نقشه راه انرژی در دولت چهاردهم
ششمین نشست از سلسله نشستهای راهنشان با موضوع «نقشه راه انرژی در دولت چهاردهم»
به گزارش گروه خبر جامعه اندیشکده ها؛ ششمین نشست از سلسله نشستهای راهنشان با موضوع « نقشه راه انرژی در دولت چهاردهم »، با حضور محمدرضا اکبری، مدیر گروه نفت اندیشکده تحلیلگران انرژی؛ یاسر میرزایی، مدیرعامل شرکت توسعه صنایع تابان انرژی پاسارگاد؛ مرتضی زمانیان، پژوهشگر مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی؛ حبیباله ظفریان، مدیر میز انرژی مرکز پژوهشهای مجلس و عماد رفیعی، مشاور وزیر نفت در توسعه زنجیره ارزش نفت و گاز در خانه اندیشهورزان برگزار شد.
مصرف باید با تولید هماهنگ شود نه بالعکس!
در ابتدای نشست، محمدرضا اکبری با اشاره به دوگانه تولید حداکثری یا صیانتی گفت: «همیشه این دوگانه وجود داشته که باید به سمت تولید حداکثری رفت یا تولید صیانتی. عدهای معتقد بودند که تا ۱۵ سال آینده دیگر مصرف نفت از بین خواهد رفت. پس دیگر نفت خریدار نخواهد داشت. عده دیگر معتقد بودند این سناریو از طرف کشورهای مصرف کننده است و آنها میخواهند با بالابردن تولید، قیمت نفت را پائین نگه دارند، پس ما باید از نفت صیانت کنیم و چیزی هم جایگزین مصرف نفت نخواهد شد.
در کشور ما هیچ وقت رویکرد تولید صیانتی نداشتیم. اگر کم تولید کردهایم، به خاطر تحریم یا محدودیتهای دیگری بوده است. کشوری هم نیست که توان تولید زیاد داشته باشد، اما از آن جلوگیری کرده باشد و رویکرد صیانتی را در پیش بگیرد. در کشور ما چندان این تفکر هم وجود نداشته که بگوییم چون نفت را میخواهیم برای نسل بعد بگذاریم، پس کمتر تولید کنیم. اما به علت عدم بلوغ حاکمیت در مصرف پول نفت، ما به بدترین شکل از این سرمایه استفاده میکنیم. ما معادل تولید انرژی نفتیمان، پرتی انرژی داریم. یعنی اگر ۱.۵ میلیون بشکه تولید میکنیم، به همین مقدار پرتی انرژی داریم. حالا فرض کنید بجا توسعه پالایشگاه و کلی فعالیت دیگر، از همین اتلاف جلوگیری کنیم. این اتفاق خیلی مهمی میتواند باشد. باید بر سیاستهای مدیریت مصرف و بهینه سازی تکیه کنیم».
شرکتهای ما نیاز به حاکمیت شرکتی دارند
او در ادامه بیان داشت: «در مورد گاز اگر بتوانیم مخازن جدیدی وارد کنیم که افت تولید را جبران کند و ظرفیت روی سطح زمین مورد استفاده قرار گیرد، وضعیت بهتر خواهد شد. چالش اصلی ما در گاز، این است که اقتصاد گاز در کشورما یک اقتصاد ورشکسته است. گاز در جاهایی مصرف میشود که نه تنها سود دهی ندارد، بلکه زیان ده میشود و بسیاری از مجموعهها بر اساس رانت و با بهانه توسعه اقتصادی و اشتغال زایی، گاز دریافت میکنند.
ما نیاز به نهادهای تنظیمگر داشتیم تا در این عرصهها ورود پیدا کنند. شرکتهای ما باید بتوانند حاکمیت شرکتی را پیدا کنند. هم شرکتهای دولتی و هم خصوصی. حاکمیتی شرکتی یعنی امکان و توانایی انجام فعالیت درست اقتصادی.
سختترین اصلاح، اصلاح در ساختار حکمرانی است. ما باید شرکت E&P داشته باشیم. حالا یا دولتی یا خصوصی یا خصولتی. یعنی بتواند تامین مالی انجام دهد، مدیریت مخزن انجام دهد و … . ما میتوانیم با شرکتهای مصرف کننده گاز و مصرف کننده قرارداد ببندیم. یعنی ما به عنوان سرمایه گذار اجازه بدهیم شرکت تولید گاز با شرکت فولاد قرار داد ببندد».
باید انرژی را به عنوان یک کالای با ارزش فهم کرد
یاسر میرزایی با اشاره به بیتوجهی حاکمیت به سیستمهای تنظیمگرانه اظهار کرد: «ما در کشور در طی سالهای گذشته در حوزه مدیریت انرژی، تنها مدیریت تولید انجام شده است. هیچ وقت به سیاستهای تنظیمگرانه و کنترل مصرف توجه نشده و در ازای کمبودها همیشه جواب تولید بیشتر بوده است. حالا متوجه شدهایم که تولیدمان از مصرفمان عقب میماند و ایده قبلی دیگر با قوت سابق سر جایش نیست. البته بسیاری از مدیران صنعت انرژی هنوز به این باور نرسیدند و اگر بتوانند باز به سمت تولید بیشتر حرکت میکنند.
اما برای مسئله کنترل و مدیریت مصرف چکار میشود کرد؟! ما هنوز انرژی را به عنوان یک کالای دارای ارزش فهم نکردیم. برای یک فرد اروپایی یا آمریکایی، تفاوتی بین لباس یا رستوران با مصرف انرژی نیست. افراد تصمیم میگیرند هزینه را صرف غذای خوب بکنند یا اینکه آخر هفته با هزینه سوخت به سفر بروند.
ما باید همواره به این مسئله فکر کنیم که سیاستگذاریها و پروژههایمان در حوزه انرژی منجر به بهینه سازی مصرف میشود یا خیر. سیاستگذار ما فکر میکند بیشتر از مردم میفهمد و میتواند برای وی تصمیم بگیرد، در حالی که در حقیقت این مردمند که با تصمیمشان بر اساس بیشترین سود اقتصادی، برای سیاستمدار تصمیم میگیرند».
ما به نهاد تنظیمگر نیاز داریم
میرزایی در ادامه گفت: «ما نیاز به نهادهایی داریم که به کنترل و مدیریت مصرف بپردازد. این نهادها باید طرحهایی را پیش ببرند که به مدیریت مصرف بیانجامد. مثلا به مصرف کننده گفته شود در صورت مصرف بهینه، در ازای انرژی کمتر مصرف شده پاداش مادی تعلق میگیرد. یا مثلا یک ماشین فرسوده با یک ماشین نو جایگزین شود. در چنین مواردی، از پیش من میدانم که این صرفهجویی رقم خواهد خورد.
البته ما نیاز به سازمانی داریم که در طرحهای بزرگ، مثلا صرفهجویی در شرکتها و کارخانه جات، در صورتی که قرار شد در ازای صرفهجویی انرژی منفعت مادی به آنها اهدا شود، صرفهجویی آن را پایش کند.
سیاستگذار همچنین باید بداند وقتی قیمت دستوری را وضع میکند، چه آثاری گریبانگیرش خواهد شد؟! باید بداند سیاستهای غیر قیمتی مثل سهمیه بندی طبقهبندی شده سوخت، چه آثار و عواقبی دارد؟»
باید کشور را به سمت تولید زنجیره خلق ارزش ببریم
رفیعی با اشاره به صنعت پتروشیمی و پتروپالایشگاهها گفت:« صنعت پتروشیمی ما به سه قسمت منطقه ماهشهر، عسلویه و سایر مناطق کشور تقسیم کرد. سایر مناطق با توجه به رویکرد صادراتی اشتباه است. زیرا شما باید با یک سیستم پیچیده نفت را به پالایشگاه پتروشیمی برسانی و بعد دوباره به جنوب برسانی و به لحاظ هزینه، صرفه اقتصادی ندارد. بنظر میرسد که کشور سرمایه گذاریاش در حوزه محصولات نفت خام به سواحل مکران منتقل کرده است. ما باید توسعه پتروشیمی را بر اساس یک برنامه ریزی منسجم و بر اساس خطوط لولهکشی، در همان منطقه مکران شروع کنید که مبتنی بر خوراک مایع باشد. باید هزینه کرد تا توسعه در آن منطقه نیز رقم بخورد. آن منطقه نه خطوط هوایی درست و منظمی دارد، نه جاده و وضعیت ارتباطی درستی. وضعیت سواحل و بنادر و اسکله هم در آنجا سرشار از مشکلات عدم توسعه یافتگی است و این مسائل باید برطرف کرد.
پس باید در کشور به سمت پتروشیمی خوراک مایع حرکت کنیم. در کشور هیچ تلاشی برای حرکت به سمت ایجاد زنجیره ارزش به واسطه خوراک گاز و مایع دیده نمیشود. ما در بسیاری از محصولاتی که نتیجه همین زنجیره خلق ارزشها هستند، مصرف بالایی داریم و چون این محصولات وارداتی هستند، قیمتشان مدام دچار نوسانات میشود. مثل پلیاستر یا اسیدآکریلیک و… . البته دنیا هم همین را میخواهد. کشورهای پیشرفته هیچ وقت ترجیحشان این نمیشود که ایران بتواند جزئی از کشورهایی که توانایی خلق این زنجیره ارزش را دارند، باشد. البته ما در فراهم کردن زیرساختهای پتروپالایشگاهها نیز مشکل داریم».
دولت باید در راستای فراهمسازی زیرساخت تلاش کند
او در ادامه اظهار کرد: «دولت آتی باید باید یک کارگروه شکل بگیرد که در خلق این زنجیره ارزش و توسعه پتروپالایشگاهها و توسعه زیرساختهای لازم، از تمامی ابزارها و نهادهای موجودش استفاده کند. در دولت سیزدهم نیز جلساتی با حضور معاون اول رئیس جمهور برگزار شد اما پس از یکی دو جلسه متوجه شدیم که اراده جدی برای به ثمر رسیدن این مسئله وجود ندارد.
یکی از موانع دیگر این روند توسعه، فشار دولت بر نهادهای تولید نفت است که برای مثال بنزین بیشتری تولید کنند. شرکتها میخواهند به سمت خلق زنجیره ارزش بروند، اما دولت مانع میشود.
پس باید دولت به سمتی برود که زیر ساخت لازم را فراهم کند یا از کسانی که توانایی فراهم سازی این زیرساخت برای پتروپالایشگاهها دارند را فراهم کند.»
اگر میخواهیم به مردم یارانه بدهیم، باید عادلانه بدهیم
مرتضی زمانیان نیز به مسئله یارانه انرژی پرداخت و گفت: «وقتی انرژی را به ابزار حمایت از خانوار کردیم، سه مسئله جدی پیش آمد، معروفترین آن اصابت غلط است. اما چنین نیست. برای مثال بنزین وقتی یارانه دارد، تنها به کسی که ماشین دارد میرسد و کسی که مصرف بیشتری دارد. دوم آنکه یارانه باید رضایت ایجاد کند، در حالی که یارانههای پنهان چنین وضعیتی را ایجاد نمیکنند. یک عده نیز سمپاشی ذهنی میکنند که نه کدام یارانه، وظیفه حکومت است قدرت خرید مردم پائین است. در حالی که چنین نیست. مردم اگر فقیر باشد اما دولت انرژی را با قیمت پائین به آنها بدهد، در حقیقت دارد به آنها یارانه میدهد. مسئله سوم آن است که ما پایههای حاکمیت را دچار مشکل میکند. ما در یک دوگانه باخت باخت قرار گرفتهایم. اگر گران نکنیم ضربه میبینیم اگر گران بکنیم با اعتراض اجتماعی مواجه میشویم.
بخش زیادی از این یارانه نیز صرف حمایت از صنعت میشود. حمایت از صنعت باید به نحوی باشد که بتواند سودآوری داشته باشد و در چند عرصه کارایی پیدا کند. حمایت باید به شکلی باشد که بعد از مدتی بتواند به شکل خودران پیش برود، نه آنکه اگر حمایت قطع شد زمین بخورد. جدای از اینها، چنین یارانهای باعث شکلگیری قاچاق میشود».
برای اصلاح نظام یارانهای، باید ابتدا وضعیت اقتصادی دهکهای پائین اصلاح شود
زمانیان در ادامه با اشاره به راهکار در حوزه یارانه انرژی بیان داشت: «دولت آینده باید در مسئله خانوار باید معیشت دهکهای پائین جامعه را تقویت کرد. برای گذار از این وضعیت، باید دهکهای پائین وضعیت معیشت مناسبی پیدا کنند. ما برای اینکار یا باید رشد اقتصادی داشته باشیم تا این دهکها نیز با رشد اقتصادی رشد کنند، یا باز توزیع اقتصادی داشته باشیم. ما در کوتاه مدت امکان رشد اقتصادی نداریم، پس باید به سراغ بازتوزیع برویم. این هم لزوما گرفتن از پولدار و دادن به فقیر نیست. جلوگیری از هدررفتها نیز میتوان به بازتوزیع بیانجامد. حالا بهترین وسیله برای این بازتوزیع انرژی است. باید با استفاده از جلوگیری از هدر رفت آن و صادرات و فضای تجارت، به بازتوزیع ثروت بپردازیم.
ایجاد بازار اصلاح انرژی یکی از مهمترین عوامل برای کسب سود و اصلاح فرایندهای مصرف انرژی نیز میتواند باشد.
مهمترین لازمه دولت بعد، داشتن تئوری مشخص برای سیاستگذاری و برنامهریزی درست است».