شورش طردشدگان *
در دومین رویداد گفتاک، مسئله حاشیه نشینی با تمرکز بر مداخله اندیشکده پایا در محله هرندی بررسی شد.
به گزارش گروه خبر جامعه اندیشکده ها، دومین رویداد گفتاک، با محوریت ارائه و بررسی یکی از سه پژوهش برتر هفتمین فصلنامه جامعه اندیشکده ها، ۱ تیر ۱۴۰۱، به همت جامعه اندیشکده ها در محل خانه اندیشهورزان برگزار شد. پروژه برتر هفتمین فصلنامه جامعه اندیشکده ها «طرح راهبردی مردمی پیشرفت محله هرندی» از اندیشکده پایا بود که توسط دکتر مهدی روح اللهی ارائه شد.
این نشست با حضور معصومه اشتیاقی، جامعه شناس و پژوهشگر سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران؛ کمیل قیدرلو، معاون فرهنگی اجتماعی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی؛ سعید حسن زاده، مشاور ارشد مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری و نواب میرزایی، عضو مرکز مطالعات ناحیه ای دانشگاه شهید بهشتی، به بررسی موضوع حاشیه نشینی اختصاص داشت.
بخش نخست این نشست به معرفی و بررسی پروژه اندیشکده پایا و بخش دوم نشست به مباحثی پیرامون موضوع حاشیه نشینی اختصاص داشت.
بخش اول: معرفی و بررسی طرح راهبردی مردمی پیشرفت محله هرندی
دکتر مهدی روح اللهی، مدیر اندیشکده پایا و راهبر پروژه «طرح راهبردی مردمی پیشرفت محله هرندی»، در ابتدای نشست از رویکرد انفعالی به موضوع حاشیه نشینی در کشور گفت و ورود اندیشکده پایا به این موضوع را در نتیجه تعریف ماموریت این اندیشکده در مداخله حوزه منطقه ای، روستایی و سپس حاشیه شهرها، عنوان کرد.
روح اللهی سابقه موضوع این پژوهش را پیش از انقلاب عنوان کرد و از تعبیر «رفتوآمدهای مکرر و گرفتن عکس یادگاری» بر «سیاستگذاری انفعالی» در این حوزه تاکید کرد؛ که پس از انقلاب به «سیاست مهاجرت معکوس» تبدیل شده است. به این معنی که با تزریق بودجه و ارائه تسهیلات، بازگشت افراد به شهرستان ها رقم بخورد.
اندیشکده پایا خلاف این رویکردها، مبادرت به احیای محله هرندی کرده و مهاجرت را به عنوان پیامدی از مسائل بزرگتری همچون نظام بازتوزیع یارانه در کشور و برنامه های توسعه منطقه ای آسیب شناسی و مطالعه کرده است.
به زعم روح اللهی نگاه ناقص به حریم شهری، باعث ایجاد کمربندهای شهری شده که جلوی رشد منطقی شهرها را گرفته و حاشیه شهرها را تبدیل به محله های «آلونک نشین»ی کرده که افراد سطح پایین (از نظر تخصص) را گرد هم آورده است؛ که این تجمع منجر به زمینه فعالیت های بزهکاری و آسیب های فرهنگی شده و مداخله را سختتر کرده است.
با این نگاه، اندیشکده پایا تغییر هویت کالبدی محله را دنبال کرده و در غیاب دستگاه های دولتی، اقدام به ارائه خدمات عمومی کرده است؛ خدماتی که بر عهده دستگاه های دولتی است؛ از جمله ایجاد اشتغال، پیگیری بحث های تربیتی و سامان دهی به خیریه ها.
روح اللهی مسئله مداخله دولتی در حاشیه شهرها را در چند محور صورت بندی کرد:
- ورود دستگاه های دولتی به مسائل حاشیه شهرها، به مطالعه و مکتوبات ختم میشود و منجر به گام اجرایی نمیشود.
بنابراین لزوم ورود عملیاتی به مسائل حاشیه نشینی مسجل میشود.
- مسئولین محلی هر دوره تغییر میکنند و تداومی در برنامه ها دیده نمیشود.
از اینجا ضرورت مشارکت مردم و نخبگان محلی مسلم میشود.
از نظر وی تنها راه پیشگیری از آسیب ها و پیامدهای حاشیه نشینی، ایجاد مزیت اقتصادی در منطقه است؛ همانطور که در گذشته بازار در این منطقه قرار داشته است.
مشارکت صنفی و گروهی در حل مسائل حاشیه نشینی
معصومه اشتیاقی، جامعه شناس و پژوهشگر سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، در مقام نخستین کارشناس نشست، ضمن اشاره به جهان شمولی و سابقه دار بودن حاشیه نشینی، رویکرد غالب مداخله را سیاست تخریب خواند.
اشتیاقی درباره پروژه اندیشکده پایا، به شفاف نبودن برنامه عملیاتی این اندیشکده در پیشبرد طرح گفت. محورهایی که از نظر اشتیاقی باید با وضوح بیشتری به آنها پرداخته میشد، از این قرار بودند:
- مهندسی اجتماعی محله هرندی از طریق این طرح؛
- تقویت کارآفرینی، توسعه بنگاه های کار و مشاغل نوآورانه؛
- فعال کردن گروه ها و صنف های متعدد مثل مشارکت زنان.
چرخش ماهوی در نوع مهاجرت های حاشیه نشینی
نواب میرزایی، عضو مرکز مطالعات ناحیه ای دانشگاه شهید بهشتی، در سخنرانی سوم نشست از یک تحول در بطن مهاجرت ها آغاز کرد: از دهه ۸۰ بازگشت به روستاها منتفی شده و مهاجرت شهر به شهر در حال وقوع است؛ که یک دلیل آن تمرکز منابع در تهران است.
میرزایی نقطه قوت پروژه اندیشکده پایا را مشارکتی کردن عملیات احیای محله هرندی خواند؛ گرچه فرآیند، روش ها و خروجی آن به روشنی مشخص نیست.
فهم نظری، گمشده مطالعات حاشیه نشینی
کمیل قیدرلو، معاون فرهنگی و اجتماعی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، به یک گزارش تاریخی اشاره کرد که طبق پیش بینی ساواک، وقوع انقلاب از حاشیه شهرها اتفاق میافتد و این به دلیل انباشت سرمایه، عدم توازن سرمایه گذاری در شهرهای بزرگ و توسعه نامتوازن است.
سپس قیدرلو به بررسی پروژه محله هرندی پرداخت و چند آسیب عمده برای آن برشمرد:
- استخراج ریشه های عدم همگرایی نهادها و دستگاه های دولتی؛
- روشن شدن نظریه پایه پژوهش و فهم نظری پژوهشگران از موضوع؛
- طراحی مدل مسئله که نشان دهنده نسبت ابعاد مسئله و شهر مورد نظر باشد؛
- روشن کردن دال مرکز مداخله اندیشکده پایا در محله هرندی.
حاشیه نشینی، پیامد ناگزیر ورود مدرنیته به کشور
سعید حسن زاده، مشاور ارشد مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری، به عنوان سخنران آخر نشست، ضمن تقدیر از تلاش های صورت گرفته برای حل معضل حاشیه نشینی، به ثمر نرسیدن بسیاری از این فعالیت ها را به «فقدان تئوری» مربوط دانست. به زعم حسن زاده، تئوری به ما میآموزد که آسیب هایی از جنس حاشیه نشینی، نتیجه و پیامدی (By-product) از زندگی مدرن هستند. بنابراین این فهم را میدهد با پدیده ای ناگزیر روبرو هستیم. از نظر حسنزاده در ایران با یک لیبرالیسم افسارگسیخته مواجه هستیم که در هیچکدام از کشورهای لیبرال و نولیبرال دیده نمیشود!
حسنزاده، پرداختن به ریشههای شهری، منطقهای، ملی و بینالمللی آسیبهای محله هرندی را ضرورت کار مطالعاتی در این حوزه عنوان کرد.
در پایان مهدی روح اللهی و مالکی، اعضای اندیشکده پایا، در پاسخ به سوالات و ابهامات مطرح شدند، ضعف تئوری در این پروژه را تعمدی و برای جلوگیری از ایجاد پیش فرض های مشخص و تک مولفه ای شدن مسئله دانستند. همچنین حل مسئله حاشیه نشینی را نیازمند نگاه کلان خواندند که در این پروژه از آن حذر شده است و تنها محله هرندی مد نظر بوده است.
بخش دوم: تاملاتی پیرامون موضوع حاشیه نشینی
بخش دوم نشست به پاسخ های کارشناسان به پرسش هایی پیرامون موضوع نشست اختصاص داشت.
حد و مرز مشارکت مردمی کجاست؟
کمیل قیدرلو در پاسخ به این سوال، حل نشدن معضل حاشیه نشینی را دارای دو بعد خواند: دولت ناتوان و جامعه ضعیف. از نظر قیدرلو، از دولت نهادزدایی شده بنابراین توان حل مسئله ندارد و از سوی دیگر از جامعه نیز طوری توان زدایی شده است که امکان حل مسائل خود را از درون ندارد.
وظیفه دولت جهت حل مسائل حاشیه نشینی، قابل تنفیذ به گروه های مردمی است؟
سعید حسن زاده به طور ریشه ای وارد بحث شد و توضیح داد که بروز آسیب های اجتماعی به دلیل ضعف انسان است. با این توضیح که شهروندان فرد معتاد متجاهر را به عنوان برادر و شهروند نمیپذیرند و آن را پدیده ای با فاصله از خود تعریف میکنند و حاضر نیستند به صورت مستقیم وارد حل مسئله شوند. بنابراین مداخله نهادهای حاکمیتی و مردمی شکل میگیرد.
به عبارت دیگر در حل مسئله حاشیه نشینی، به جای دنبال کردن تز تکلیف اجتماعی، تز خیریه ها و نهادهای حکومتی پی گرفته میشود. در تز تکلیف اجتماعی، بهبود بخشیدن به پیوندهای اجتماعی گسسته شده مد نظر است و منابع صرف تثبیت و تقویت هویت محلات میشود. در گذشته ساخت اجتماعی قویای به نام خاندان را داشتهایم که اکنون با احیای آن و از طریق پیوند خانواده های پر آسیب به هر خاندان، میتوان بخش بزرگی از آسیب های حاشیه نشینی را حل کرد.
در این صورت به جای قدرت بخشیدن به شورای عالی معماری و شهرسازی، بخش بزرگی از قدرت حکمرانی به درون اجتماع داده میشود.
برای حل مسئله حاشیه نشینی، علت/علل ایجاد آن مهم است؟
معصومه اشتیاقی در توصیف افراد آسیب دیده در مناطق حاشیه ای گفت: ما با فقرای شهری و طردشدگان شهری مواجه هستیم و ضعفی که در سیاستگذاری اجتماعی داریم، غفلت از تنظیم گری دولت و مشخص نبودن میزان و مرزهای مشارکت مردمی است.
ساختمان سازی و مسکن سازی در چه صورتی میتواند به حفظ هویت شهری منجر شود؟
نواب میرزایی از تصور عمومی اشتباهی گفت که مسکن را موضوع شهرسازان و معماران میداند، در حالیکه مسکن یک موضوع اجتماعی اقتصادی است. در حاشیه شهرها نیز مسکن سازی، منجر به حل مسائل آن نمیشود. چراکه مداخله در حوزه کالبدی اتفاق میافتد. بنابراین امکان حفظ هویت شهری از طرق مسکن سازی، بسیار پایین است.
*عنوان گزارش، نام کتابی از مصطفی دیکچ است که با عنوان «خشم شهری» توسط مجید ابراهیم پور و نشر چشمه، ترجمه و منتشر شده است.