دیپلماسی اقتصادی در خدمت توسعه
در چهارمین برنامه رادیویی با اندیشه ورزان ماهیت ابزاریِ ایده دیپلماسی اقتصادی و توسعه تجارت خارجی ایران، بررسی شد.
به گزارش گروه خبر جامعه اندیشکده ها؛ قریب یک دهه است که رویکرد دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اهمیت یافته است. رهیافت دیپلماسی اقتصادی، به معنی دخیل شدن ظرفیت ها و اولویت های اقتصادی در مسائل سیاست خارجی است و شامل این بینش است که از امکانات و ظرفیت های داخلی کشور جهت تحققِ اهداف بلندمدت سیاسی و اقتصادی استفاده شود. گاهی صادرات محصولات کشاورزی، گاهی واردات خودرو، گاهی تعامل در حوزهی انرژی، میتواند در اقتصاد کشور راهگشایی کند. تشخیصِ بههنگام در مورد نوع تعاملات تجاری با سایر کشورها، هوشمندیای است که دیپلماسی اقتصادی پیشِ روی کشور میگذارد.
گفتوگوی فرزان قاسمی، کارشناس اقتصادی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، و حسین حاجیلو، کارشناس دیپلماسی اقتصادی، در چهارمین میزگرد رادیویی با اندیشه ورزان، حول عنوان «بن بست مذاکرات و رهیافت دیپلماسی اقتصادی» شکل گرفته است. در ادامه گزارش این برنامه را میخوانید.
ایده دیپلماسی اقتصادی از کجا پیدا شد؟ چه تحولاتی در روابط خارجی ایران با سایر کشورها رخ داد که ایده دیپلماسی اقتصادی پر رنگ شد؟
قاسمی: از گذشته، کشور ایران نقش خود را تامین کننده و عرضه کننده انرژی دنیا در نظر گرفته بود و با درآمدهای حاصل از فروش نفت و فرآورده های نفتی، ملزومات توسعه را وارد میکرد. پس از انقلاب ۵۷ هم جمهوری اسلامی مجبور بود همان رویه تاریخی را طی کند.
پررنگ تر شدن ایده دیپلماسی اقتصادی از زمانی در کشور آغاز شد که تحت تاثیر تحریم های ایالات متحده آمریکا روابط خارجی ایران با کشورهای دنیا به شدت کاهش پیدا کرد. کاهش تعاملات ایران و سایر کشورها به مرور زمان باعث شد که نقش نهادینه شده تاریخی جمهوری اسلامی ایران در فضای بین الملل تحت تاثیر قرار بگیرد.
به مرور زمان با شدت گرفتن تحریم های آمریکا این جایگاه تاریخی از دست رفت و ایران دیگر نمیتوانست ادعا کند که نقش موثری در فضای اقتصاد بین الملل دارد.
مثالی برای این رویه تاریخی ذکر میکنید؟
قاسمی: اولین تحریم نفتی ایران یک تحریم اولیه بود، یعنی تحریمی که صرفا در جامعه اقتصادی آمریکا اعمال شد و برای غیر آمریکایی ها اعمال نمیشد. در آن تحریم، آمریکا مقداری از فروش نفت ایران را فقط به آمریکا را محدود کرد. در نتیجه آن تحریم که با یک دستور اجرایی بود، قیمت نفت در کشور آمریکا افزایش پیدا کرد و موجب یک شوک قیمتی نفتی شد که در خود جامعه آمریکا هم اعتراضاتی را به همراه داشت.
اما پس از این اتفاق، با اتخاذ سیاست های مختلف و وقوع پدیده های بین المللی به مرور زمان اهمیت نفت ایران کاهش پیدا کرد. تا جایی که در سال ۲۰۱۲ نفت ایران به صورت گسترده مورد حمله تحریم های مختلف قرار گرفت؛ به صورتی که حتی پس از خروج آمریکا از برجام در چند ماه آمار رسمی صادرات نفت ایران صفر شد.
این وقایع به این معنی بود که ایران دیگر جایگاه سابق خود را در نظام بین الملل نداشت و این یک چالش بود. ما در فضای بین الملل نمیتوانستیم ادعا کنیم که جایگاهی داریم که کشورها را به ما همبسته میکند.
دیپلماسی اقتصادی پاسخ ایران به این تنگنا بود که ایران مجبور شد جایگاه جدیدی برای خودش در فضای اقتصاد بین الملل تعریف کند تا بتواند این همبستگی ها را حفظ کند.
ضرورت و اهمیت دیپلماسی اقتصادی در این برهه چیست و چه عواملی ما را ملزم میکند که به ایده دیپلماسی اقتصادی اولویت بدهیم؟
حاجیلو: ما یک کشور نفتی بودیم و در تغییر بزرگی که رخ داده است و همچنان ادامه دارد، منبع پولی که میخواهیم در تجارت خارجی صرف کنیم باید از منابع نفتی به منابع غیرنفتی تبدیل شود و محوریت در تعاملات خارجی باید توسعه صادرات غیرنفتی باشد.
بنابراین برای تنظیم مبادلات تجاری در حوزه صادرات غیرنفتی، یک سری سیاستگذاری هایی مثل سیاستگذاری ارزی و تجاری مطرح میشود. در حوزه ارزی از جمله سیاست ۴۲۰۰ تومانی ارز ترجیحی رخ داده است یا در حوزه سیاست های تجاری ممنوعیت های مختلف صادراتی که اعمال شده است.
یعنی ما در فضای گذر از صادرات نفتی به صادرات غیرنفتی و متنوعتر و جزئیتر با بازیگران متعددتر هستیم. پیش از این یک بازیگر بزرگ به اسم دولت داشتیم. اما اکنون در فضای غیرنفتی بازیگران بسیار متعددتری داریم. مثلا در قدیم شاید حدود ۱۰ کشور از ما نفت بزرگ در اسکله های بزرگ خریداری میکردند. اما الان شرکت های تجاری در حوزه غیرنفتی وارد شدهاند. اساسا در این فضای جدید امکان تحریم و اعمال تحریم توسط طرف غربی بسیار سختتر خواهد بود.
در واقع ما دیپلماسی اقتصادی را برای توسعه تعاملات خارجی میخواهیم. یعنی لزوما دیپلماسی اقتصادی هدف نیست؛ و اعداد و ارقامی در حوزه صادرات و واردات کشور است که باید به آنها برسیم. به عبارت دیگر یکی از ابزار رسیدن به هدف توسعه تجارت خارجی، دیپلماسی اقتصادی است. یعنی از طریق تعاملات دیپلماسی با کشورهایی که هدف و اولویت ما هستند، موانع توسعه تجارت با آنها را رفع کنیم.
توسعه تجارت خارجی، علاوه بر دیپلماسی اقتصادی ابزار مختلف دیگری نیز دارد که در دیپلماسی اقتصادی باید به آنها هم بپردازیم.
ایده دیپلماسی اقتصادی چه نسبتی با اسناد بالا دستی دارد؟
قاسمی: ارتباط دیپلماسی اقتصادی و اسناد بالادستی را از دو جهت میتوان بررسی کرد. منظر اول، بررسی مستقیم است و پاسخ به این پرسش که در چه اسنادی به دیپلماسی اقتصادی اشاره شده است؟ مهمترین سند بالادستی که به دیپلماسی اقتصادی اشاره کرده، سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی است.
بند دوازدهم سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی کاملا مربوط به حوزه دیپلماسی اقتصادی است. در این بند توسعه پیوندهای راهبردی و همکاری های جمهوری اسلامی ایران با کشورهای متحد و سایر کشورها مطالبه شده است.
همچنین در این بند به استفاده از دیپلماسی اقتصادی جهت گسترش هدف های اقتصادی کشور نیز اشاره شده است. استفاده از ظرفیت سازمان های بین المللی و سازمان های منطقه ای نیز از دیگر مواردی است که این بند به آنها پرداخته است.
در ربط و نسبت دیپلماسی اقتصادی و تحریم هم بند ۲۲ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی که بخشی از آن رصد برنامه های تحریم و افزایش هزینه برای دشمن است، کاملا با مبحث دیپلماسی اقتصادی گره خورده است. چراکه به هم پیوستگی بیشتر با کشورها و اقتصادهای مختلف، حاوی این اثر ضمنی است که هدف قرار دادن اقتصاد ایران به معنای هدف قرار دادن متحدین و شرکای ایران هم خواهد بود.
از این باب تحمل درد تحریم برای سایر کشورهای متحد هم محتمل خواهد بود و از این طریق آنها در برابر تحریم های ایران مقاومت و سختی نشان خواهند داد. که تجربه ها و نمونه های این مسئله هم وجود دارد.
میتوانید یک نمونه را ذکر کنید؟
قاسمی: معافیت تحریمی توسعه بندر چابهار یک نمونه از همین مسئله است که گره خوردن منافع ایران و منافع کشورهای هند و افغانستان باعث شد که خود کشور هند معافیت تحریمی بگیرد. یا به هم پیوستگی فضای گاز و برق ایران و عراق، نمونه دیگری از این مسئله است. وابستگی عراق به ایران در حوزه انرژی باعث شده است که به صورت مداوم و دورهای از معافیت های تحریمی استفاده کند.
هر چند ما چندان به این معافیت های تحریمی خوشبین نیستیم، اما وجود همین معافیت تحریمی در لایه اول میتواند نشاندهنده تاثیر همین همبستگی ها بر فضای تحریمی باشد.
آیا در عمل امکان بهره برداری از ظرفیت های کشورهای همسایه یا کشورهای آمریکای لاتین برای ایران وجود دارد؟ یعنی بسترهای فرهنگی و سیاسی برای دیپلماسی اقتصادی وجود دارد؟
قاسمی: عرایض قبلی بنده بیشتر ناظر بر وابستگی های متقابل در حوزه اقتصادی بود. بحث فراهم شدن بسترهای فرهنگی و اجتماعی هم مطرح است.
ما با بعضی از کشورهای منطقه زبان مشترک داریم؛ در منطقه هلال نوروز را داریم؛ در فضای سیاسی امنیتی، محور مقاومت را داریم که هم بستگی زیادی با ما دارند؛ با بسیاری از کشورها دین و مذهب مشترک داریم که فضای توریسم زیارتی و توریسم مذهبی را شکل داده است و… که تمام اینها میتواند باعث گسترش این همبستگی ها شود.
مدافعان ایده دیپلماسی اقتصادی، یک جور سیاستگذاری ایجابی نسبت به کشورهای منطقه را پیشنهاد میکنند. در واقعیت چقدر این ایدهها برای اقتصاد ایران شفابخش هستند؟
حاجیلو: در حوزه تعاملات اقتصادی که ایران سراغ صادرات غیر نفتی رفته است، نمونه های موفقی داریم. به عنوان مثال در سال ۹۹ که اوج کرونا و اوج محدودیت های تجاری که از طرف کشورها علیه همدیگر اعمال میشد و رشد اقتصادی در جهان کمتر بود، ایران توانست ۳ میلیارد دلار بنزین صادر کند و بخش قابل توجهی از این صادرات هم مربوط به همسایگان بود.
همچنین به واسطه توافقی که ایران با اتحادیه اوراسیا داشت توانست صادرات خود را به حد قابل ملاحظه ای به خصوص به کشور روسیه افزایش دهد که آمار و ارقامش اخیرا مطرح شده است.
بنابراین یک آرزوی دست نیافتنی نیست که جمهوری اسلامی ایران بتواند صرفا به فروش نفت نپردازد، آن هم به کشورهایی که عمدتا وابستگی اقتصادی شدیدی به آمریکا دارند و به تبع آن وابستگی سیاسی شدیدی نیز به آمریکا پیدا کردهاند و در دو موج تحریمی ابتدای دهه ۹۰ و انتهای دهه۹۰ عملا بخش زیادی از تعاملات نفتی ما با اینها از بین رفت. و به شرایطی برسد که میتواند با بازیگران جدیدی را که هم بستگی جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی با آنها دارد، وارد تعاملات غیر نفتی شود و تجارت خودش را متحول کند.
موانع و چالشهای ساختاری تحقق مراودات تجاری که در دیپلماسی اقتصادی مطرح میشود، چه هستند؟
قاسمی: ما حتی برای انجام یک فعالیت تجاری که میتوانیم سطح آن را پایینتر از دیپلماسی اقتصادی در نظر بگیریم هم با چالشهایی مواجه هستیم.
اولین مسئله ما نبود نگاشت نهادی مناسب در کشور است. ناکارآمدی و عدم تاثیرگذاری نهادهای کشور در شرایط مطلوبی که ما در ایده دیپلماسی اقتصادی به دنبالش هستیم یکی از مهمترین موانع ماست.
ما شاهد تعدد نهادهای مسئول هستیم؛ در بخش راه و شبکه ترانزیتی، وزارت راه مسئول است، بخش نیرو متولیان خاص خودش را دارد و همینطور فضای تعرفه ها، فضای مالیات ها، فضای یارانه هایی که روی این فضا تأثیر دارد، هر کدام از اینها متولیان خاص خود را دارند و ایجاد هماهنگی بین این متولی ها کار چندان ساده ای نیست.
همین تعدد نهادهای موثر و مسئول باعث میشود که بسیاری از فعالیت های تجاری در عمل با چالش مواجه شوند.
مسئله دیگری که وجود دارد مشکلات داخلی کشور است. متاسفانه شاهد هستیم که تصمیمات یک شبه ای در اقتصاد ایران گرفته میشود؛ یک شبه مجوز صادراتی، صادر یا لغو میشود؛ تعرفه ای یک شبه افزایش یا کاهش پیدا میکند و… همه اینها در برنامه ریزی فعالان اقتصادی برای انجام فعالیتهای برون مرزی موثر هستند. ضمن اینکه کمبود فرهنگ پوشش بیمه تجاری در ایران و مسائلی که مربوط به افزایش روابط تجاری است، برای تجار ما مشکل ساز شده است.
همچنین نبود موازنه تجاری میان ایران و شرکای اصلی تجاری ما، بسیاری از این فعالیت ها را در شرایط تحریمی با چالش مواجه کرده است. حجم صادرات و واردات ما به یک کشور هرگز در یک شرایط توازن نبوده است. که البته بخشی از آن مربوط به شرایط اقتصادی کشورهاست. شاید چالش ها در حال حاضر چندان محسوس نباشد، اما اگر این موازنه تجاری در آینده هم ایجاد نشود و پیمان های چند جانبه برای پوشش نبود این موازنه تجاری ایجاد نشود، میتواند باعث دردسر برای تجار ایران شود.
مسئله دیگر رقابت مخرب بین فعالان اقتصادی ایران در خارج از کشور است که باید فکری هم درباره آن بشود!
با وجود این موانع و چالش ها، آیا میتوانیم به پویایی اقتصاد کشور از طریق دیپلماسی اقتصادی امید داشته باشیم؟
حاجیلو: ما راهی جز گسترش تعاملات اقتصادی خارجی نداریم. یک راه پیش روی ما این است که درب های کشور را ببندیم و با بهانه هایی مثل تحریم سراغ کشورها و ظرفیت های دیگر نرویم و با ایدههایی که گفته میشود باید از صفر تا صد زندگی خودمان را خودمان تولید و مصرف کنیم، به سر ببریم. که عملا امکان توسعه اقتصادی را کاهش میدهیم. این ایده ها اساسا اقتصادی نیستند و بخش زیادی از تولیدات ما صرفه اقتصادی نخواهد داشت. چون مزیت هایی که جمهوری اسلامی ایران دارد، گرچه بسیار زیاد هستند اما برای تولید و توسعه اقتصادی، کافی نیستند و برای توسعه، لازم است زنجیرهای از تعامل اقتصادی بین ایران و کشورهای هدف به وجود آید.
از آن طرف طیف هم عده ای ادعا میکنند که برای تعامل با خارج از کشور حتما باید مسئله خودمان را با غرب حل کنیم و در واقع تحریم ها باید برداشته شوند تا ما بتوانیم کاری بکنیم.
که آن هم یک دوره به آزمایش گذاشته شد و نتیجهاش را هم دیدیم که عملا نمیتوانیم خودمان را به چند کشور غربی محدود کنیم.
بنابراین راه سوم از این بعد درون زایی و برون گرایی اقتصادی است که ما باید برای توسعه اقتصادی کشور و گسترش رفاه زندگی مردم پیش بگیریم. به عبارت دیگر برای توسعه زندگی مردم و کاهش فشارهای اقتصادی مردم و در نتیجه برای رشد تولید، رونق تولید و اشتغال لازم است بازار کشورهای همسایه و هدف را فتح کنیم. و برای اینکه بتوانیم این بازارها را به دست بگیریم باید موانع داخلی و خارجی را رفع کنیم.
تصور من این است که اتفاقا تحریم های نفتی باعث شده که اقتصاد نفتی ایران طی این سال ها به سمت اقتصاد غیرنفتی برود و این روند ادامه پیدا خواهد کرد، به خصوص با توجه به اینکه در حال حاضر چشم انداز روشنی در مذاکرات هسته ای با غرب دیده نمیشود. بنابراین باید تمام انرژی و توان اقتصادی و تصمیم گیری کشور به سمت توسعه تجارت خارجی با کشورهایی برود که با آنها امکان کار کردن را داریم.
بنابراین خوشبینی من به آن معنا که واقعیت ها و موانع را نبینیم، نیست. اما اتفاقاتی که اخیراً در حال رخ دادن است و آمار و ارقامی که در ماه های اخیر مشاهده میکنیم، این امیدواری را میدهد که اتفاقات خوبی در این حوزه در حال رخ دادن است که منجر به توسعه تجارت خارجی ما خواهد شد.
برنامه رادیویی با اندیشه ورزان، کار مشترک جامعه اندیشکده ها و رادیو اقتصاد، پنج شنبه ها ساعت ۱۴:۰۵ از موج fm، ردیف ۹۸، رادیو سراسری اقتصاد، برنامه با اندیشه ورزان پخش میشود. گزارش نخستین و دومین برنامه را با عنوان «نقش اندیشکده ها در حل مسائل کشور» در اینجا بخوانید. گزارش سومین برنامه را با عنوان «بحران آب در ایران» در اینجا ببینید.