امنیت و سیاست خارجیبررسی و تحلیلحوزه کشورهای منطقهسند دیدگاه

شناسایی چالش های عدم تحقق تقریب مذاهب و وحدت اسلامی در جوامع اسلامی

آسیب شناسی بسترهای نظری و تجربی عدم تحقق تقریب مذاهب اسلامی در جوامع و نظام های سیاسی اسلامی (با تأکید بر ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی)

امتیاز شورای علمی

پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و رخ دادن حادثه سقیفه، دوگانگی مذهبی عمیقی در جهان اسلام شکل گرفت که در برهه­های مختلف سبب درگیری های مذهبی، اختلافات داخلی، انحطاط تمدنی و مستعمره شدن اغلب جوامع اسلامی شد. در همین چارچوب یکی از ایده­هایی که از سوی بسیاری از علما، اندیشمندان و برخی رهبران سیاسی در جهان اسلام (چه شیعه و چه اهل تسنن) در دستور کار قرار گرفت، مسئله تقریب مذاهب و وحدت اسلامی بود. آنها کوشیده اند مبتنی بر تعالیم اسلامی، جهان بینی توحیدی با تکیه  بر بُعد اجتهاد و مقتضیات زمانه، بستر را برای تحقق جامعه و امت اسلامی و به  طور ویژه تری احیای تمدن زرین اسلامی فراهم کنند.

واژگان کلیدی: تقریب مذاهب، شیعه، اهل سنت، تکفیر، سکولاریسم

ضرورت و اهداف پژوهش

تلاش های فرهنگی، مذهبی و سیاسی مختلفی از سوی اندیشمندان و حاکمان سیاسی برای تحقق تقریب مذاهب در جهان اسلام صورت گرفته است. علی رغم اینکه تلاش های مختلفی از سوی علما و مراکز علمی و دینی در هر دو جبهه اهل سنت و تشیع صورت گرفته، اما در عمل نه  تنها منجر به نتیجۀ مطلوب نشد بلکه اخیراً با تأسیس گروهک­های تروریستی و تکفیری و دیگر تنش های منطقه ای میان برخی از دولت های اسلامی مسئله تقریب مذاهب به حاشیه رانده شده است. دراین پژوهش مسئله تقریب مذاهب از منظر جدید مورد واکاوی و آسیب شناسی قرار گرفته است و برای تحقق اهداف ایده تقریب مذاهب راهکارهایی ارائه شده است.

آسیب شناسی دکترین تقریب

در مورد دلایل ناکامی و عدم تحقق مطلوب تئوری تقریب مذاهب در جهان اسلام، مؤلفه ها و ابعاد مختلفی مطرح شده است که به طورکلی در پنج محور قابل تأمل هستند. این محورها در ادامه مورد بررسی قرار می گیرند.

نخست: ابهام مفهومی واژه تقریب

تقریب مذهب همانند سایر واژگان و مسائل علوم اجتماعی ماهیتی مبهم و پیچیده دارد که هرکس با توجه به نظر خود تفسیر و تحلیل های مختلفی از آن دارد. برخی افراد تقریب را یکی شدن مبانی فقهی و کلامی طرفین می پندارند. برخی از منظر فلسفی از یکی شدن طرفین در یک موجودیت دینی جدید صحبت می کنند و برخی دیگر همکاری و تعاون و عدم شکل­گیری تنش را مدنظر دارند؛ لذا تبیین شفاف این مقوله برای تصمیم­گیری و مدیرت مطلوب میان طرفین صورت نگرفته است.

دوم: دنبال شدن تقریب از کانال مذهب

مسئله دیگر پیگیری تقریب مذاهب از سوی نهادهای دینی و مطرح کردن آن به عنوان یک پروژه صرفاً دینی است. در این چارچوب باید گفت که عمده درگیری ها و تنش ها در میان دولت ها و جوامع اسلامی ناشی از خواست و اراده­ی دستگاه قدرت و سیاست بوده است. در طول تاریخ و حتی اخیراً تقابل میان وهابیت و ماهیت انقلاب اسلامی، تشکیل تنش های داخلی در دوران بعد از حکومت بعثی ها در عراق ناشی از نزاع بر سر قدرت و بهره گیری از عواطف و احساسات مذهبی و بسیج اجتماعی توده ها بوده است.

سوم: متولی تقریب

مسئله اساسی که بستر را برای تنش و نزاع مذهبی و سیاسی در جهان اسلام ایجاد کرده این است که “متولی تقریب چه کسی باید باشد؟!”. پرچمدار تقریب مذاهب در جهان اسلام، اقلیت شیعی بوده اند که از سوی اهل سنت مورد تائید نمی باشند. زیرا آنها خود را از لحاظ عددی و انسانی، جریان و تفکر اصیل و هژمونی غیرقابل خدشه مطرح می کنند و این ذهنیت اکثریت اهل تسنن و اقلیت شیعه مدافع تقریب مذهب، مانعی جدی دراین چشم انداز است.

چهارم: تقریب، دستوری نظری یا تأسیسی انضمامی

شاید مهم ترین دلیل آسیب­گونه تفکر تقریب در جهان اسلام، نظرگرایی و دستوری بودن این پویش باشد. بدین معنی که در اذهان به عنوان یک پروژه انتزاعی مطرح است و انگار نسبتی با ساحت اجتماعی و واقعی مسلمانان ندارد و بیشتر نوعی نگاه آمرانه و دستوری مدنظر است. لذا متولیان تقریب می بایست طرحی کارآمد، چشم انداز و نقشۀ راهی روشن برای رسیدن به مقصد که همان تقریب است از طریق ریل گذاری اجتماعی ایجاد کنند. باید در پویش تقریب فراتر از نگرش اقناعی به دنبال نوعی ساختارسازی اجتماعی و تبدیل آن به عنوان یک جهان بینی در سبک زندگی سیاسی ـ اجتماعی شهروندان جوامع مختلف مسلمان بود.

پنجم: تقریب ذیل الگوی دولت و ملت

دنبال کردن دکترین تقریب در ذیل دولت-ملت ها الگویی جدید است. به طور طبیعی تحمیل الگوی مدرن دولت-ملت بر مردمی که تا دیروز در ذیل نظم های متفاوتی زندگی می کرده اند، اقتضائات و آثار خاص خودش را بر وضعیت زیست-بینش ها و زیست-انگیزش های جوامع مسلمان گذاشته است. لذا برای تقریب ساختار سیاسی جدیدی نیاز است که از درون آن رویکردهای همگرایانه و تقریبی ریل گذاری شود.

ششم: تقریب ذیل لایۀ سکولارها یا اسلام­گرایان؟!

یکی دیگر از آسیب های جدی این است که پروژه تقریب عموماً در قالب سرمایه گذاری بر روی چهره­های منسوب به جریان میانه­رو متعادل (نزدیک به گرایشات سکولارها) بوده است که امکان تعامل و همگرایی با آنها بیشتر است؛ درحالی که می بایست وقت و سرمایه­ی اصلی بر روی اسلام گراها و لایه های سنتی و مذهبی اهل سنت که قابلیت تأثیرگذاری عمیق رادارند مدنظر قرار گیرد.

راهکارهای تحقق تقریب و مسئله اصلی اعتماد متقابل

یکی از مهم ترین گام های تحقق تقریب در میان دولت ها و حکومت ها پویش اعتمادسازی و روابط اعتمادسازی متقابل در حوزه های دیپلماسی مذهبی، سیاسی، فرهنگی، فقهی و کلامی است.

یکی از چالش های اساسی عدم تحقق شکل گیری پویش تقریب مذاهب، بُعد روانی و ذهنی بی نیازی طرفین از تقریب است. شکل گیری چنین وضعیتی یا ناشی از مکمل نبودن نقشۀ سیاسی، امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی طرفین در قبال یکدیگر است و یا ناشی از وجود جایگزین های تکمیل­کننده ای که گزینه های مختلفی را فراروی نیاز طرفین قرار می دهد.

محوریت مسائل کم حساسیت زا برای تحقق تقریب مذاهب

بررسی های تاریخی نشان می دهد که موفق ترین و ماندگارترین توافقات و پویش های همگرایانه، تجربه هایی بودندکه نقطه عزیمتشان حوزه های غیرحساس مانند اقتصاد و تجارت بوده است. یعنی کنشگران سیاسی و مذهبی می توانند هدفی امنیتی، سیاسی و یا حتی دینی داشته باشند اما برای تحقق آن اقتصاد را که حساسیت کمتری در مقابل این مقولات دارد نقطه عزیمت خود قرار دهند. به  طورکلی در رابطه با راهبردهای تحقق تقریب مذاهب و همگرایی در جهان اسلام باید گفت که می بایست پنج فاکتور اساسی «احساس نیاز»، «ارادۀ جمعی»، «تهدید خارجی»، «نقطه عزیمت صحیح» و «عامل فشار یا همگراساز بیرونی» وجود داشته باشد تا بتواند بستر را برای اعتماد متقابل، ریسک پذیری و حساسیت زدایی در موضوعات امنیتی، مذهبی و سیاسی فراهم کند.

تجانس ساختاری: پیش شرط توفیق کامل در همگرایی

نکته مهم دیگری که می بایست به آن توجه کرد این است که تقریب کامل بدون اینکه طرفین در حوزه های سیاسی و بینشی از تجانس و همرنگی برخوردار باشند، امکان پذیر نخواهد بود. روشن است که تا تضادهای بنیادین در نظام های سیاسی فعلی حاکم بر کشورهای اسلامی استمرار داشته باشد نمی توان توقع موفقیت طرح های همگرایانه در جوامع اسلامی را داشت. بنابراین یکی از پیش شرط های اصلی تحقق همگرایی و تقریب مذاهب در جهان اسلام، تجانس ساختاری طرفین و نظام های حاکم در حوزه های بینش سیاسی و هویتی است که باعث می شود طرفین به رغم اختلافات مختلف به یک همبستگی ساختاری و اجتماعی و به تبع آن روابط متعامل و متقابل برسند

جمع­بندی

مسئله تقریب مذاهب سال ها به  عنوان یک آرمان سیاسی و مذهبی در جهان اسلام مطرح شده است ولی تاکنون به نتایج دلخواه منجر نشده است. بنابراین نیاز است که با آسیب شناسی این حوزه عوامل عدم تحقق این ایده مورد بررسی قرار گیرد و راهکارهایی برای تحقق اهداف آن ارائه شود. در این پژوهش موضوعاتی مانند ابهام مفهومی از تقریب، پیگیری مسئله تقریب از کانال مذهب، اختلاف در متولی تقریب، دستوری بودن تقریب و عدم باور طرفین به آن و… از دلایل عدم تحقق تقریب مذاهب عنوان شده است.

راهکار تحقق این ایده این است که ضمن استفاده از تجربیات موفق در مناطق مختلفی که همگرایی در موضوعاتی حساسیت زا صورت گرفته، نقطه عزیمت پروژه های همگرایانه با ایجاد ساختارهای اقتصادی و فنی جهت وابستگی متقابل میان طرفین، به  سمت حوزه هایی با حساسیت کمتر مانند اقتصاد و تجارت حرکت کند. بنابراین باید در اولویت­های همگرایی تجدیدنظر شود.

این پژوهش در اندیشکده مرصاد و توسط هادی معصومی زارع در سال ۱۳۹۹ انجام شده است.

امتیاز کاربر ۴ (۱ رای)

اندیشکده مرصاد

اندیشکده مرصاد مجموعه‏‌ای حوزوی و با پس‌‏زمینه‏‌ای از دغدغه‌‏ها و افکار نسل جدید انقلاب اسلامی است. دغدغه‌‏هایی از جنس کشاندن پای حوزه علمیه به صحنه‏‌های مختلف اداره جامعه، جاری کردن اندیشه اسلامی در روندهای اجتماعی و تمدنی و ایجاد تحول در حوزه. ورود به صفحه اندیشکده

محمدهادی معصومی زارع

دکتری مطالعات منطقه ای خاورمیانه - دانشگاه تهران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا