دانشنامهسیاستگذاری

توسعه

تعریف

فرهنگ لغات آکسفورد توسعه را در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفته تر شدن، قدرتمندتر شدن و حتی بزرگ شدن معنا کرده است.

بروکفیلد در تعریف توسعه می گوید: توسعه را باید بر حسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر، بیکاری و نابرابری تعریف کنیم.

به طور کلی توسعه جریانی است که در خود تجدید سازمان و سمت گیری متفاوت کل نظام اقتصادی اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را در بردارد شامل دگرگونی های اساسی در ساخت های نهادی، اجتماعی، اداری و همچنین ایستارهای و دیدگاه های عموم مردم است.

اساسی ترین فرضیه نهفته در مفهوم عمومی توسعه، نیاز به کاهش فقر و به طور گسترده، افزایش رفاه توده مردم معمولی بود.

مایکل تودارو از اندیشمندان توسعه، معتقد است که توسعه را باید “جریانی چند بعدی” دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی، طرز تلقی مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری ها و ریشه کن کردن فقر مطلق است.

یکی از دیدگاه های تازه در زمینه توسعه، رویکرد آمارتیا سن است: “توسعه به مثابه آزادی”. این رویکرد با در نظر گرفتن همه رویکردهای پیشین در زمینه توسعه، مفهومی تازه از توسعه به دست می دهد؛ تعریفی که گسترش مفهوم آزادی و کرامت و توانمندی های انسانی در آن نقش محوری دارد. سن معتقد است برای چیره شدن بر مشکلاتی که جوامع کنونی با آن دست به گریبانند، باید به نقش آزادی ها از جنبه های گوناگون پرداخت و توانمندی های انسانی باید محور برخورد با محرومیت ها باشد.

بر اساس دیدگاه سن توسعه مفهومی فراتر از توسعه اقتصادی است. در این دیدگاه به جای آنکه پرسش این باشد که ثروت یا درآمد مردمان چه اندازه است، پرسیده می شود که چگونه زندگی می کنند و تا چه اندازه فرصت و امکان آزادی دارند و زندگی دلخواه آنان چیست؟ البته ثروت و درآمد نیز از ابزارهای گسترش این آزادی ها است. از سوی دیگر این آزادی ها مکمل یکدیگر نیز هستند: آزادی‌های سیاسی به امنیت اقتصادی کمک می کند و فرصت های اجتماعی، مشارکت اقتصادی را ممکن می سازد.

توسعه سیاسی (political developement)

از توسعه سیاسی تعریف های گوناگونی ارائه شده است. منظور از توسعه سیاسی، مشارکت سیاسی شهروندان و رقابت گروهی است که دانشمندانی مانند رابرت دال، آیدم، دیوید اپتر و آیزنشتات، این شاخص ها را معیار توسعه سیاسی معرفی کرده اند. دانیل لرنر و لوسین پای نیز مشارکت در انتخابات را به‌عنوان شاخص مشارکت سیاسی معرفی کرده اند.

هانتینگتون بر این نظر است که هر اندازه یک نظام سیاسی از سادگی به پیچیدگی، از وابستگی به استقلال، از انعطاف ناپذیری به انعطاف پذیری و از پراکندگی به یگانگی گرایش پیدا کند به همان نسبت به میزان توسعه سیاسی آن افزوده خواهد شد.

ایزن ایستارت توسعه سیاسی را به ساختار سیاسی تنوع یافته و تخصصی شده در کلیه بخش ها و حوزه های جامعه مرتبط می سازد.

مهم‌ترین لوازم توسعه سیاسی

  • سازمان یابی گروه ها و نیروهای اجتماعی
  • آزادی آن ها در مشارکت و رقابت سیاسی
  • وجود مکانیسم های حل منازعه نهادمند در درون ساختار سیاسی
  • خشونت زدایی از زندگی سیاسی
  • کیش زدایی از سیاست در جهت تقویت ثبات سیاسی
  • مشروعیت چهارچوب های نهادی و قانونی برای رقابت و سازش سیاسی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا