندیشکده‌ها در این مقطع وارد کارهای اجرایی شده‌اند و این می‌تواند پدیده خوبی باشد. وقتی شما مشاور یک وزیر در موضوعی می‌شوید، نیاز است افراد آن حوزه را توجیه کنید. اما وقتی خودتان توجیه هستید، زمان کمتری گرفته می‌شود برای تحقق آن سیاست‌ها. بنابراین اینکه اندیشه‌ورزان به صورت مقطعی و با هدف حل یک مسئله وارد دستگاه‌ها شوند و سپس بیرون بیایند و سراغ موضوع دیگر بروند، می‌تواند روند مثبتی باشد.

یک مسئله‌ای که درباره اندیشکده‌های ایرانی وجود دارد این است که به عکس غرب که افراد سیاستمدار بعد از تجربه و شاید بازنشستگی اجرایی، یک اندیشکده حول خود شکل می‌دهند و جمعی از دانشگاهیان و متخصصان را گرد هم می‌آورند؛ در ایران از دانشگاه وارد اندیشکده می‌شوند و سپس به دولت و حوزه اجرا می‌روند. این روند معکوس را چطور می‌شود تعدیل کرد؟

تصویر شما از اندیشکده‌های غربی را اصلاح می‌کنم. اعضای اندیشکده‌ها، دانشگاهی نیستند، پژوهشگر هستند. در کنار این پژوهشگران، دانشگاهیان و سیاستمداران بازنشسته نیز قرار می‌گیرند. اندیشکده‌های ایرانی نیز باید به سمت این ترکیب مجرب و تاثیرگذار حرکت کنند. ترکیب جوان کنونی، دارای انگیزه اما فاقد تجربه است. باید اساتید، مدیران و سیاستمداران بازنشسته وارد اندیشکده‌ها شوند. این یک نیاز دو طرفه است. افراد بازنشسته می‌خواهند تجربه‌هایشان را منتقل کنند و از این طریق تاثیرگذار باشند. این افراد می‌توانند راه‌ها و افراد را به اندیشکده‌ها مرتبط و روابط را خلق کنند.

اندیشکده‌ها روی این مسائل کار می‌کنند، اما حاکمیت وقعی به راه‌حل‌ها نمی‌نهد. چراکه راهکارها، آنی نیستند که حاکمیت می‌خواسته است بشنود!

من به چنین نگاهی اعتقاد ندارم. اندیشکده‌ها باید یاد بگیرند که راه‌های جلب اعتماد حاکمیت را پیدا کنند. همه جای دنیا حلقه‌های سیاستمداران می‌توانند دگم به مسائل نگاه کنند، این هنر یک اندیشکده است که بتواند به آن تصلب نفوذ کند و حرف خود را تزریق کند. در امریکا برای بالا رفتن مالیات‌ها با مجلسی که اکثریتش جمهوری‌خواه و مدافع مالیات پایین است، باید با زبانی صحبت کنید که رویکرد کلی و حزبی آن‌ها را عوض کنید. پیدا کردن این لم و شگرد، بخشی از مسئله است. این کار سختی است و نه‌تنها اندیشکده‌های ما در آن پخته و دارای تجربه نیست، بلکه فرهنگ جمعی ما نیز در این زمینه ضعیف است. شنیده‌ام در انگلیس بچه‌های ابتدایی موظف به درست‌کردن و فروش شیرینی در مقابل درب خانه ها هستند. یعنی بچه باید فکر کند چه بگو تا همراهی مردم محلی را به دنبال داشته باشد زیرا به طور طبیعی افراد حاضر به خرید از آنها نمی شوند.

ضمن اینکه فرهنگ یاس و نتوانستن در بین جوانان کشور زیاد شده است. در مقابل این تلقین، باید به جوانان القا کرد که با نسل قبل فرق دارند، امکانات و شرایط بهتری دارند و می‌توانند.

شما خیلی امیدوارانه صحبت می‌کنید. معطوف به موانع، چالش‌ها و آسیب‌هاس فعالیت اندیشکده‌ای چه نگاهی دارید؟

اندیشکده‌های ما جوان هستند و هنوز به پیچیدگی‌های کارهای اجرایی آشنا نیستند. به همین دلیل خیلی وقتها راه‌حل‌هایشان، اجراکردنی و امکان‌پذیر نیستند. هر چه گفت‌وشنود اندیشکده‌ها و مدیران بیشتر باشد، نزدیکی، همراهی و درک بهتری نسبت به مسائل اجرایی ایجاد خواهد شد. در کار اندیشکده‌ای کمی خامی احساس می‌شود. ایده‌های بزرگ بدون ملاحظات اقتصادی، سیاسی و اجرایی مطرح می کنند.

نظام اندیشکده‌ای مطلوب از نظر شما چه شاخص‌هایی دارد؟ برای سال ۱۴۰۲ چه توصیه‌ای دارید؟

اندیشکده‌ها باید به سمت تخصصی‌شدن حرکت کنند. و هر کدام به عنوان بازوی یک حوزه ماموریت‌های خود را تعریف کنند. مثلا کنار سازمان بهزیستی بایستند و ۱۰ سال با مدیران این حوزه رفت‌وآمد کنند و شناخت و اعتماد شکل بگیرد. اگر هر روز کنار یک دستگاه باشند، رابطه عمیق نمی‌شود و شناخت و درک از مسائل اجرایی یک حوزه شکل نمی‌گیرد. دومین مسئله مهم که باید تعیین تکلیف شود، تامین مالی آن‌هاست که بتوانند استمرار پیدا کنند.

پنج تا ده فرد/اندیشکده را به عنوان چهره سال معرفی کنید که نوع فعالیت و رشدشان بتواند الگویی برای سیاست‌پژوهان جوان باشد؟

من بیشتر اندیشکده شریف را می‌شناسم که در حوزه‌هایی مهمی وارد شده است. آقای زمانیان روی ضدانحصار کار را پیش بردند و بعد مرکز پژوهش های مجلس وارد شد. از ایتان نیز گزارش خوبی درباره تورم خواندم که کنار یک وزارتخانه و دستگاه اجرایی ایستادند.

این گفت و گو مربوط به مجموعه گفت و گوهای «بررسی وضعیت زیست بوم اندیشه ورزی کشور در سال ۱۴۰۱» است که در سومین سالنامه جامعه اندیشکده ها منتشر شده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا