تدوین راهبرددین و دینداریسند خلاصه سیاستیفرهنگ و رسانه

سیاست های موثر بر سلامت جامعه از نظر پوشش

ارائه حکمت های مبنایی در زمینه پوشش، بررسی اجمالی نظرات موافقان و مخالفان حجاب الزامی و ارائه سیاست هایی برای کاهش زمینه های فساد پوششی در کشور

بدون شک یکی از مسائل روز جامعه ما، بحث پوشش است و بحث و بررسی در این موضوع، به دلیل تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آن از مسائل دیگر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، نیازمند بحث هایی بنیادین است. اگرچه عامل اصلی مسئله بدپوششی و بی حجابی در جامعه، کاهش باورهای ملی، مذهبی و فرهنگی به نظر می رسد، اما بررسی صحت این گزاره باید به صورت موشکافانه بررسی شود؛ چراکه در جامعه ای که پوشش زنان و حتی مردان از دیرباز یکی از آداب و ارزش های اجتماعی بوده و بدپوششی در این جامعه مذموم شمرده شده است، عادی شدن پوشش های غیرمتعارف، چه در مردان و چه در زنان، زنگ خطر استحاله فرهنگی و ارزش های اجتماعی را به صدا در می آورد.

ضرورت و اهداف پژوهش

هدف اصلی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ سرنگونی حکومت طاغوت و پایه ریزی جامعه اسلامی بود و در همین راستا یکی از موضوعاتی که تحت الشعاع قرار گرفت بحث حجاب بود. دوگانه حجاب یا بی حجابی در دهه گذشته بیش از پیش در جامعه مطرح شده است و در سال ۱۴۰۱ با وفات مرحوم مهسا امینی به اوج خود رسیده است. با توجه به تجربه این موضوع لازم است تا به درستی جایگاه حجاب در جهموری اسلامی تبیین شود و مشخص شود که آیا مسئله بدپوششی و بی حجابی، روندی طبیعی و غریزی است که در تمام کشورهای جهان رخ می دهد یا وضعی مصنوعی است که به دلیل سیاست های دشمنان جمهوری اسلامی ایران و نیز سیاست های غلط خودمان به وجود آمده است. این نوشتار می کوشد تا با اشاره به مبانی موضوع پوشش، سیاست هایی کارا و سودمند در جهت حل معضلات این حوزه ارائه دهد.

آیا انسان ذاتا پوشش گریز است؟

پیش از هرچیزی باید بررسی شود که آیا انسان بالطبع حجاب گراست یا خیر. پاسخ به این پرسش ساده نیست و هر دو گزاره مدافعانی دارد. اگر فرض بر حجاب گریزی باشد، اعتبار و ارزش رعایت حجاب به دلیل عقلانیت و پیامد فرهنگ و تربیت فردی است؛ درحالی که اگر فرض بر گزاره اول باشد، عدم رعایت حجاب خلاف طبع بوده و بی حجابی شاید نوعی قسر باشد. در ایران تا کنون حجاب گرایی فرض شده است و مبنای سیاست گذاری بر این اساس انجام گرفته است؛ درحالی که لازم است تا یکبار، صرف نظر از درستی یا غلطی، حجاب گریزی طبیعی به عنوان مبنا قرار گیرد و به تعبیری بدبینانه ترین حالت ممکن، اساس بررسی ها باشد.

گروه های مخالفان الزام به حجاب

در مسئله الزام به حجاب، افراد مخالف با این موضوع به ۷ گروه تقسیم می شوند که در این سیاست گذاری باید ملاحظه شوند:

  1. اقلیت های دینی که حجاب، در این حدود، در شریعتشان تعریف نشده است؛
  2. کسانی که صرفا شناسنامه ای مسلمان هستند و حتی بعضا به صورت آشکار آن را نفی می کنند؛
  3. کسانی که خود را مسلمان می دانند ولی در مسئله حجاب شبهه داشته یا منکر وجوب شرعی آن می شود؛
  4. مسلمانانی که به وجوب حجاب در شریعت اعتقاد داشته ولی به دلایلی چون قسور، اهمال و … به آن عمل نمی کنند؛
  5. کسانی که فارق از اعتقادات مذهبی، عدم رعایت حجاب را برای مبارزه با جمهوری اسلامی لازم می دانند؛
  6. افرادی که خود را محجبه می دانند ولی این حد شرعی را افراطی می پندارند و یا افرادی دارای پوشش محلی هستند؛
  7. افرادی که ملتزم به حد شرعی حجاب هستند ولی با الزام به آن در جامعه مخالف اند.

مرکز ثقل سیاست ها

در گزینش یک سیاست در حل یک مسئله همواره باید مرکز ثقل مداخله را پیدا کرد. در مسئله حجاب حاکمیت با گروه های مختلفی روبرو است ولی به نظر می رسد که محجبه ها (به حجاب شرعی) باید مرکز ثقل قرار بگیرند. در ابتدا به دلیل این که این افراد مقید به رعایت حجاب هستند نباید نادیده گرفته شوند زیرا این افراد هنوز با بی حجابی مواجه اند و چه بسا در تیررس سیاست های ضد حجاب دشمنان نیز هستند. این گروه نیازمند تشویق و تقویت هست تا در ابتدا حداقل وضعیت موجود حفظ شود. همچنین با توانمند و کارآمدسازی آنان می توان انتظار داشت که با رفتار و منشی صحیح مبلغان حجاب در جامعه باشند. در مقابله با بی حجابی، به جای برخورد با بی حجابان عادی، باید این پندار که بی حجابان در غلبه کمی و کیفی هستند، تضعیف شود و در این راه می توان از ظرفیت محجبه ها استفاده کرد. علی رغم این که این موضوع مورد توجه قرار گرفته است، اما اجرای آن ناشیانه و ناهنرمندانه بوده است؛ چراکه بیشتر این افراد بانوان میان سال بوده، درحالی که بهتر است از جوانان و دانشجویان استفاده شود. مشکل دیگر رفتار توجه برانگیز و حساسیت زا و ورود به تذکر و بحث آنان با بی حجابان است. درواقع این رخداد باید به صورت خودجوش شکل بگیرد و رنگ و بوی حکومتی نداشته باشد تا بتواند بر جامعه اثر بگذارد.

تقدم تعلیم و موعظه بر تعزیر در بحث پوشش

با توجه به آموزه های اسلام دو مقام تعلیم و موعظه/نصیحت یا همان دعوت به خیر، مقدم بر امر به معروف و نهی از منکر است (…یدعون إلی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر). همچنین تعزیر با امر به معروف و نهی از منکر متفاوت است زیرا ذاتا مجازات و هدف آن پیشگیری از تکرار است و حتی به نوعی اتمام حجت است. با همین منطق می توان استنباط کرد که تمرکز به تعزیر و امر به معروف و نهی از منکر چندان چاره ساز نیست و باید به دنبال روش های دیگری برای نابودی ماده فساد بود، با این حال نهادهای فرهنگی و آموزشی-پرورشی نقشی بنیادین در بحث تعلیم، موعظه و دعوت داشته و در این راستا رسانه ملی باید، علاوه کسب مشروعیت و مخاطب، در این مسئله کارآمد شود.

خیرخواهی، رفق و مدارا مبنای حکومت اسلامی

در اسلام بنیاد رابطه حکومت و مردم بر پایه خیرخواهی دوسویه است و همین موضوع می تواند به سرمایه اجتماعی بیانجامد. رفق و مدارا ازجمله نمونه های خیرخواهی هستند که در روایات به آن اشاره شده است و حکومت اسلامی باید نحوه مردم داری خود را بر این اساس بنا کند. حکومت با اتخاذ این رویکرد به صورت کلی و درباره سلامت جامعه در پوشش می تواند انتظار داشته باشد تا به صورت اختیاری بدپوششی کاهش یابد و اعمال مقابله نرم و به ویژه سخت با بدپوششی، از طرف مردم پذیرفته شود. در مواجهه با بدپوششان با سه نوع افراد مواجه هستیم. اول افرادی هستند که صرفا بدپوشش هستند، دوم افرادی بر بدپوششی کمک یا معاونت می کنند (مانند تولیدکنندگان البسه نامناسب) و سوم افرادی که بی حجابی عامدانه را تبلیغ می کنند (مانند متعرضان به محجبه ها و افراد تبانی کننده با عوامل بیگانه). این خیرخواهی و حسن ظن برای دسته اول و برخی از دسته سوم است و با گروه سوم باید مواجهه ای عزیزانه و شدیدانه داشت.

ضرورت جلوگیری از زمینه های فساد در جامعه

یکی از قواعد بنیادین فقهی، دفع و پیشگیری از فساد و مفسده است. این موضوع هم سلبی است و هم ایجابی؛ یعنی علاوه بر دفع زمینه های فساد، باید اقداماتی که زمینه ساز فساد هستند نیز ترک شود. البته باید توجه داشت که اعتدال در رفتار با بدپوششی رعایت شود چراکه افراط در مقابله موجب تنش و اضطراب در جامعه و تفریط موجب عادی شدن بدپوششی در جامعه می شود. این مسئله نیازمند نهاد ستادی-نظارتی فراقوه ای است که منحصرا به مسئله حجاب نپردازد، زیرا باید از ویژه سازی مسئله حجاب در جامعه کاست و این ستاد را در قالب «ستاد مبارزه با مفاسد فرهنگی-اجتماعی» شکل داد.

سیاست هایی برای کاهش زمینه های فساد پوششی در کشور

بی گمان نبود پوشش سالم مناسب و بدپوششی، از مصادیق فساد است و باید زمینه های آن را کاست. دو اقدام کاهش پوشیدنی های ناسالم یا نامناسب و افزایش پوشیدنی های سالم مناسب (با کیفیت و قیمتی مناسب) برای کاهش زمینه های فساد لازم است. در این راستا در صنعت مد باید حجاب شرعی و پوشش سالم مناسب تنوع پیدا کند. یکی از اشتباهات در کشور این است چادر سیاه سنتی نماد حجاب شد و به نوعی حجاب منحصر شد. اکنون بسیار ضروری است که این کج اندیشی نابخردانه هرچه زودتر اصلاح شود و مصادیق حجاب توسعه یابد. همچنین باید سازوکاری اندیشید تا پوشش مناسب با قیمت مناسب در اختیار جامعه قرار گیرد و نیازهای اقتصادی تولیدکنندگان نیز تامین شود. تسهیل تشکیل خانواده و تقویت روابط خانوادگی و افزایش اشتغال مناسب نیز در کاهش زمینه های بدپوششی موثر هستند. علاوه براین در اسلام مسائلی چون حرام خواری به عنوان ریشه مفاسد معرفی شده است که در نتیجه نبود شایسته مداری، بانکداری متعارف و فرایندهای ناسالم بازار به این مسئله انجامیده اند.

جمع بندی

دوگانه حجاب یا بی حجابی در دهه گذشته بیش از پیش در جامعه مطرح شده است و در سال ۱۴۰۱ با وفات مرحوم مهسا امینی به اوج خود رسیده است. با توجه به تجربه این موضوع لازم است تا به درستی جایگاه حجاب در جهموری اسلامی تبیین شود و مشخص شود که آیا مسئله بدپوششی و بی حجابی، روندی طبیعی و غریزی است که در تمام کشورهای جهان رخ می دهد یا وضعی مصنوعی است که به دلیل سیاست های دشمنان جمهوری اسلامی ایران به وجود آمده است. در ایران تا کنون فرض شده است که انسان بالطبع حجاب گراست؛ درحالی که لازم است تا یکبار، صرف نظر از درستی یا غلطی، عکس این گزاره به عنوان مبنا قرار گیرد و به تعبیری بدبینانه ترین حالت ممکن، اساس سیاستگذاری باشد. در مقابله با بی حجابی باید محجبه ها مرکز ثقل باشند و با کارآمد و توانمندسازی آنان، ابتدا از گرفتاریشان در تله بی حجابی جلوگیری کرد و علاوه براین از ظرفیت آن ها در تبلیغ حجاب استفاده کرد. در برخورد با بی حجابان باید دقت کرد تعلیم، موعظه و دعوت به خیر مقدم بر امر به معروف و نهی از منکر است و در این مسیر نهادهای آموزشی اهمیت بالایی دارند. در اسلام بنیاد رابطه حکومت و مردم بر پایه خیرخواهی دوسویه است و با اتخاذ این رویه می توان انتظار داشت که به صورت اختیاری بدپوششی کاهش یابد و اعمال مقابله نرم و به ویژه سخت با بدپوششی، از طرف مردم پذیرفته شود. به منظور کاهش زمینه های بدپوششی، پیشنهاد می شود تا در صنعت مد، حجاب شرعی و پوشش سالم مناسب تنوع پیدا کند، پوشش مناسب با قیمت مناسب در اختیار جامعه قرار گیرد و نیازهای اقتصادی تولیدکنندگان نیز تامین شود.

این مطالعه در پژوهشکده سیاست پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت در سال ۱۴۰۲ انجام شده است.

امتیاز کاربر ۰ (۰ رای)

پژوهشکده سیاست پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت

پژوهشکده سیاست پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت، سازمانی است یادگیرنده، دانش بنیان، آینده نگر، ‌متکی به نیروی انسانی متعهد، جوان و بهره‌مند از دستاوردهای نوین علمی که با تمرکز بر توسعه و کاربردی نمودن دانش سیاستگذاری در جهت کارآمدسازی نظام جمهوری اسلامی ایران سازماندهی شده است. ورود به صفحه اندیشکده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا